فیلم تکان‌دهنده‌ی "جین" در بخش نسل‌جدید برلیناله


فیلم "جین" ساخته رهام اردم، کارگردان پرآوازه ترک است که در بخش "نسل جدید" برلیناله به نمایش گذاشته شد. این فیلم سرگذشت دختر کرد مبارزی است که با دوری از نبرد مسلحانه می‌کوشد راه بازگشت به خانه را بازیابد.



فیلم تکان‌دهنده‌ی "جین" در بخش نسل‌جدید برلیناله

رادیو آلمان- فیلم افتتاحیه بخش نسل جدید (بالای ۱۴ سال) برلیناله ۲۰۱۳ اغلب تماشاگران را غافلگیر کرد. برخی از تماشاگران جوان پس از پایان فیلم می‌گفتند که از حوادث این فیلم "شوکه" شده‌اند.

دیوید الفیک، کارگردان استرالیایی که در سال‌های ۹۰ با فیلمی با عنوان "بدون نگرانی" در بخش کودکان برلیناله حضور داشت از انتخاب مسئولان و گنجاندن فیلمش در بخش کودکان تعجب‌زده شده و گفته بود: «ابداَ نمی‌دانستم که فیلمی برای کودکان و نوجوانان ساخته‌ام.» این فیلم که جدال انسان و طبیعت را توصیف می‌کند، تنها بدین دلیل که از منظر دختری ۹ ساله بیان می‌شود، در بخش کودکان برلیناله اکران شد.

حال می‌توان همین پرسش را درباره جایگاه فیلم "جین" (Jin) نیز کرد که چرا در بخش "نسل‌جدید" برلیناله (بخش نوجوانان بالای ۱۴ سال) قرار گرفته است؟

"جین" ساخته "رها اردم"، کارگردان سرشناس ترکیه است. وی تا کنون چندین فیلم‌با موضوعاتی دشوار و جنجال‌برانگیز ساخته است. "زندگی هست"، "بدو برای پول"، "مادر، من می‌ترسم" و "کیهان" (کسموس) از جمله فیلم‌های مهم رها اردم هستند.

جالب اینکه رها اردم نیز در آغاز با گنجاندن فیلم خود در بخش نوجوانان برلیناله مشکل و مخالفت داشته و احساس می‌کرده که شاید بخشی از ارزش هنری فیلم در این بخش پنهان بماند. اما سرانجام ماریانه ردپات، سرپرست بخش نسل جدید برلیناله با توضیحات و اصرار وی را قانع می‌کند که فیلم "جین" در این بخش به نمایش گذاشته شود. شکی نیست که این فیلم چه به لحاظ موضوع و چه به لحاظ اجرای داستان چارچوب معمول فیلم‌های کودکان را "نقض" شاید بهتر است بگوییم "منفجر" می‌کند.

فیلم "جین" داستان دختری ۱۷ ساله‌ی جوانی است که در کوه‌ها از شورشیان کرد مسلح جدا می‌شود و قصد بازگشت به خانه و پیوستن به مادربزرگش را دارد. دنیس هاسگولر نقش "جین" را در این فیلم بازی می‌کند

راه بازگشت مملو از خطر است. جین مسلسل خود را در کوه پنهان می‌کند و لباس کردی و رزم از تن بر می‌کند و با اسم مستعار (لیلا) می‌کوشد خود را به مادربزرگش برساند. اما راه‌های بازگشت مسدودند. درگیری‌های مستمر مسلحانه، کار طاقت‌فرسا، نگاه‌های حریص مردانه تا مرز تعرض، اسارت و غیره همه موانعی ساختاری برای فرار از تنهایی و بی‌کسی است.

