کلمه – زهره نقیبی: «فلاکت اقتصادی»؛ این بهترین توصیف از حال امروز اقتصاد ایران است که از تریبون صحن علنی مجلس و از زبان یک نماینده حامی سابق احمدی نژاد هم به آن اعتراف شده است. فلاکتی که تنها دامن اقتصاد را نگرفته و مساله همه مردم ایران است که مستاصل از ناکارآمدی سیاست های اقتصادی حکومت و دولتی ناخواسته، باید تاوان این مشکلات را با قیمت های سرسام آور و گرانی های دنباله دار پس دهند. گرانی و افزایش قیمت ها از گوشت و مرغ و لبنیات و تخم مرغ تا دیگر محصولات نقطه مشترک گلایه های این روزهای مردم است.
تنها دلار در گرانی، یکه تاز بازار ایران نیست و به همراه خود نرخ همه کالاها را هم بالا می برد. حالا دیگر سراغ نرخ هر کالاهایی از هر صنفی را که بگیری تابع قیمت ارز است. با ضابطه یا بی ضابطه؛ متاثر یا بی تاثیر از این بازار، نرخ ها وابسته به بازار ارز شده است. به همین علت است که باید همچون بازار ارز، لحظه ای منتظر قیمت های جدید باشیم؛ مطابق آنچه در چهارراه استانبول رقم می خورد. اما بازار خارج از دلار خاصیت متفاوتی هم دارد: قیمتی که بالا رفت دیگر برگشت پذیر نیست. حتی اگر دلار کمتر شود، قیمت ها در دیگر بازارها بیشتر می شود اما کمتر از قبل محال است.
ریال سقوط می کند و در این سراشیبی، قدرت خرید و سفره های نیمه خالی ایرانیان را هم با خود پایین می برد. از هفته گذشته تا همین امروز این سراشیبی شتاب بیشتری به خود گرفته است. در این میان مشخص نیست دولت که به راحتی از مسوولیت خود در قبال بازار ارز شانه خالی کرده و آن را مرتبط با تحریم و عوامل شیطان و… خوانده، در مورد مدیریت و نظارت بر تنظیم بازار کالاهای اساسی مردم چه پاسخی دارد. پاسخ دولت و دیگر مسوولان حکومت هر چه باشد، برای مردم اما اهمیتی ندارد؛ آنها از مسوولان قطع امید کرده اند. این موضوعی است که برخی شهروندان در گفت و گو با خبرنگار اعلام می کنند.
به اعتقاد مردم «باید دعا کنیم وضع را از این بدتر نکنند چون هر چه می گذرد مشکلات بیشتر می شود.» پای صحبت مردم که بنشینیم، متوجه می شویم که حتی از طرح گلایه های خود در مورد رشد تورم و افزایش بی سابقه قیمت ها هم ناامید شده اند. مردم دیگر اعتمادی به حکومت و تدبیر و مدیریت و سیاست های اقتصادی و غیر اقتصادی آن ندارند. چنانچه وقتی یکی از شهروندان را در مورد قیمت ها مورد سوال قرار می دهم، می گوید: این سوال و جوابها چه فایده ای دارد. همه می دانند در مملکت چه خبر است. از دست شما چه کاری ساخته است؟ حرف های من چه فایده ای دارد؟ کسی به فکر مردم نیست.
پای صحبت مردم
گشت و گذاری در شهر نشان می دهد که اعتراض بازاریان در اصناف خارج از محدوده بازار هم بی تاثیر نبوده و حالا دیگر مدتهاست رفت و آمدها حتی به خرده فروشی ها مثل سابق نیست. این را خود مغازه داران خرده فروش می گویند که: مردم فقط برای نیازهای خیلی ضروری خرید می کنند. قیمت ها بالا رفته اما ما جنس را می آوریم ولی اوضاع کساد است.
این موضوعی است که در گفت و گوی شهروندان هم می توان به آن پی برد. خانم میانسالی می گوید: کسی از نخوردن نمرده است. کم جان می شویم اما طاقت ما توی جمهوری اسلامی زیاد شده است. وقتی قدرت خرید نداریم چکار کنیم.
