بنا بر ساده ترین تعریف مصطلح، یک محدوده جغرافیایی که ساکنین آن همگی دارای هویت، فرهنگ، تاریخ و زبان و رومات و عواطف مشترک هستند خاک و سرزمین ان ملت محسوب می شود. محدوده جغرافیایی را که مردم کورد در آن ساکنند و دارای تاریخی کهن در آن سرزمینند و خاک و سرزمین کوردستان نامیده می شود، خاک و سرزمین کوردها و کوردستان می باشد. یا محدوده جغرافیایی را که عرب ها، بلوچ ها، ترک های آذری ، ترکمن ها و فارس ها در آن ساکن و دارای ریشه تاریخی ای عمیق در این مناطق می باشند، به ترتیب عربستان، بلوچستان، آذربایجان ، ترکمنستان و فارسستان می باشند.
اگر در بخشی از محدوده جغرافیایی وابسته به یک ملت، افرادی از ملتی دیگر به صورت پراکنده و یا طی دوره های مختلف تاریخی و پس از مهاجرت به آن نواحی در آن ساکن شده باشند این بدان معنا نیست که این محدوده جغرافیایی وابسته به آن ملت مهاجر است و به اصطلاح سرزمین آنها محسوب نمی گردد.
بگذارید موضوع را بیشتر واکاوی نمائیم، "به عنوان مثال در کشور فرانسه، از افریقای ها گرفته تا ملل مختلف، طی ادوار و به علل متعدد، به این کشور پناهنده شده و مهاجرت کرده اند، در این حالت خاک فرانسه تبدیل به خاک افریقا و ... نشده است، بلکه مردمان مهاجرند که در نهایت به فردی فرانسوی بدل می گردند و به تابعیت فرانسه در میایند ."
اینجاست که عمق غرضی نهفته در پشت برخی از واژه هایی که در ایران مصطلح شده است و در رسانه هایی بالاجبار مورد استفاده قرار می گیرد را می توان درک کرد؛ واژه های مناطق کورد نشین، عرب نشین و ... را در برخی از رسانه های مخصوصا فارسی زبان با نیت سیاسی خاص این رسانه ها شنیده ایم، نیت سوء سیاسی نهفته در پس این واژه های نااصیل که به معنای سلب هویت از خاک این ملل می باشد.
این رسانه ها نه به اشتباه ، بلکه به عمد و با نیت قبلی سیستماتیک، از این واژه ها استفاده می کنند، به عنوان نمونه برای شهر و استان هایی که خاک کوردستان هستند، دیگر واژه مناطق کوردنشین معنا و مفهومی ندارد. اما به بخش هایی از قزوین یا کرج که مردم کورد در آنجا ساکنند می شود گفت: مناطق کورد نشین و این برای همه ملت های دیگر نیز صدق می کند .
اگر مردمانی از عرب ها، بلوچ ها، ترک های آذری و ...غیره، در بخش هایی از خاک کوردستان ساکن باشند که خود این اسکان و سبب آن نیز بحث جداگانه ای است که جهت جلوگیری از اطاله کلام در اینجا از پرداختن به آن امتناع می نمائیم، به این مناطق عنوان مناطق عرب نشین، بلوچ نشین، تورک نشین و اطلاق نمودن خطای عمدی سیاسی هدفمندی است که جمهوری اسلامی به آن می پردازد.
اما مسئله مهم اینجا، مسئله خاک است که اگر در محدوده جغرافیایی ملتی، ملل دیگر نیز ساکن باشند، در خاک تغیری ایجاد نشده و خاک همانا متعلق به آن ملتی است که از لحاظ فرهنگی، زبانی و تاریخی و هویتی ریشه در آن خاک دارد .
خاک نقش و جایگاهی اساسی در هویت یک ملت ایفا می کند و تا خاک را نشناسیم نخواهیم توانست درکی واقعی از ملت و ملی گرایی داشته باشیم.
آیا مردمان ساکن در شمال خراسان، استان ایلام، استان کرمانشاه، استان ارومیه و سنندج خود را در نقشه، جغرافیا و خاک کوردستان مشاهده و تعریف می کنند؟
من کورد، من بلوچ، عرب، ترکمن، تورک آذری یا فارس، تا زمانی که به طور واضح و مشخص از محدوده جغرافیایی و سیاسی ملتم شناخت وافی و کافی نداشته باشم هیچگاه به هدفی که مبارزه برای آزادی و رهایی خاک و سرزمینم است نخواهم رسید .
هر ملتی قبل از آغاز مبارزه جهت آزادی اش، می بایست نقشه ای ترسیم شده از محدوده جغرافیایی و خاک و سرزمینی را که برای نجات و رهایی آن به مبارزه برخاسته است پیش روی خود داشته باشد، این همانا نخستین گام شروع مبارزات هویت خواهی است و بدون وجود این مهم، دیگر گام ها نیز بی نتیجه و محکوم به شکست خواهد بود.
احزاب و جریانات اپوزیسون وابسته به ملت های تحت ستم و مردمان سرزمین های اشغال شده توسط رژیم های حاکم بر ایران، بایستی هر کدام نقشه ای واقع بینانه و مبتنی بر شواهد تاریخی و به دور از استثمارگریی نو، از جغرافیا و خاک ملت خود ترسیم نمایند و به ملتی که برای آزادیش به مبارزه برخواسته اند، بفهمانند که آنها برای آزادی این قسمت از خاک مستعمره در ایران که در واقع خاک و هویت آنهاست نه ایران، به مبارزه برخاسته اند.
مردم کوردستان نیز همچون ملتی تحت ستم در ایران که خاک و هویتش به استثمار رفته و تحت آسمیلاسیون قرار گرفته است، باید بدانند که احزاب اپوزیسون برای کدام محدوده و نقشه جغرافیایی و در نهایت برای چه خاکی به مبارزه برخاسته اند.
مبارزه ما باید جهت دستیابیی مجدد و رهایی خاک و هویتمان از چنگال استعمارگر باشد.
در پایان ، شاعر زنده یاد کورد مارف اغایی می گوید : خاک توانایی کوچ کردن ندارد ، این است راز ماندگاری همیشگی من در سرزمینم