مجله روشن - مصطفی مسجدی آرانی: هیچ کس- تاکید می کنم هیچ کس- حدس نمی زد که جهان، تا این حد در «مجاز» فرو رود. حتی نویسندگان رمان های علمی- تخیلی هم نمی توانستند تصور کنند روزی، «امر جنسی» به عنوان یکی از ملموس ترین کنش های آدمی، پای به عرصه «صفر و یک»ها بگذارد تا جایی که نویسنده ای- به قول «ابوالفضل بیهقی» خام دست و خامه به دست چون من- تصمیم بگیرد بگوید در یکی از جوامع تقریبا سنتی روزگار ما- یعنی ایران- مردم چگونه زیست جنسی شان را در فضای سایبری پیش می برند. اما این ها همه اتفاق افتاده، «کار از کار گذشته» و باید با نگاهی «پسینی» به تماشای این ماجرا نشست.
آن چه در این نوشته، که به دلیل نبود ارجاع به منابع علمی و نیز روش جمع آوری داده ها اصرار دارم آن را نوعی «Essay» بدانم، خواهم گفت؛ حاصل «شهود» است و «تفکر» به آن مشاهدات.
از دید نگارنده این سطور کنش جنسی در ایران، در دو ساحت فضای مجازی و حقیقی با یکدیگر تفاوت هایی دارند و این نوشته تلاش دارد نظرگاهی باشد به آن تفاوت ها. قبل از بیان هرگونه تفاوت به یاد داشته باشیم که پیش فرض من این است که در ایران امروز، نهادی که می توان در آن کنش جنسی داشت ،خانواده است و هرگونه کنش خارج از این چارچوب، با موانع قانونی، شرعی و اخلاقی رو به رو است. این را هم بگویم که موضع نوشته من توصیف است نه تجویز. از این رو اگر از فقدان چیزی می گویم بدین معنا نیست که معتقدم باید آن چیز وجود داشته باشد و وقتی از بودن چیزی سخن می گویم لزوما از وجود آن راضی نیستم و موضعم تایید نیست.
نبود نهاد و مسوولیت
پیش فرض ما در بالا، تامین نیاز جنسی فقط از سوی خانواده، منتج به این نتیجه می شود که امکان تاسیس نهادهای موازی با نهاد خانواده برای رفع نیاز جنسی وجود ندارد. به عبارت دیگر این نهادها که در خارج از کشور شامل فروش سکس یا محل های تجمع کارگران جنسی و نیز سایت های شریک جنسی یابی و... است در ایران، جایی و منطقی برای فعالیت ندارند. با این حال باید توجه داشت که نداشتن فضا برای فعالیت به معنای نبود چنین مراکزی نیست. دیده می شود شبکه های اجتماعی و پیام رسان و حتی نمونه های ساده تر از «وب یک» یعنی همان وبلاگ ها به محلی برای عرضه نیازهای جنسی، صدالبته به صورت غیرقانونی، بدل شده اند.
نتیجه این است که در وب فارسی کنونی برخی هم ابزار جنسی خرید و فروش می کنند، هم روابط نامشروع خرید و فروش می شود و هم بعضی شریک جنسی پیدا می کنند. اما اولا باید بپذیرند که قانون شکنند و ثانیا باید بدانند که طرف مقابل شان در آن سوی این صفر و یک ها نه یک نهاد که یک فرد است. فردی که می تواند دروغ بگوید، سودجویی کند، سوءاستفاده گر باشد و کلاه برداری کند یا حداقل در قبال هزینه ای که کسی به ایشان پرداخته است، هیچ مسوولیتی نداشته باشد. پس نخستین ویژگی زیست جنسی امروز ایرانیان، نبود نهاد و در نتیجه نبود مسئولیت حقوقی و قانونی (Responsibility) و حتی اخلاقی است.
روایت به جای کنش
حال، اگر از سطح اجتماعی نگاهی به سطح کنش جنسی در فضای مجازی کنیم متوجه می شویم که در این حوزه با فقدان کنش رو به رو هستیم. اگر این پیش فرض را داشته باشیم که رابطه جنسی درست، رابطه جنسی به مفهوم اخص بین یک زن و مرد است؛ در فضای مجازی و در نبود جنس دیگر، «روایت» و «تخیل» است که به جای «کنش» قرار می گیرد و غایت این ماجرا، یا سرکوب فیزیولوژیک غریزه جنسی است یا خودارضایی که در نهایت اثرات فیزیکی و روانی جنسی سالم را ندارد.