او که خانه دار است با انتقاد از افزایش قیمت ها می گوید: الان دیگر در کشور صحبت قشر متوسط و فقیر و دارا نیست. همه مردم به سختی امورات خود را می گذرانند. مگر درآمدها چقدر است که هر روز نرخ ها را بالا می برند. شب می خوابیم صبح یه قیمت جدید می دهند.
خانم جوانی را در مورد کاهش قدرت خرید مردم مورد سوال قرار می دهم او از این گله مند است که چرا مردم به وضع پیش آمده انتقادی نمی کنند. این شهروند می گوید: مردم غیرت ندارند و باید بریزند به خیابان ها. برای آدم گرسنه فرقی ندارد که در زندان باشد یا خانه. مرگ یک بار شیون هم یک بار. باید تکلیف خودمان، را خودمان مشخص کنیم.
مردی که خود را بازنشسته معرفی می کند، هم اشاره دارد: خیلی چیزها را نمی شود گفت. مردم با سیلی صورت خود را سرخ می کنند. او ادامه می دهد: همین شما خبرنگارها شب ها سری به محله ها بزنید، ببینید که برخی روزی خود را از سطل های زباله دنبال می کنند. شرم دارد.
براساس گزارش های منتشر شده، حداقل هزینه خانوار ساکن تهران در طول یک ماه، یک میلیون و ۲۱۶ هزار تومان است. این را باید مقایسه کرد با حداقل حقوق کارمندان و یا دستمزد کارگران که برای سال ۱۳۹۱ ۳۹۲ هزار تومان تعیین شده است و افزایش قیمت کالاهای اساسی در اثر نوسانات نرخ ارز را هم به آن اضافه کنید تا حساب سبد مصرفی خانوارها ملموس تر شود. آماری که حکایت از خروج بسیاری از کالاها از سبد مصرفی خانوارها دارد. در همین زمینه عثمانی عضو کمیسیون بودجه مجلس امروز در صحن مجلس از مسوولان خواسته تا به ناتوانی و ساستهای غلط خود اقرار کنند. او احمدی نژاد را مورد خطاب قرار داده که “تورم لجام گسیخته دیگر نه قابل انکار است و نه قابل نسبت دادن، باور بفرمائید که اجناس مغازه سر کوچه خودتان هم گران شده است، اگر باور نمیکنید، بپرسید. ”
با شهروند دیگری هم صحبت می شوم، نظرش بر این است که نه من مصرف کننده و نه تولیدکننده هیچ سودی از این گرانی ها نمی برند و سود فقط به جیب دولت می رود.
دیگری هم معتقد است که وقتی قرار بود طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شود، همه می گفتند ای وای! قیمت بنزین چقدر خواهد شد. حالا باید گفت کدام کالا را می توان سراغ گرفت که گران نشده باشد.
او که خود کارمند دولت است، توضیح می دهد: حساب کنید از ابتدای سال چند بار قیمت ها را گران کردند. اگر حقوق منِ کارمند هم با این گرانی ها بالا می رفت حرفی نبود. اما این وضع یعنی سرکوب مردم که دائم قیمت های جدید تحمیل کنید و درآمدشان را ثابت نگه دارید.
عثمانی نماینده مجلس در این مورد هم چنین با اعتراف به اینکه تورم دزدی از جیب فقراست، گفته است: آقای احمدینژاد سیاستها و تصمیمات شما منجر به دزدی از جیب فقرا شده است، شما ماهانه حدود ۵۰ هزار تومان یارانه به هر نفر از افراد خانواده پرداخت میکنید و به یک جیب میریزد، ولی از آن جیب تا ۲۰۰ هزار تومان خارج میکنید. وی افزوده است: شما ۱۵ درصد به حقوق کارکنان اضافه میکنید ولی تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی به قشر آسیبپذیر وارد میکنید.
یکی از شهروندان اشاره می کند: برنامه ساعت هشت و نیم صدا و سیما اعتصاب مردم عربستان را نشان داد که برای گرانی تخم مرغ اعتصاب کرده بودند. مردم ما از عرب ها کمتر هستند. اعتقاد این شهروند تهرانی آن است که مردم ایران با هم وحدت ندارند.
