حکومت ورشکسته! / حشمت الله طبرزدی


ملت و احزاب و سازمان های دموکراسی خواه می بایست راه درستِ مبارزه ی مدنی و نافرمانی های مدنی را توسعه داده و در وضعیت فعلی تحت هیچ شرایطی به رژیم کمک نکنند. مخالفت با اعدام، آزادی بی قید و شرط کلیه ی زندانیان سیاسی – و نه صرفا زندانیان اصلاح طلب – و دفاع از حقوق اقتصادی-اجتماعی آحاد شهروندان و طرح جدی مطالبات مردمی از اولویت های کنونی ما است که باید همواره بر آن تاکید کرد.



حکومت ورشکسته! / حشمت الله طبرزدی
آقای روحانی و همکاران ایشان بارها و بارها تاکید کرده اند که خزانه ی دولت خالی است، نفت ایران را کمتر می خرند، و در عوضِ مقداری که می خرند، جنس بی کیفیت تحویل می دهند. بیکاری و گرانی و تورم بیداد می کند، و نرخ هر سه شاخص مدتهاست که به شدت بالا و نرخ بیکاری و تورم دو رقمی شده است، و نرخ رشوه و دزدی و رانت خواری از اندازه ی محاسبه گذشته است. نرخ تورم را 40 درصد اعلام کرده اند. سعید لیلاز، یکی از اقتصاددانان هوادار روحانی، وضعیت اقتصادی ایران در شرایط موجود را بدترین وضعیت طی 100 سال اخیر برآورد کرده است.

سران حکومت بارها و بارها اعلام کرده بودند که تحریم ها تاثیر خود را گذاشته، و باید برای لغو آنها تلاش کرد. رفسنجانی، روحانی، خاتمی و حتی علی لاریجانی، به عنوان سران جناح های قدرتمند درون رژیم و مخالفین سرسخت محمود احمدی نژاد، بارها و بارها اعلام کرده بودند که مشکل اصلی نه تحریم ها که «سوء مدیریت» است؛ اما اینک که قدرت را تحویل گرفته اند، نه تنها سخنی از سوء مدیریت به میان نمی آورند، بلکه همه ی بحران رژیم را در تحریم ها دیده و مسئولین دولتی بی شرمانه اعلام می کنند که تصمیم دارند بخشی از یارانه که حق مسلم هر ایرانی است را حذف کنند. این اقدام به مفهوم سلب حقوق میلیون ها ایرانی است، و نباید صورت بگیرد، مگر این که کسی از روی میل خود و برای هدف معینی دست به این کار بزند. بی نیازی مردم به مفهوم این نیست که حکومت می تواند به اختیار خود، حق او را بخورد یا به حقوقش تجاوز کند. حتی دولت احمدی نژاد نیز به خود اجازه ی چنین تجاوزی به حقوق شهروندان را نداد.

جناح مذکور تصمیم دارد تا به هر نحو ممکن مذاکره با آمریکا را دنبال کند، و در مذاکرات اتمی، با امتیازدهی به غرب و کوتاه آمدن از چیزی که احمدی نژاد «حق مسلم ایرانیان» می دانست، گره تحریم ها را بگشاید، و برای حکومت راه تنفسی باز کند. این در حالی است که جناح تندروی حاکم به رهبری سپاه و روحانیون تندرو، که عملا همه ی قدرت را در اختیار دارد، در این روند کارشکنی کرده و نفع خود را در تداوم وضع موجود می بیند؛ تا آنجا که اگرچه خامنه ای در آستانه ی سفر روحانی به نیویورک سخن از «نرمش قهرمانانه» به میان آورد – به طوری که که «صلح حسنی» را تداعی کرد – و گویا به روحانی برای مذاکره اختیار تام داد، اما زیر فشار سنگین آلیگارشیِ حاکم، مجبور شد بخشی از اقدامات روحانی و تیم مذاکره کننده در این سفر را بی جا بخواند. کیهان مصداق این اقدامات بی جا را مذاکره ی تلفنی اوباما با روحانی و مذاکره ی طولانی کری با ظریف تعیین کرد.

