هر دو باند رژیم، پیش از محرم هشدار میدادند که نباید از مراسم محرم و عاشورا، استفاده سیاسی کرد و نباید حرفهای تفرقهافکن زد. اما بهرغم این هشدارهای ظاهری، باندهای متخاصم عزاداری محرم و عاشورا را تبدیل به صحنه جنگ هژمونی و آتشباری علیه یکدیگر کردند، تا آنجا که حتی مراسم عزاداری در بیت خامنهای و در حضور خودش صحنه این جنگ بود.
گر چه در نگاه اول چنین وضعیتی برای ولیفقیه نا مناسب بهنظر میرسد که تحت عنوان عزاداری مراسم بگیرد و آن را تبدیل به جنگ باندی کند اما واقعیت این است که در این زمینهها آب از سر ولایت و تمام دم ودستگاه باقیمانده از خمینی گذشته است. دین فروشی و وسیله قرار دادن تمامی مقدسات برای پیشبرد چپاول و جنایت، چیزی است که خمینی آن را بنیانگذاری کرد و بازماندگانش هم آن را ارتقاء دادند. خمینی میگفت اوجب واجبات حفظ نظام است و اگر لازم باشد فتوا میدهم که نماز و روزه و حج هم بهخاطر حفظ نظام ترک شود. امروز هم اوجب واجبات برای خامنهای، حفظ عمامه و تخت ولایت است و البته که در صورت لزوم، هرکاری برای کنار زدن باند رقیب واجب است. وقتی که آخوندها دین و اسلام و پیامبر و ائمه را وسیله کثیفترین جنایتها و کشتار مردم میکنند دیگر جای سؤال و تعجب ندارد که در جنگ باندی هم آن را بهکار بگیرند.
وقتی آخوند پناهیان در حضور خامنهای نسبت به نفوذ دشمن از طریق آقازادهها اشاره میکند و به شورای نگهبان در مورد بررسی نفوذپذیرها هشدار میدهد و میگوید «برخی آنقدر بدبخت هستند که میگویند بگذارید با دشمن نرم صحبت کنیم»... و این حرفها را در حضور خامنهای میزند، در حقیقت این خامنهای است که رفسنجانی را مخاطب قرار میدهد. جالب این جاست که آخوند پناهیان در ابتدای صحبتش گفت امروز عاشوراست و نمیخواهیم به مسائل سیاسی بپردازیم، اما تماماً به همین مسائل پرداخت. زمانی میگفتند آخوندها و روضهخوانها هر چیزی را به کربلا گریز میزنند، حالا کار به جایی رسیده که از کربلا به جنگ باندی و منافعشان گریز میزنند.
البته این موضوع خاص باند خامنهای نیست؛ اعضای باند دیگر رژیم هم هرچیزی را به برجام و زهر و دعاوی باندی خودشان گریز میزنند. یک نمونه آن سخنرانی روحانی جلو بچههای دبستانی در اول مهر بود که به آنها میگفت فکر کنید که برجام را چگونه اجرایی کنیم؟! روشن است چرا چنین است؛ جنگ هژمونی در این مرحله به نقطه تعیینکننده رسیده و تا رسیدن به سرفصل انتخابات، هر باندی باید بار خودش را بسته باشد. بنابراین از هر فرصتی برای پس زدن باند رقیب استفاده میکنند.
خامنهای درصدد حفظ هژمونی است. در مقابل، رفسنجانی و روحانی بههمراه لاریجانی که در زمینههایی با او ائتلاف کردهاند، درصدد قبضه هژمونی و کشیدن فرش از زیر پای خامنهای هستند. جنگ بسیار جدی است؛ یا باید خامنهای آنها را بههر قیمت از صحنه خارج کند که در نتیجه، چنین جراحی بزرگی منجر به جدا کردن بخشی از رژیم میشود و خونریزی زیادی بهدنبال دارد یا خامنهای تن به حضور تشریفاتی میدهد و از تخت و عمامه ولایت کوتاه خواهد آمد.
که خامنهای این کار را نخواهد کرد و کمر به حذف رقیب خواهد بست که نتیجه آن تشدید جنگ درون نظام در هفتهها و ماههای آینده است.