فیلم گرچه زاویه دید جین، دختر مبارز کرد را بیش از همه به تصویر می‌کشد، اما به هیچ‌وجه سعی به جانبداری ندارد. رابطه انسانی میان سرباز محروح ترک و مراقبت جین از او، نشان می‌دهد که در وضعیتی دیگر مردمان منطقه می‌توانند مناسباتی دوستانه با یکدیگر داشته باشند. سرباز جوان ترک که از کمک‌های جین سپاسگزار است به او می‌گوید: «آرزو می‌کنم زمانی همدیگر را در جایی دیگر شاید در یک چایخانه ببینیم.»

ساختار دیرینه خشونت و ستم در جغرافیایی که جین زندگی می‌کند، راه را بر روی دختر بی‌باک و دوست‌داشتنی بسته است. سیاست، جنگی بیرحمانه را در منطقه مستولی ساخته که کودکان و نوجوانان، این نمادهای زندگی را پیش از نمو پژمرده و پرپر می‌‌کند.

نقش طبعیت در فیلم

جین در داستان کوتاه زندگی‌اش از همدلی و کمک انسان‌های معدودی برخوردار می‌شود. تنها حامی و حافظ او اما طبیعت دل‌انگیز، جنوب ترکیه است. کوه‌های سر به آسمان کشیده و جنگل‌هایی سرسبز با درختانی تنومند و کهنسال.

در این فیلم به گونه‌ای اسرارآمیز و قصه‌وار، حیوانات از خرس‌، گوزن، و یوزپلنگ گرفته، تا خر، لاک‌پشت و شاهین به جین یاری می‌رسانند و همزیستی بی‌نظیری میان این دختر و جانوران برقرار می‌شود. تو گویی که ظلم و جفای انسان‌ها به یک اندازه بر حیوانات و جین روا داشته می‌شوند.

این موضوع در صحنه‌ای که بمباران جنگنده‌های ارتش ترکیه خرسی را هم‌چون جین برای فرار از موشک‌ها به غاری می‌کشاند، به خوبی نشان می‌دهد. تلاقی نگاه ترسان دختر و خرس از رابطه‌ای اساطیری میان کودک و حیوان خبر می‌دهد، که هنوز در داستان‌های کودکان ساری و جاری است.

نه تنها حیوانات، که درخت، گیاه، کوه، صخره و غار همه یاوران "جنگ‌جوی" جوان هستند. فیلم با فریب مخاطب هر از گاهی او را به فضای رومانتیک "زندگی چریکی" وارد می‌کند، اما صدای انفجارها، رگبار گلوله‌‌ها، خون و مرگ به سرعت لحظات "شورانگیز" مخاطب را از هم می‌گسلد، تا انفجار هر بمب و شلیک هر گلوله، واقعیت تلخ و نکبت‌بار این منطقه را یادآور شود.

موسیقی و سکوت در این فیلم وظیفه دارند که عظمت فیلم را در به کمک تصاویر طبعیت برخ تماشاگر بکشند. همان ‌گونه که ترکیب نوای سازی زهی در پیوند با تصاویر طبیعت، حزن و اندوه ازلی را شکل می‌دهد، سکوت ممتد در فیلم، ردپای ترسی اساطیری است که رهایی از آن ناممکن است، زیرا که در سیاه‌ترین کنج‌ها درونی انسان مأوا دارد.

در صحنه پایانی که "شیردختر" کرد بر صخره‌ای افتاده است و تمامی حیوانات بر گرد او هم‌چون قدیسی جمع شده‌اند، شاهد تکبر ساختارهای پوسیده‌ای هستیم که نخست "عاشقاترین زندگان" یعنی کودکان را قربانی می‌کند. گریستن بر زندگی جین، همدلی با سرنوشت هزاران نوجوان و جوان این منطقه است.


الجمعة 15 فبراير 2013
           

هدهد نیوز | سیاست | مسائل ملي | جامعه وحقوق | دانش و فن آورى | زنان ومردان | ورزش | ديدكاه | گفتگو | فرهنگ و هنر | تروريسم | محيط زيست | گوناگون | ميراث | ويدئو | سلامت | سرگرمى