به مدت سه هفته و درست در شرایطی که جناح های رژیم یا «خمینیسم» حاکم بر ایران، بر سر ارتباط و مذاکره و امتیازدهی یا مقاومت در برابر آن، یا بهتر بگویم، بر سر قدرت، به جان هم افتاده اند، خامنه ای غایب بوده است؛ که برخی آن را ناشی از حاد شدن بیماری اش و برخی ناشی از تمارض می دانند. هر یک از این دو جنبه که صادق باشد، نتیجه اش یکی بوده و شرایط بحرانی رژیم در موقعیت کنونی را نشان می دهد، که خامنه ای را وادار به سکوت کرده است.

اخیرا کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا فاش کرده است که قدرت جاسوسی آمریکا به اندازه ای است که حتی سفر خامنه ای در سال 88 به کردستان را به طور کامل نظارت کرده و مکالمات محافظان او که از طریق بیسیم انجام می گرفته را نیز شنود کرده اند؛ و این نشانگر قدرت آمریکا و ضعف این رژیم پر هیاهو است. این گزارش در آستانه ی 13 آبان و نیز در مرحله ی حساس مذاکره ی رژیم با غرب منتشر شده است. به نظر می رسد این افشاگری در شرایطی که آن کارمند به روسیه پناهنده شده است، با سیاست آنها هماهنگ است، و روس ها از این اقدام خود منظور خاصی دارند، و نشان می دهد که روسیه تا چه اندازه از بهبود روابط رژیم مورد حمایتش با غرب نگران است، و قطعا کارشکنی نیز خواهد کرد.

جناح های قدرتمند طرفدار اسرائیل در آمریکا فقط 60 روز به اوباما فرصت داده اند تا وضعیت فعالیت های هسته ای ایران را روشن کند؛ و اعلام داشته اند به دلیل اینکه رژیم اسلامی زیر فشار تحریم ها بر سر میز مذاکره برگشته است، پس باید این تحریم ها را تشدید کرد. این لابی های قدرتمند به اوباما وعده داده اند که طی این مدت به کنگره برای تشدید تحریم ها فشار نیاورند. این به معنای برتری مطلق غرب و ضعف مفرط رژیم اسلامی بریده از مردم در ایران است. در همین زمان، عربستان سعودی هم به آمریکا اعلام کرده است که به دلیل ضعف عملی آمریکا در برخورد با بحران سوریه به نفع آپوزیسیون و نرمش در برابر رژیم اسلامی در تهران، در نظر دارد تا در روابط خود با آمریکا تجدید نظر کند.

در درون ایران نارضایتی به لحاظ وضعیت اقتصادی-اجتماعی بسیار بالاست، و مردم از روحانی نیز که با شعار «باز کردن قفل ها» به روی کار آمد مایوس شده اند. شایان ذکر است که با وجود اینکه نزدیک به 100 روز از دوران زمامداری روحانی گذشته است، احتمالا از 45 وعده ی داده شده برای انجام در 100 روز اول زمامداری، وی تنها یکی دوتا را محقق کرده باشد. علت اصلی ناکارآمدی روحانی، ساختار غیردموکراتیک قدرت در ایران و مخالفت باند قدرت با وی و نیز ناتوانی روحانی از فهم خواست اصولی ملت می باشد. در نتیجه، همان گونه که پیش بینی می شد، قطعا در وضعیت اقتصادی کار موثری انجام نشده و در وضعیت اجتماعی-سیاسی نیز وضع بدتر شده است: تعداد اعدام ها رو به فزونی گرفته، و یک روزنامه ی اصلاح طلب حامی روحانی توقیف و مدیر مسئول آن راهی زندان شده است، زندانیان سیاسی نیز آزاد نشدند، و تغییری در شرایط آزادی بیان به وجود نیامد.

گویا خاتمی در جمع وزرای کابینه ی روحانی گفته بود که ما با ایشان صحبت کردیم و قرار بود تا عید غدیر موسوی، کروبی، رهنورد و زندانیان اصلاح طلب آزاد شوند، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. گویا خاتمی در این جلسه با اشاره به وضع کلی کشور و حکومت ابراز داشته بود که وضع «افتضاح» است. اظهار نارضایتی شخصیت های اصلاح طلبی مثل دستغیب، نوری، بیات زنجانی و تاجزاده از روحانی به دلیل آزاد نکردن دوستان اصلاح طلب خود، بیش از پیش ناکارآمدی دولت روحانی در تحقق شعارهای خود را آشکار می سازد.

