لندن-هدهد نیوز- رسانه های خبری ایران از مرگ یک تماشاگر 53 ساله تبریزی به دلیل هیجان و ابراز بیش از حد احساسات خبر دادند.
این تماشاگر تبریزی که پای تلویزیون نشسته بود به دنبال شوت "ژکو" در دقیقه 23 بازی بوسنی با ایران، و ثبت گل بوسنی، در منطقه زعفرانیه تبریز از فرط شادی دچار ایست قلبی شد.
تیم ملی فوتبال ایران روز گذشته 3 بر یک مغلوب بوسنی شد و از دور رقابت های جام جهانی کنار رفت.
باین حال رفتارهای ناشایست مسولان ورزشی ایران وانتخاب یک شعار نژادپرستانه برای تیمی که می بایست نمایندگی ملیتهای مختلف ایران را داشته باشد عکس العمل شدیدی از طرف ملیتهای غیر فارس در ایران بهمراه داشت.
فرامرز بختیاریکی از فعالان مدنی ملیتهای ایرانی مقیم آلمان با انتقاد از رفتارهای ناشایست ونژادپرستانه بعضی از مسولان وتماشاگران فارس در صفحه فیسبوکی خود فوتبال را ابزاری برای نژاد پرستی ومرهمی برای حقارتهای ملی دانست.متن نوشته فیسبوکی آقای فرامرز بختیار چنین است:
این تماشاگر تبریزی که پای تلویزیون نشسته بود به دنبال شوت "ژکو" در دقیقه 23 بازی بوسنی با ایران، و ثبت گل بوسنی، در منطقه زعفرانیه تبریز از فرط شادی دچار ایست قلبی شد.
تیم ملی فوتبال ایران روز گذشته 3 بر یک مغلوب بوسنی شد و از دور رقابت های جام جهانی کنار رفت.
باین حال رفتارهای ناشایست مسولان ورزشی ایران وانتخاب یک شعار نژادپرستانه برای تیمی که می بایست نمایندگی ملیتهای مختلف ایران را داشته باشد عکس العمل شدیدی از طرف ملیتهای غیر فارس در ایران بهمراه داشت.
فرامرز بختیاریکی از فعالان مدنی ملیتهای ایرانی مقیم آلمان با انتقاد از رفتارهای ناشایست ونژادپرستانه بعضی از مسولان وتماشاگران فارس در صفحه فیسبوکی خود فوتبال را ابزاری برای نژاد پرستی ومرهمی برای حقارتهای ملی دانست.متن نوشته فیسبوکی آقای فرامرز بختیار چنین است:
فوتبال ؛ابزاری برای نژاد پرستی و مرهمی برای حقارتهای ملی/ یادداشت فیسبوکی: فرامرز بختیار
از نظر رفتار شناسی ؛ حرکات و اقداماتی که در ابعاد مختلف در رابطه با فوتبال انجام گرفت قابل تامل میباشد و عمق فاجعه ملی را نمایان میسازد . این شکست مفتضحانه؛ درمدت زمان کوتاهی ؛ حقایقی را آشکار ساخت که مدتها زمان لازم بود تا شناخته شوند . اشتباه از آنجا شروع شد که ملایان تهران و مشاورین امنیتی آنها ؛ تصمیم گرفتند نام تیم را افتخار فارس بگذارند ؛تا در ادامه پروژه باستانگرایی و ایجاد ناسیونالیسم بیمارگونه ؛به عمر حکومت خود بیفزایند .
رادیو فردا هم به آنان لبیک گفت و اعلام کرد که فوتبالیستهای فارس خوشگلترین هستند !هیاهو و جنجال افریدندکه دخترها همه در خیابانها غش کرده اند .بعد از بازی اول ! به جای آنکه به نقد و تحلیل تیم و نقاط قوت و ضعف آن بپردازند؛ به خود بزرگ بینی های کاذب دست زدند . خود شیفتگی ها باعث خود فریبی شد و معیار مهارت ورزشی به مقدار ژلی که به موها مالیده بودند بستگی پیدا کرد .
ریشه این خودستاییها ؛ریشه در شکستهای تاریخی متعدد گذشته دارد . تماشاچیان دولتی راهم که وزارت اطلاعات رزیم روانه برزیل کرده بود ؛وظیفه شان (جنگ پرچم )؛ بود تا پرچم تاج نشان سلطنت طلبان را مقهور کنند دخترکانی را گسیل کرده بودند که مهر و ارم پرچم دولتی را روی پیشانی خود ؛قرار داده بودند و به آنها دهن کجی میکردند .
هنگامی که ملیتهای غیر فارس اعتراض خودرا نسبت به انتخاب نام تیم که اکثرا هم غیر فارس بودند ؛ ابراز دا شتند ؛روشنفکران خارج نشین نظام آباد و جوادیه تهرانی هم وارد گود شدندو با ژستهای روشنفکر مابانه ؛ به زور آزمایی پرداختند وشکستهای مفتضحانه را با یک چرخش سریع قلم ؛ به باخت پیروزمندانه و باخت مقتدرانه تبدیل کردند . به جای محکوم کردن نژاد پرستی ؛به تشویق آن پرداختند و میزان همفکری خودرا با ارتجاع حاکم نمایان ساختند.
