رادیو آلمان- چین عظیمترین٬ پیچیدهترین و هوشمندترین سیستم سانسور اینترنت در جهان را در اختیار دارد. تعداد کاربران اینترنت در این کشور نزدیک به ۵۴۰ میلیون نفر است. بیش از نیم میلیارد کاربر اینترنت در این کشور٬ به دستور مقامات حکومتی و با موانعی که حزب کمونیست با "فایروال بزرگ چین" (The Great Firewall of China) بر سر راه گردش آزاد اطلاعات ایجاد کرده٬ به بسیاری از وبسایتها و سرویسهای جهانی دسترسی ندارند.
چین برای بسیاری از سرویسهای محبوب و پرکاربر اینترنت نظیر فیسبوک٬ توییتر و یوتیوب، معادلهای بومی ایجاد کرده که زیر نظارت موشکافانه نهادهای دولتی فعالیت میکنند تا بتوانند در صورت لزوم به سادگی محتوای نامطلوب را سانسور یا کاربران دگراندیش را رهگیری و سرکوب کنند.
هفته گذشته که کادر جدید رهبری حزب کمونیست در هجدهمین کنگره سالانه حزب معرفی شد٬ کاربران چینی برای مدت کوتاهی نفس کشیدند. سرعت اینترنت به حالت عادی برگشت و از دامنه محدودیتهای آنلاین کاسته شد. بحثهای گستردهای در "سینا وایبو" (معادل چینی توییتر) درگرفت. از سوی دیگر٬ در همین مدت کلمات جدیدی به دایره کلمات فیلترشده در چین اضافه شدند. میدان تیانآنمن و هزاران کلمه دیگر توسط الگوریتمهای دولت چین سانسور میشوند تا کاربران جستجوگر دستخالی بمانند.
کمتر کسی در جهان از وجود یک سیستم عظیم سانسور در چین بیخبر است٬ اما درباره نحوه فعالیت این سیستم سانسور شایعات و افسانههای زیادی وجود دارد. مجله "فارین پالسی" در مطلبی به قلم ایولین چائو٬ پنج افسانه بزرگ درباره سیستم فیلترینگ چین را تشریح کرده است. این پنج افسانه رایج درباره "فایروال بزرگ چین" را در ادامه بخوانید.
) با فیلترینگ٬ کاربران چینی در تاریکی تنها ماندهاند
اینطور نیست. اگرچه در چین شما ممکن است ماجراهایی درباره ناآگاهی بسیاری از شهروندان درباره سرکوب گسترده و تاریخی میدان تیانآنمن بشنوید٬ اما وضعیت کاربران اینترنت کاملا متفاوت است. کسر بزرگی از کاربران اینترنت در چین تحصیلکرده و آگاهاند.
آنها میدانند که وضعیت زندگی در دیگر کشورهای جهان چگونه است و مهمتر اینکه با ابزارهای عبور از فیلترینگ آشنا هستند. بسیاری از آنها میدانند که برای دسترسی به محتوای فیلترشده میتوانند از ویپیان٬ پراکسی یا فیلترشکنهای گوناگون استفاده کنند؛ اگرچه بسیاری از آنها تنها برای دسترسی به سایتهای پورنوگرافیک از این ابزارها استفاده میکنند. کاربران اینترنت در چین میدانند که چه سرویسهایی از دسترس آنها دور نگه داشته شده است. سیستم سانسور در این کشور تلاش زیادی برای پنهان کردن خود نمیکند.
نفرت کاربران چینی نسبت به فنگ بینچینگ٬ رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه پکن و معمار مکانیسم فیلترینگ سیستم سانسور چین٬ شاهدی بر این مدعاست. در دسامبر ۲۰۱۰ او اکانتی در سرویس مایکروبلاگینگ سینا وایبو ایجاد کرد و ظرف کمتر از ۳ ساعت آنقدر کامنتها و پستهای نفرتآمیز دریافت کرد که مجبور به بستن اکانت خود شد. در مه ۲۰۱۱ هم وقتی او برای سخنرانی وارد دانشگاه ووهان چین شد٬ دانشجویان با لنگهکفش و تخممرغ از او استقبال کردند. بعد از این دو تجربه حیرتانگیز٬ دولت چین نام او را هم در سیستم جستجوی سینا وایبو فیلتر کرد.
۲) دولت چین مسئول سانسور و فیلترینگ است
این گزاره تا حدودی درست است. "فایروال بزرگ چین" در کنترل دولت این کشور است و حکومت پلیسهای اینترنت را استخدام میکند. گفته میشود حدود ۳۰ تا ۵۰ هزار پلیس سایبری در چین به استخدام دولت درآمدهاند. گذشته از اینها٬ گروهی شبیه "افسران جنگ نرم" هم زیر نظر دولت فعالیت میکنند؛ وظیفه آنها مداخله در بحثهای آنلاین و پستهای شبکههای اجتماعی برای دفاع از مواضع دولت چین است. چینیها برای اشاره به این افراد از اصطلاح "حزبیهای پنجاه سنتی" استفاده میکنند؛ اصطلاحی که معادل "فاحشههای دو دلاری" در انگلیسی است. حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار افسر جنگ نرم در گوشه و کنار وب در چین مشغول فعالیتاند.
اما دولت چین بخش عمدهای از بار سانسور و فیلترینگ را بر دوش کمپانیهای خصوصی گذاشته است. کمپانیهای سرویسدهنده اینترنت در چین برای دریافت مجوز باید تعهد بدهند که به مصوبات دولت در زمینه سانسور و رهگیری شهروندان پایبند میمانند. همه کمپانیها٬ چه چینی و چه خارجی٬ باید تابع قوانین چین باشند که بر اساس آن مسئولیت هر آنچه در وبسایتهایشان منتشر میشود٬ بر عهده خودشان است.
