پیک ایران-ایده دوربینهای مخفی برای جاسوسی واقعاً ترسناک است ولی اگر واقعبین باشیم، در عین حال جاسازی ابزار ثبت تصاویر در اشیا معمولی واقعاً جذاب مینماید. خلاقیت و ابتکاری که برای ساختن این وسایل صرف میشود، در کنار نوآوریهای تکنولوژیک که معمولاً جلوتر از زمان خود هستند، همه ما را به خود جذب میکند.
در ادامه مطلب، 12 دوربین عجیب را به شما معرفی میکنیم که واقعاً در عملیاتهای جاسوسی گذشته به کار گرفته شدهاند و کسی چه میداند، شاید الآن یکی از آنها دور و بر ما هم باشد! در ادامه با نارنجی همراه باشید.
دوربین شماره 1
در سال 2010 جنبش حماس اعلام کرد که سیستم اطلاعاتی رژیم اسرائیل با استفاده از این جعبه دستمال به ظاهر بیضرر، اعضای آن را مورد جاسوسی قرار میداده. این هم یک دلیل دیگر که همیشه دستمال جیبی همراه داشته باشیم.
دوربین شماره 2
در دهه 1960 جاسوسهای کا.گ.ب با استفاده از این دوربین که در پاشنه کفش جاسازی شده بود، به جاسوسی میپرداختند. مراقب باشید، شاید یکی از آنها لباس تاجرها را بپوشد و با سفر در زمان، به سراغتان بیاید.
دوربین شماره 3
دفعه بعدی که کسی برای چک کردن حسگرهای دود که برای اعلام آتشسوزی در سقف کار گذاشته شدهاند به خانه شما آمد، چشم از او بر ندارید. یا لااقل وقتی رفت مطمئن شوید که یک دوربین جاسوسی در سقف خانه شما کار نگذاشته.
دوربین شماره 4
هنوز سازنده این دوربین به اصطلاح جاسوسی را پیدا نکردهایم، و از آنجایی که ساخت آن به سال 1882 بر میگردد شانس کمی هم برای زنده یافتن او داریم. لطفاً یک نفر به دیار باقی پیامک بزند و از او بپرسد: مرد حسابی، چطور میشود با نشانه رفتن یک اسلحه به سمت کسی، بدون بر انگیختن توجهها از او عکس گرفت؟ بگذریم، به هر حال ایده مخفی کردن یک دوربین در تفنگ الکی، آن هم در قرن نوزدهم واقعاً درخشان است.
دوربین شماره 5
حالا دیگر اگر کسی ریموت کنترل دزدگیر ماشین را به سمتتان نشانه رفت، لحظهای تردید نکنید. خودش است! طرف دارد از شما عکس میگیرد.
دوربین شماره 6
قبل از ساخته شدن هواپیماهای جاسوسی و پهپادها CIA چطور تصاویر هوایی میگرفت؟ چرا راه دور برویم، به کمک کبوترها. چه چیزی از این پرندههای منادی صلح بهتر. کمتر کسی ممکن است سرش را به آسمان بلند کرده و شک کند که یک دوربین زیر شکم این سبک بالها بسته شده.
دوربین شماره 7
ساعتِ دوربین دار برای جاسوسی ایدهای قدیمی است. در دهه 1940 و 1950 جاسوسهای آلمانی از آن استفاده میکردند. فقط سؤالی که پیش میآید این است که اگر کسی آن را در مچ جناب جاسوس میدید و ساعت را میپرسید، او چطوری میخواست طرف را دست به سر کند؟
دوربین شماره 8
تقریباً اکثر افراد از کیفهای جیبی استفاده میکنند. پس شک خیلی کمی بر میانگیزد. این یکی هم اختراع آلمان شرقی است. مراقب باشید، اگر کسی نزدیک شما درب کیفش را باز کرد، چهار چشمی داخلش را نگاه کنید. اصلاً هم رو در بایستی نداشته باشید.
دوربین شماره 9
تنها چیزی که از یک سنگ خنثیتر است، سیب زمینی است. البته که سیب زمینی همه جا پیدا نمیشود، ولی سنگ چرا! هیچ کس هم به آن نگاه نخواهد کرد، چه برسد به اینکه از خودش بپرسد: آیا ممکن است این سنگ حریم خصوصی مرا نقض کند؟ از اینها گذشته، امسال سال 2012 است، آدم باید از همه چیز کمی بیشتر از قبل بترسد.
دوربین شماره 10
یک آدم خوشتیپ را تصور کنید که کتی برازنده بر تن دارد. احتمال اینکه یکی از دکمههای آن کت دوربین باشد و از داخل جیب بشود ماشهٔ آن را کشید چقدر است؟ گول ظاهر افراد را نخورید.
دوربین شماره 11
خدا رفتگان همه را بیامرزد. کند و کاو در وسایل باقی مانده از درگذشتگان، که بوی کهنگی میدهند و خاطرات خوش زیادی را زنده میکنند، حس نوستالژیکی را در آدم زنده میکند. اگر احیاناً از این سنجاق سینهها یافتید، دقیق وارسیاش کنید. خدا را چه دیدید، شاید وارث این دوربین جاسوسی جالب شدید یا شاید عکسی در آن یافتید که خاطرهای را زنده کند.
دوربین شماره 12
جاسوسها هم میتوانند عاشق باشند. این حلقه که توهم ثروتمند بودن و قدرت جاسوس بودن را همزمان در خود دارد، فقط یک حلقه بزرگ طلا نیست که نشانه تعهد به پیوند زناشویی باشد، بلکه یک دوربین جالب هم هست.