سازمانهای اطلاعاتی غربی و روانشناسان آنها هم به دنبال این بودند که از مراسم رقاصی و بزن و بکوبی که بعد از برد در تهران حادث میشود ؛یک انقلاب مخملی بسازند و با هو و جنجال به پیشباز آن بروند .عده ای هم با ایشالا و ماشالاو نذر و نیاز و فال جن گیر به میدان آمده بودند . آنچه در این میان فقدان ان احساس میشد ؛ منطق و تعقل و اندیشه بود و برخورد کارشناسانه و کیفی . کسانی فوتبالی شده بودند که در عمر خود پا به توپ نزده اند و اصولا با ورزش بیگانه هستند .
باخت تیم افتخار فارس؛ بیهودگی افتخارات باستانی را در میدان فوتبال اثبات کرد . از عمر کشور نوپای بوسنی هرزگوین 20سال بیشتر نمیگذرد .در جوامع دموکراتیک غربی صحبت برسر این بود که تیم ایران کیفیت پائینی دارد و حرکات انان آهسته است و فقط به دفاع کردن در منطقه هیجده دم اکتفا کرده اند . در رابطه با تیمهای خود ؛صحبت از این بود که فلان بازیکن باسرعت 37 کیلومتر در ساعت دویده است و یا فلان بازیکن در طول بازی 12 کیلومتر دویده است .این درهمریختگی و سیاست زدگی در تمام ابعاد اجتماعی /اقتصادی وجوددارد و علت عقبماندگی و عدم برخورداری ما از دموکراسی و ازادی میباشد .
رادیو فردا هم به آنان لبیک گفت و اعلام کرد که فوتبالیستهای فارس خوشگلترین هستند !هیاهو و جنجال افریدندکه دخترها همه در خیابانها غش کرده اند .بعد از بازی اول ! به جای آنکه به نقد و تحلیل تیم و نقاط قوت و ضعف آن بپردازند؛ به خود بزرگ بینی های کاذب دست زدند . خود شیفتگی ها باعث خود فریبی شد و معیار مهارت ورزشی به مقدار ژلی که به موها مالیده بودند بستگی پیدا کرد .
ریشه این خودستاییها ؛ریشه در شکستهای تاریخی متعدد گذشته دارد . تماشاچیان دولتی راهم که وزارت اطلاعات رزیم روانه برزیل کرده بود ؛وظیفه شان (جنگ پرچم )؛ بود تا پرچم تاج نشان سلطنت طلبان را مقهور کنند دخترکانی را گسیل کرده بودند که مهر و ارم پرچم دولتی را روی پیشانی خود ؛قرار داده بودند و به آنها دهن کجی میکردند .
هنگامی که ملیتهای غیر فارس اعتراض خودرا نسبت به انتخاب نام تیم که اکثرا هم غیر فارس بودند ؛ ابراز دا شتند ؛روشنفکران خارج نشین نظام آباد و جوادیه تهرانی هم وارد گود شدندو با ژستهای روشنفکر مابانه ؛ به زور آزمایی پرداختند وشکستهای مفتضحانه را با یک چرخش سریع قلم ؛ به باخت پیروزمندانه و باخت مقتدرانه تبدیل کردند . به جای محکوم کردن نژاد پرستی ؛به تشویق آن پرداختند و میزان همفکری خودرا با ارتجاع حاکم نمایان ساختند.
سازمانهای اطلاعاتی غربی و روانشناسان آنها هم به دنبال این بودند که از مراسم رقاصی و بزن و بکوبی که بعد از برد در تهران حادث میشود ؛یک انقلاب مخملی بسازند و با هو و جنجال به پیشباز آن بروند .عده ای هم با ایشالا و ماشالاو نذر و نیاز و فال جن گیر به میدان آمده بودند . آنچه در این میان فقدان ان احساس میشد ؛ منطق و تعقل و اندیشه بود و برخورد کارشناسانه و کیفی . کسانی فوتبالی شده بودند که در عمر خود پا به توپ نزده اند و اصولا با ورزش بیگانه هستند .
باخت تیم افتخار فارس؛ بیهودگی افتخارات باستانی را در میدان فوتبال اثبات کرد . از عمر کشور نوپای بوسنی هرزگوین 20سال بیشتر نمیگذرد .در جوامع دموکراتیک غربی صحبت برسر این بود که تیم ایران کیفیت پائینی دارد و حرکات انان آهسته است و فقط به دفاع کردن در منطقه هیجده دم اکتفا کرده اند . در رابطه با تیمهای خود ؛صحبت از این بود که فلان بازیکن باسرعت 37 کیلومتر در ساعت دویده است و یا فلان بازیکن در طول بازی 12 کیلومتر دویده است .این درهمریختگی و سیاست زدگی در تمام ابعاد اجتماعی /اقتصادی وجوددارد و علت عقبماندگی و عدم برخورداری ما از دموکراسی و ازادی میباشد .