او ادامه می دهد: خیلی ها دیگر قید خرید و خورد و خوراک را زده اند و با حداقل ها زندگی می کنند، باید منتظر بحران سوء تغذیه در کشور باشیم. این چه کشوری است که یک روز بحران مرغ، یک روز بحران تخم مرغ، یک روز بحران گوشت، یک روز بحران ارز دارد.
دانشجویی هم توضیح می دهد: من نمی دانم دلار چه تاثیری روی نرخ کرایه تاکسی ها دارد که به محض گران شدن نرخ دلار حتی اینها هم کرایه ها را افزایش دادند. او با بیان اینکه در این مملکت هر کی برای خود یک سازی می زند، ادامه می دهد: از بالا تا پایین کشور روی هواست.
شهروندی که خود را معلم آموزش و پرورش معرفی می کند، می گوید: آقای خامنه ای اصلا خبر دارد در مملکت چه می گذرد؟ قیمت ماست و تخم مرغ را به عنوان حداقل های زندگی می داند؟ مردم را بیچاره کردند. یک باره بگویند کشور تعطیل، و خیال همه را راحت کنند.
درصد افزایش قیمت ها چه میزان است؟
این را حتی فروشندگان هم نمی دانند که درصد افزایش قیمت ها چه میزان است و یا شاید درصد افزایش قیمت از دستشان خارج شده است.
یکی از خرده فروش ها را در مورد درصد افزایش قیمت ها مورد سوال قرار می دهم که می گوید: رشد قیمت ها از درصد گذشته و لحظه ای تغییر می کند. خیلی از کالاها مثل شیر و مواد لبنی را اصلا برای فروش نمی آوردیم. اما باز چاره ای نیست. هر روز برای فروش نرخ جدید دریافت می کنیم. مثلا تخم مرغ را روزانه قیمت می گیریم و افزایش می دهیم یا مثلا لامپ ۲۰۰ را ۸۵۰ تومان به مشتری می فروختیم الان برای خرید رفتیم گفتند ۱۷۰۰ به ما قیمت دادند.
او افزایش قیمت های اخیر را شامل کالاهای مختلف از لبنیات و تخم مرغ و برنج و… می داند.
از خرده فروش دیگری در مورد درصد افزایش قیمت ها سوال می کنم که می گوید: ساعتی قیمت ها تغییر می کند. من چه درصدی به شما بگویم.
او که معتقد است هیچ قشری از این وضعیت سودی نمی کند ادامه می دهد: دلار ۴۴۰۰ تومان شده، توی همین یک هفته پدر مردم را در آوردند.
او توضیح می دهد: من هم جنس را گران تر باید بخرم تحویل مشتری بدهم. مردم هم که مثل گذشته خرید نمی کنند. بنابراین برای من هم سودی ندارد.
در همین زمینه خبرگزاری فارس در گزارشی به سوء استفاده برخی فروشندگان اشاره کرده که گوشت بستهبندی را دو برابر نرخ معمولی به فروش می رسانند.
در این گزارش آمده: در حالی که یک کیلوگرم گوشت گوسفندی حدود ۲۰ هزار تومان است اما در مغازههای تهران به صورت قطعهبندی شده مغز راسته گوسفندی را کیلویی ۴۳ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه میکنند. همچنین قیمت یک کیلوگرم فیله گوسفندی ۴۰ هزار تومان، ران گوسفندی ۲۶ هزار و ۴۰۰تومان، ماهیچه سردست گوسفندی ۲۶ هزار ۴۰۰ تومان، گل ماهیچه گوسفندی ۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان، کتف و دست گوسفندی ۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان عرضه میشود.
همچنین در حالی که قیمت یک کیلوگرم گوشت گوساله حدود ۲۲ هزار تومان است فیله گوساله به صورت قطعهبندی شده کیلویی ۳۳ هزار و ۵۰۰ تومان به فروش میرسد. استیک گوساله ۲۳ هزار و ۵۰۰ تومان، گل ماهیچه با استخوان ۲۱ هزار و ۲۰۰ تومان، ماهیچه گوساله ۲۱ هزار و ۲۰۰ تومان راسته گوساله ۲۱ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه میشود.
