در حالی که قرار است مذاکرات اتمی بین ایران و ۶ قدرت جهانی در ۱۳ ماه مه ادامه پیدا کند، دیوید پتریوس مدیر سابق سی. آی. ای. و سرپرست سابق فرماندهی مرکزی آمریکا، و ونس سرچوک عضو ارشد «مرکز امنیت جدید امریکا»، در مقاله ای در واشنگتن پست می گویند آمریکا نیاز دارد برای بعد از معامله با ایران نیز برنامه ریزی کند.
طرفداران رسیدن به توافق با ایران در مورد فعالیت های اتمی غیر قانونی این کشور از طریق مذاکره، بر منافعی تاکید گذاشته اند که عدم تولید تسلیحات اتمی - و قابلیت تایید آن - می تواند ببار آورد. در این میان، شکاکان نسبت به خطرات یک «معامله بد»، که در آن توانایی های ایران به اندازه کافی کاهش پیدا نکند، هشدار داده اند.
با این حال، آنچه عموما در بحث دیده نمی شود بررسی کاملتر پیچیدگی های راهبردی توافق اتمی است که می تواند برای موضع آمریکا در خاورمیانه تاثیر داشته باشد.
این ارزیابی باید با بررسی پیامدهای برچیدن اکثر تحریم ها بر ایران – و تجدید مناسبات تجارتی عادی ایران با قدرت های اقتصادی عمده – آغاز شود. این چشم انداز عاملی است که نیرومند ترین اهرم را جهت ترغیب دولت ایران به رها ساختن عناصر مهم برنامه اتمی برای ما فراهم می آورد.
اما لغو تحریم ها همچنین می تواند به توانمندی اقتصادی دولتی که حامی اصلی تروریسم است منجر شود. در حقیقت، ایران، حتی زیر فشار تحریم های فلج کننده، به عنوان بخشی از برنامه سیاسی گسترده تر خود در سراسر خاورمیانه و ورای آن، توانسته است به حمایت نیرومند از کارگزاران تند رو خود ادامه دهد – فعالیت هایی که با منافع و مصالح آمریکا و نزدیکترین متحدان ما مغایرت دارد.
معامله اتمی امکان دارد راه را برای تنش زدایی گسترده تر در مناسبات ایران با ایالات متحده آمریکا و همسایگانش هموار سازد. با این حال، احتمال بیشتری وجود دارد که برچیدن تحریم ها توانایی تهران را برای ارائه نفوذ بدخیم خود در پیرامون آن، از جمله سوریه، لبنان، عراق، شبه جزیره عربستان و سرزمین های فلسطینی تقویت کند.
بنابراین، یک معامله اتمی موفقیت آمیز به جای آن که بر پیکار طولانی ما با ایران نفطه پایان بگذارد، می تواند موجب شود آمریکا و شریکان ما در خاورمیانه با رقیبی با منابع و امکانات بیشتر و، در برخی جنبه ها، خطرناکتر روبرو شوند.
این به کنار گذاشتن دیپلماسی با تهران نیست. بازداشتن ایران از دستیابی به تسلیحات اتمی باید مهمترین ارجحیت ما باشد، و یک توافق دیپلماتیک که براستی در را بروی آن خطر ببندد چنین قابلیتی را دارد. افزون براین، بدیل گزینه دیپلماسی – یعنی عمل نظامی – با هزینه ها و خطراتی برای ثبات منطقه ای و اقتصاد جهانی همراه است، و توانایی آن برای پایان دادن قاطعانه به تهدید اتمی از توافقی که از طریق مذاکره به دست آید کمتر است.
ولی ما نیاز داریم درک کنیم که حتی در بهترین معامله ممکن هم، بده و بستان هایی واقعی وجود دارد – و باید شالوده ریزی برای کاهش صدمات آنها را آغاز کرد. برای این منظور، ۵ عمل باید در نظر گرفته شود.