مضحک به نظر میرسد٬ اما شما اگر یک شبکه اجتماعی در چین راه بیاندازید٬ باید حتی مسئولیت تکتک کامنتهای منتشرشده در آن پلاتفرم را هم خودتان برعهده بگیرید. این قوانین محدودکننده٬ مهمترین نیروی محرکه سانسور در چین است. کمپانیها خودشان مسئولیت نظارت و سانسور را برعهده میگیرند٬ چون اگر از این قوانین تخطی کنند٬ به سرعت و به سادگی توقیف میشوند و امکان ادامه فعالیت را برای همیشه از دست میدهند.
۳) هیچکسی در چین نمیتواند از دولت انتقاد کند
این گزاره نادرست است. دولت چین دستورالعمل مشخصی برای سانسور ارائه نکرده است. بایدها و نبایدهای سانسور چندان روشن نیستند. نتایج پژوهشی که اخیرا در دانشگاه هاروارد انجام شده نشان میدهد که حجم انتقادات از دولت چین در پهنه شبکههای اجتماعی نسبتا گسترده است.
پژوهشگران دریافتند که ۱۳ درصد از پستهایی که مورد بررسی قرار دادهاند٬ سانسور شده است. اما آنها نمیتوانند با قاطعیت بگویند که چه موضوعاتی حتما سانسور میشوند. مرزهای سانسور در چین مبهم و ناروشن است. هراس دولت چین از استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی برای تحرکات هدفمند جمعی و گروهی است.
ربکا مککینون٬ از مشهورترین اکتیویستهای آنلاین و نویسنده کتاب "نبرد جهانی برای آزادی اینترنت"، میگوید: «دولت چین بیشتر محتوای تولیدشده توسط کسانی را سانسور میکند که قصد بهرهگیری از شبکههای اجتماعی برای سازماندهی سیاسی مردم را دارند.» همین هراس سبب شده که سازمانهای مردمنهاد و انجیاوها نیز موقعیت متزلزلی در چین داشته باشند؛ دولت به آنها مشکوک است چون هر نوع سازماندهی غیردولتی را به ضرر خود میبیند.
۴) سانسور اینترنت در چین یکپارچه و سراسری است
بعید است. وقتی چین در ماه اکتبر "نیویورکتایمز" را به خاطر انتشار گزارشی درباره ثروت ۲/۷ میلیارد دلاری خانواده ون جینبائو فیلتر کرد٬ بسیاری از کاربران اینترنت از آنچه رخ داد و دلایل وقوع آن بیخبر بودند. در بسیاری از موارد چنین حالتی از سردرگمی در میان شهروندان چینی پدید میآید و علت آن هم این است که سیستم سانسور از شیوههای گوناگونی برای فیلتر کردن سرویسها و وبسایتها بهره میگیرد.
پیغامهای خطایی که برای وبسایتهای فیلترشده در چین دریافت میکنید٬ در بسیاری از موارد با یکدیگر فرق دارند و یکدست نیستند. گاهی سیستم سانسور کاربران را به وبسایتی دیگر هدایت میکند٬ گاهی با تغییر DNS کاربر را گمراه میکند٬ یا او را به سروری هدایت میکند که ممکن است حاوی بدافزار باشد٬ گاهی با کاهش شدید پهنای باند برای دسترسی به وبسایتهای خاص آنها را از دسترس خارج میکند٬ گاهی جلوی ارسال پکتهای داده را میگیرد تا مرورگر پیغام خطای فنی را به کاربر بدهد؛ در این صورت ممکن است کاربر گمان کند که وبسایت مورد نظرش به خاطر مشکلات فنی موقتا از دسترس خارج شده است. خلاصه اینکه بسته به موقعیت٬ شیوه سانسور نیز ممکن است متفاوت باشد. این البته به معنی غیرممکن بودن ایجاد یک سیستم سانسور سراسری در چین نیست.
۵) اینترنت دموکراسی را به ارمغان میآورد
این رویایی بیش نیست. جیمز مان٬ روزنامهنگار و نویسنده کتاب "رویای چین"، یک فصل کامل در کتابش را به "توهم استارباکس" اختصاص داد. توهم استارباکس اشاره به باوری رایج در غرب است که اساس آن این فرضیه است که پررنگتر شدن حضور نمادهای کاپیتالیسم غربی نظیر استارباکس و مکدونالد در جوامع بسته٬ دموکراسی را به ارمغان خواهد آورد.
امروز٬ پس از "بهار عربی" شاید ما در میانه چیزی باشیم که میتوان آن را "توهم فیسبوک" نامید. پس از براندازی حکومت حسنی مبارک در مصر٬ وائل غنیم٬ از مدیران گوگل و از چهرههای برجسته انقلاب مصر، گفت: «اگر میخواهید جامعهای را آزاد کنید٬ به آنها اینترنت بدهید.» اما واقعیت این است که در غیاب عوامل موثر سیاسی٬ اجتماعی و اقتصادی٬ اینترنت نمیتواند معجزه کند.
گذشته از این٬ ابزارهای گسترش آزادی بیان٬ میتوانند برای جاسوسی و رهگیری هم مورد استفاده قرار گیرند. حتی ابزارهای عبور از سانسور هم میتوانند زمینهساز سرکوب شهروندان باشند. بسیاری از کاربران چینی از سرویسهای ویپیانی استفاده میکنند که نمیدانند چه کسانی آنها را مدیریت میکنند. این موضوع میتواند امنیت آنها را در معرض تهدیدات جدی قرار دهد. اینترنت به تنهایی نمیتواند زمینه دموکراتیزه کردن جوامع بسته را فراهم کند.