موضوعی که مردم در مورد کالاهای لبنی هم به آن اشاره می کنند که هر روز حجم آن ها کمتر می شود، اما بالاتر از قیمت های قبل به مردم فروخته می شود.
با یکی از شهروندان که برای خرید مراجعه کرده در مورد قیمت ها سوال می کنم که می گوید: قیمت ها فاجعه است. والله از دست ما هم خارج شده که دیروز قیمت تخم مرغ یا گوشت و مرغ و…چقدر بوده است. ما هم گیج شدیم از این قیمتها. با پنبه سر می برند. او می گوید: شما را به خدا بنویسید مردم توان اداره زندگی خود را ندارند. هرچند امید بهبودی هم نیست.
شهروندی هم نظرش این است که بازاری ها تا منافع شان به خطر افتاد به خیابان آمدند. بهتر است بدانند که مردم مدتهاست به بدبختی و فلاکت افتاده اند.کاش از درد مردم هم می دانستند که با گرانی چگونه گذران زندگی می کنند.
خانمی هم که از گرانی هم گله مند است به این جمله بسنده می کند که ” آهِ مردم ” بالاخره این رژیم را ساقط می کند. اینها به فکر مردم نیستند.
پیرمردی هم معتقد است که مردم بازیچه عوامل انگلیس شده اند که حکومت ایران الان دست شان هست. اگر این آقایان مسلمان بودند و با مردم از یک خون و ریشه بودند که سر مردم این همه بلا نمی آوردند.
انتقادها به گرانی ها و مشکلات اقتصادی که انتقادات مراجع و ائمه جمعه را هم بیش از قبل بلند کرده و در میان صف منتقدان نمایندگان مختلف مجلس هم اضافه شده است، دردی از مشکلات مردم حل نمی کند و بهتر است در عمل برای خروج از این بحران ها فکری اتخاذ شود. هفته گذشته آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع خواست برای حل مشکلات مردم وارد میدان شوند.
در مجلس هم از میان انتقادات فراوان می توان به سخنان عوض حیدرپور اشاره کرد که از تریبون صحن مجلس با اعتراف به اینکه ما به فلاکت اقتصادی افتاده ایم، گفت: مردم به دلیل مشکلات اقتصادی نگرانند، مردم نگران نان، پنیر، آب، ماست و لوازم التحریر و بیکاری و اشتغال هستند.
حیدرپور با تأکید بر اینکه نقدینگی بر کشور لجامگسیخته است، تصریح کرد: آقای احمدینژاد نقدینگی را از ۴۰هزار میلیارد به ۴۰۰هزار میلیارد افزایش داده است و این یعنی یک رشد ۱۰ برابری، در حالیکه رئیس جمهور پیشین نقدینگی را از ۲۰هزار میلیارد به ۴۰هزار تومان رساند و دولت را تحویل داد. آقای احمدینژاد بطور شفاف به مردم و به مجلس دروغ میگوید.
مساله آمارسازی دولت و انتقاد به عدم ارائه آمار واقعی نرخ تورم ۴ تیرماه از سوی علی لاریجانی رییس مجلس نیز مطرح شد که با اعلام نرخ تورم ۲۹ درصدی، عدد واقعی را بالاتر از این خواند که البته بد نیست از رییس مجلس قوه قانونگذار امروز سراغ نرخ تورم واقعی را بگیریم که با رشد نرخ دلار طی این دو هفته و به تبع آن افزایش سرسام آور قیمت کالاهای اساسی نرخ واقعی را چه عددی اعلام می کند آن هم در روزهایی که هنوز از آمار بانک مرکزی هم خبری نیست. اگر چه به آمارهای آقای لاریجانی هم سخت می شود اعتماد کرد وقتی کارشناسان تورم واقعی کشور را سه رقمی اعلام می کنند. چنانچه حسین راغفر کارشناس اقتصادی اخیرا در گفت و گو با الف گفته است: تورم در کشور ما در ماهای اخیر بالای ۶۰-۵۰ درصد بوده است که اکنون سه رقمی است.