با چنین شرایطی که حکومت با آن روبرو است، هیچ آینده ی امیدبخشی برایش قابل تصور نیست. این ما مردم ایران هستیم که زیر فشار سیاسی-اجتماعی-اقتصادی ناشی ازاقدامات مستقیم یا غیرمستقیم حکومت در حال له شدن هستیم. در چنین روزگاری که در درون کشور سرکوب مطلق حاکم بوده و هیچ نیروی ملی و آزاده ای امکان این را ندارد که با پشتیبانی ملت و مستقل از جناح های حاکم، راه برون رفت از بحران های موجود را بپیماید، حداقل این است که ما نیز به رژیم کمک ننماییم تا با جان گرفتنِ دوباره، به تشدید سرکوب بپردازد. من بارها تاکید کرده ام که تحریم دارویی یا تحریم هایی که مستقیما مردم را هدف قرار می دهد، اقدامی غیر انسانی است که تحت هیچ شرایطی نباید صورت بگیرد؛ اما نفت ما را نباید حکومت بفروشد و هزینه ی ماشین نظامی-امنیتی خود کند. ضمن اینکه با توجه به این اظهار نظر معاون پارلمانی روحانی که در سخنان اخیر خود گفته است «در مواردی حجم واردات به کشور تا رقم 100 میلیارد دلار در سال بوده است»، مشخص می شود که در همین مدت هم نفت ملت ایران را فروخته اند و اجناسی وارد کرده اند که معلوم نیست تا چه اندازه ضروری بوده است.

ملت و احزاب و سازمان های دموکراسی خواه می بایست راه درستِ مبارزه ی مدنی و نافرمانی های مدنی را توسعه داده و در وضعیت فعلی تحت هیچ شرایطی به رژیم کمک نکنند. همین اقدام نیرومند و همه جانبه کافی است تا شرایطی به وجود آید که احزاب دموکراسی خواه و مردمی، امکان سامان یابی و اثرگذاری بیشتری داشته باشند. شرایط موجود، همانی است که روزی در انتظارش بودیم؛ اما شرط کافی برای مبارزه ی رهایی بخش را مردم و تشکل های آزادیبخش تعیین می کنند. مخالفت با اعدام، آزادی بی قید و شرط کلیه ی زندانیان سیاسی – و نه صرفا زندانیان اصلاح طلب – و دفاع از حقوق اقتصادی-اجتماعی آحاد شهروندان و طرح جدی مطالبات مردمی از اولویت های کنونی ما است که باید همواره بر آن تاکید کرد.

اگرچه اقداماتی که رفسنجانی و نیروهای همراه وی در تغییر قانون اساسی و مشروط کردن قدرتِ به ویژه رهبری احتمالا می خواهند انجام دهند به هر ترتیب یک گام به جلو است، اما به هیچ وجه خواست نهایی ملت نیست. پس باید هشیار باشیم و شرایط تاریخی برای گام نهادن به مرحله ی دموکراسیِ سکولار را از دست ندهیم؛ زیرا تنها در آن شرایط است که همه ی تبعیض های ظالمانه ی موجود رخت بر خواهند بست. تا آن زمان، مسیری طولانی در پیش روی ما است؛ اما طولانی بودن مسیر به مفهوم این نیست که به راه حل های ناتمام تن بدهیم. ممکن است در آینده ای نه چندان دور همه ی نگاهها به هاشمی رفسنجانی دوخته شود. در چنین شرایطی باید هوشیارانه عمل کرد.
منبع:ایران گلوبال

 

الاثنين 4 نونبر 2013
           

هدهد نیوز | سیاست | مسائل ملي | جامعه وحقوق | دانش و فن آورى | زنان ومردان | ورزش | ديدكاه | گفتگو | فرهنگ و هنر | تروريسم | محيط زيست | گوناگون | ميراث | ويدئو | سلامت | سرگرمى