سه موضوعی که همین روزها در لطیفه های دست به دست شده در فضای مجازی مدنظر قرار گرفته، نشان از همین تخیل دارد. تخیل رابطه جنسی همسایه ها و نقل قول از چت های خصوصی دختران در مورد مسایل جنسی و نشان می دهد سیل تخیل حتی می تواند سد محکمی به نام حریم خصوصی فرد محترمی چون همسایه ما را بشکند و امنیت روانی را مخدوش کند، تصور ما از دختران نجیب و باحیا را به هم بزند و باعث توجه به مسایی شود که پیش از این جایی برای توجه کردن و توجه دیدن نداشته است.
مونولوگ به جای دیالوگ
حال اگر این «صحبت»ها به «گفت و گو» می انجامید باز هم می گفتیم که چون شراب، نفع اندکی در آن است هرچند که مضرات آن بسیار. ولی چه باید کرد وقتی در زیست مجازی ایرانیان، صحبت از امر جنسی فراوان است اما گفت و گو پیرامون آن کم.
نتیجه این روند هم چیزی نیست جز ضعف مفرط ایرانیان، چه مجرد و چه متاهل، چه پیر و چه جوان، چه زن و چه مرد، در شناخت جنسی خود و کسی که قرار است همسرش باشد. البته نمی توان مدعی شد که در فضای حقیقی ایرانیان، پیرامون این موضوع گفت و گو می شده اما اگر گفت و گو نبوده، صحبتی هم نبوده است. صحبت پیرامون این موضوع و گفت و گو نکردن یا سرایت نکردن صحبت به کنش، حکایت همان جام است که گفتند «کژدار و مریز».
فقدان تولید مثل و محبت کردن
کارکرد امر جنسی دز زیست مجازی ایرانیان هم دگرگون شده است. اگر قبول کنیم که انسان رابطه جنسی برقرار می کند تا «لذت ببرد»، «محبت» را تجربه کند و «تولید مثل» کند؛ تجربه جنسی در فضای مجازی حداقل دو کارکرد از این 3 مورد را از بین برده است. تولید مثل که به شکل بدیهی امکان ندارد و محبت، از لا به لای این کدهای کامپیوتری و از ورای صفحات تاچ موبایل های ما به سختی قابل نفوذ است.
نکته نهایی هم این است که، زن به عنوان طرف مطلق عرضه امر جنسی در جامعه، دچار تحولاتی در کنشش شده است. اگر در گذشته،او زیباییش را برای فرار از چشم بد می پوشاند، دختر امروزی زیبایی را عرضه می کند تا لایک بگیرد ولی انتظار دارد کسی در PV یا همان چت خصوصی مزاحمش نشود و دایرکتی از کسی دریافت نکند.
البته همو، با استفاده از عرصه ای که این فضا به او داده موفق شده هرچه بیشتر با امر جنسی آگاه شود و دیگر به شکل موجود منفعل در این فرآیند دیده نشود. این دو موضوع در کنار هم، به دختران و زنان امروز ما «قدرتی» داده است. به این ترتیب اگر انسداد نسبی در فضای مدیریتی و حتی اقتصادی جامعه، دو عنصر مهم قدرت یعنی مقام و پول را از زن گرفته، زیبایی او به شکل آلترناتیو جدی درآمده و حتی موفق شده، از طرفی چون فروش لایک صفحات، برایش درآمد به همراه داشته باشد.
5 تفاوت را برشمردیم و به نظر می رسد همین پنج تفاوت برای تغییر عمده در فضای اجتماعی یک ملت کافی باشد. اما به این 5 مساله باید مسایل دیگری را هم افزود. ظهور تلفن های هوشمند و اینترنت های همراه، سطح دسترسی به مسایل جنسی موجود در فضای وب را بالا برده است. نتیجه، تکثر و تنوعی است که پیش از این شاهد آن نبودیم. از آن سو، این دسترسی باعث شده، افراد «مستقیما» به امر جنسی دسترسی پیدا کنند.
به این ترتیب اگر در نسل قبلی فلان بازیگر هالیوودی به عنوان صاحب برخی جاذبه ها مطرح بود؛ در این نسل «الکسیس تگزاسی» مطرح می شود که یک بازیگر فیلم های غیراخلاقی است.
در چنین زمینه ای، بدون وجود نهاد و مسوولیت های قانونی، در فقدان کنش های صحیح جنسی و حتی گفت و گو پیرامون آن و با تغییر عمده کارکرد امر جنسی و تغییرات زنان به عنوان مهم ترین ارکان امر جنسی در جامعه، آیا آینده روشنی در انتظار زیست جنسی ایرانیان است؟ من این طور فکر نمی کنم. فردای این برزخ، دوزخ است.