نخست، لازم است روشن شود که بدون دگرگونی فراگیر در رفتارمنطقه ای بی ثبات کننده ایران، و بدون توجه به پیامد مذاکرات اتمی، آشتی بین ایران و آمریکا عملی نخواهد شد. چنین پیامی – که آشکارا، بدون ابهام و مداوم ابلاغ شود – به حذف این برداشت زنگ زده و نادرست، کمک خواهد کرد که گویا واشنگتن چنان مشتاق پایان درگیری در خاورمیانه است که مشروعیت ایران در منطقه را خواهد پذیرفت.
دوم، ایالات متحده باید گفت و شنود با متحدان عرب و اسرائیلی را گسترش دهد تا تفاهم مشترکی در مورد چگونگی برخورد با ایرانی - که اقتصاد آن در پی معامله اتمی تقویت شده است - فراهم آید. از آنجا که کاهش تحریم ها توانایی تهران را برای آموزش، پرداخت پول و تحویل تجهیزات به کارگزاران تروریست آن تقویت خواهد کرد، ما و شریکانمان در منطقه باید برای افزایش کوشش های خود جهت شناسایی، این شبکه های تروریستی و از هم پاشیدن آنها آماده شویم.
سوم، امریکا نیاز دارد به موضع خود در سوریه عمیق تر و جدی تر نگاه کند، کشوری که می توان گفت اینک جبهه مرکزی در پیکار گسترده تر برای کسب برتری در خاورمیانه است. گزارش های اخیر که دولت اوباما به بررسی شکل های گوناگون افزایش پشتیبانی از اپوزیسیون سوریه پرداخته – از جمله تحویل شمار معدودی از سیستم های تسلیحاتی استراتژیک – دلگرم کننده است. این گزارش ها، اگر درست باشد، نشان خواهد داد متوقف ساختن دستاوردهای جاری رژیم اسد در جبهه، تا حدود زیادی به دلیل کمک ایران، کوششی نیرومند تر، متمرکز تر و مجهزتر را ایجاب می کند.
این نکته ها ما را به چهارمین نتیجه گیری می رساند: توافق اتمی با تهران، به جای آزاد ساختن واشنگتن جهت کاهش درگیری در خاورمیانه و تمرکز در نقاط دیگر، احتمالا ما را ناچار می سازد حضور نظامی ، دیپلماتیک و اطلاعاتی خود را در منطقه عمیق تر سازیم تا به شریکان خود در آنجا برای مقابله با قدرت فزاینده ایران کمک کنیم. به این منظور باید انواع گام ها بررسی شود : تصویب کمک های نظامی که شریکان عرب و اسرائیل می خواهند؛ تجدید طرح ادغام پدافندهای هوایی و موشکی کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس)؛ رزمایش های دریایی و هوایی برای نشان دادن توانایی های آمریکا و شریکانش در منطقه، و نگهداشت، اگر نه تقویت، ساختار و وضع فعلی نیروها در آنجا.
پنجم، نیاز داریم به برنامه ریزی برای تحریم های جدید؛ در پی معامله اتمی. در حالی که سرازیر شدن پول به تهران با لغو تحریم های مرتبط با فعالیت های اتمی چاره ناپذیر است، تحریم های مرتبط با تروریسم باید برجا بماند و برای بازداشتن شرکت ها، بانک های ایران و افراد درگیر در فعالیت های بی ثبات کننده منطقه ای از کسب پول های بادآورده، تحریم های جدید بررسی شود. برنامه ریزی برای چنین تحریم هایی باید در پیشاپیش توافق اتمی صورت گیرد.
همچنین باید برنامه روشنی برای وضع دوباره تحریم های فلج کننده، در صورت کوتاهی ایران در اجرای کامل توافقنامه، تهیه شود.
در سیاست خارجی آمریکا ما اغلب یک هدف استراتژیک تعیین می کنیم و آن را لجوجانه پی می گیریم – بی آن که برای پیامدهای آن - وقتی به هدف رسیدیم به اندازه کافی آمادگی داشته باشیم. در حالی که معلوم نیست آیا توافق اتمی ارزشمندی با ایران به دست خواهد آمد یانه، زمان آن است در باره پیچیدگی های آن فکر شود و آمادگی های لازم صورت گیرد.
منبع:صدای امریکا
منبع:صدای امریکا