منصور امان: زلزله یکبار دیگر شهرها و روستاها را در بخش تازه ای از کشور ویران ساخته، هزاران تن را به مرگ و خون کشیده و تلی از آوار از زندگی ده ها هزار تن برجای گذاشته است. این فاجعه هر چند سال به تناوب بر گوشه ای از خاک ایران نازل می شود، با همان مُشخصات، همان آسیبها و با همان تراژدیهای انسانی، بدون آنکه آمادگی زیرساختی، مُدیریتی، تدارُکاتی و امدادی در برابر آن حتی اندکی بهبود یافته باشد.
سرپُل ذهاب و قصرشیرین در پاییز ۹۶ آیینه ای هستند که در آن رودبار و منجیل ۶۹، بیرجند ۷۶، آوج ۸۱، بم ۸۲، زرند ۸۳، فیروزآباد ۸۳، بروجرد ۸۵ و اهر و ورزقان ۹۱ با چهره و مُشخصاتی یکسان بازتاب یافته: خانه های فرسوده و غیرمُقاوم بر سر ساکنان خراب شده، تاسیسات شهری، بیمارستانها، جاده ها ویران گردیده، در ساعات و روزهای حساس نخُست، زلزله زدگان به حال خود رها شده اند و اُمید به نجات زیر آوار ماندگان ساعت به ساعت بیشتر رنگ می بازد، امداد رسانی ناقص، ناکافی، ابتدایی و آمیخته با هرج و مرج است.
همچون این فاجعه و پیامدهای آن، برخورد حُکومت نیز ثابت مانده است. رهبران و پایوران حُکومت در ریختن اشک تمساح برای قُربانیان با یکدیگر مُسابقه می گذارند، پیام تسلیت می فرستند، برای این و آن دستورهای توخالی کُمک رسانی صادر می کنند، وعده بی سرانجام مدد رسانی می دهند، به تور سیاحتی به مناطق زلزله زده می روند. سپاه پاسداران و بسیج، منطقه آسیب دیده را برای جلوگیری از اعتراضات و چپاول کُمکها قُرُق می کنند، برای تزیین واقعیت، اخبار و اطلاعات دروغ ساخته و پرداخته می شود و سرآخر در توجیه بی کفایتی و بی اعتنایی غیرانسانی حُکومت به سرنوشت مردُم، به آیات و روایات مذهبی برای طبیعی و عادی نشان دادن خسارات یا حتی مُقصر بودن قُربانیان مُتوسل می شوند.
تنها پدیده تازه در این کارناوال ویرانی و بی لیاقتی، تخریب مجموعه های تازه ساز "مسکن مهر" است؛ یک پروژه حُکومتی که با بوق و کرنا و صرف هزاران میلیارد تومان به دست اجرا گذاشته شد و امروز به تله ای مرگبار برای ساکنانش بدل گردیده است. نتیجه همدستی دستگاه دولتی فاسد و پیمانکاران تبهکار، در منطقه زلزله زده در برابر چشم همگان قرار گرفته است.
بدیهی است به کسانی که امنیت، سلامت و هستی جامعه را اولویت خود و منابع ثروتی که در اختیار دارند نمی دانند، نمی توان اُمید مدد رسانی بست. آنهایی که یک حادثه طبیعی مُکرر و قابل انتظار را با بی مسوولیتی و کوته بینی شان به یک فاجعه تمام عیار ناگهانی با آثار پایش ناپذیر برکشیده اند، نه صلاحیت و نه اراده نجات کسی یا چیزی را دارند.
در شرایط سختی که زلزله زدگان به کُمکهای فوری نیاز دارند، تنها خود مردُم هستند که می توانند یاری رسان باشند. برای اطمینان از رسیدن کُمکها به دست آسیب دیدگان باید آنها را به گونه مُستقیم و با کُمک افراد محلی یا تشکُلهای غیردولتی در محل توزیع کرد. شبکه های اجتماعی در این رابطه می توانند نقش موثری در وصل ارتباط و سازماندهی ایفا کنند.
از سوی دیگر، ضروری است که کُمکهای خارجی با نظارت و شرکت نمایندگان نهادها و سازمانهای بین المللی یا مورد اعتماد آنها ارسال و توزیع شود. تجربه زلزله های گذشته نشان داده است که چگونه نهادهای فاسد حُکومتی مانند سپاه پاسداران و بسیج، کُمکهای خارجی را یک خوان یغمای بیشتر می شمارند.
در یک بازه زمانی ۳۶ ساله، زلزله های مهیب ۱۰ بار بخشهای گوناگون کشور را به ویرانه بدل ساخته است. کاهش و محدود ساختن خسارتها انسانی و مالی حادثه ای که بخشی از واقعیت زمین شناسی کشور را تشکیل می دهد و با فاصله های کوتاه در حال تکرار است، مُمکن و در دسترس است. موج سهمگین مرگ و ویرانی زلزله بر بستر رژیم جمهوری اسلامی به غُرش در می آید.