تهاجُم رُقبای باند حاکم به سپاه پاسداران، این نیروی نظامی و امنیتی را به موضع دفاعی رانده است. آرایش مزبور را به ویژه می توان در اجبار سرکردگان گوناگون آن به پدیدار گردیدن بر صحنه عمومی و تلاش طاقت فرسا برای تهدید حریفان و توجیه و مشروعیت تراشی برای تصرُف اهرُمهای کلیدی در سیاست و اقتصاد مُشاهده کرد.
کمپین عُذر جویی سپاه پاسداران در هفته گذشته با تقسیم کار بین سرداروغه های "نظام" همراه بود. در همان حال که دسته ای همچون آقایان عبدالله عبدالهی، سرکرده کارتل اقتصادی این نیرو، و مُحمدرضا نقدی، مُعاون فرهنگی سپاه پاسداران، رنج موجه سازی تاخت و تاز در حوزه ثروت را بر خود هموار ساخته بودند، دسته دیگر مانند پاسداران مُحمد علی جعفری و قاسم سُلیمانی کوشش کردند دستاوردهای صدرنشینی خویش در خیمه قُدرت "نظام" را برای جامعه ی ناظر و کمین کرده برشمارند. همزمان، هر دو گروه فراموش نکردند که همراه با یادآوری خدمات خویش، از مُخاطبان با چاشنی تهدید و نمایش عضُله پذیرایی کنند.
در این میان شنیدنی ترین توجیهات را آقای سُلیمانی، سرکرده واحد تروریسم برون مرزی سپاه پاسداران ارایه کرده است. او از فتوحات جمهوری اسلامی در عراق و سوریه لاف زد و "افزایش ده ها برابری قُدرت ایران" را بشارت داد. این اما تنها کارتهای برنده در میان اقلام دُکان "حاج قاسم" نبود که روی پیشخوان گذاشته می شد. او همچنین وجب گرفت و اطلاع داد: "جمهوری اسلامی جُزو عزیزترین کشورها و مردُم ما عزیزترین مردُم جهان هستند."
بدیهی است که تعریف میدانی مُجری تروریسم دولتی از "قُدرت" و محبوبیت، تا اندازه نه چندان کمی با تعریف مدنی از این دو مقوله که مولفه هایی همچون سطح زندگی، بهداشت، آموزش، کار و اشتغال و رفاه را در برمی گیرد، تفاوت دارد. در این طبقه بندی زورمدارانه و چُماق سالارانه، موفقیت در جنگ افروزی، تخریب، نفرت پراکنی مذهبی و قومی، خراب کردن سقف جامعه بر سر مردُمان و جُز آن نماد قُدرت به شمار می آید.
از این نظر باند مُسلحی که آقای سُلیمانی از سردسته های آن است، بدون تردید دارای "قُدرت" است. این توانمندی اما از جنس قُدرت یک انگل سرطانی است که در بدن بیمار لانه کرده و از قلع و قمع سلولهای سالم پیرامون خویش پروار می شود. چاه چنین قُدرتی برای سرداروغه ها و کارتلهای میلیارد دُلاری شان نان می شود، اما برای "عزیزترین مردُم جهان" آب نمی شود.
این ادعا را نگاهی به برخی اخبار مُنتشر شده رسمی در روزهای گذشته، یعنی همان زمانی که سرکردگان سپاه پاسداران مشغول تشریح دستاوردهای سیاسی و اقتصادی و فتوحات نظامی خود بودند، به اثبات می رساند.
یک عُضو شورای شهر تهران، خانُم فاطمه دانشور، از افزایش خرید وفروش کودکان و پیدا شدن اجساد بدون چشم و کُلیه آنها در بیابانهای اطراف تهران خبر داد. کمی بعد یک نماینده مجلس مُلاها به آگاهی رساند که مردُم خوزستان "با چشمان اشک آلود" در گرمای ۵۰ درجه با بی آبی و قطع برق دست و پنجه نرم می کنند. و سرانجام هیچ کس کمتر از رییس کارتل صد میلیارد دُلاری آقای خامنه ای بیلان نداد که "رهبر" و سرداروغه هایش ۱۲ میلیون تن را به زیر خط فقر مُطلق و ۲۵ تا ۳۰ میلیون تن دیگر را به زیر خط نسبی فقر نسبی رانده اند.
سپاه پاسداران از این نکبت روزانه "قُدرت" می گیرد و همزمان ابزار پابرجا نگه داشتن مُناسبات دهشتناک و قرون وُسطایی است که از دل آن روییده. کوشش جناح میانه حُکومت برای قانع کردن این جریان به دست کشیدن از انحصار قُدرت و ثروت و تن دادن به شراکت توهُمی بیش نیست. تلاش یا فشار برای پایان یافتن یکه تازی نیروهای نظامی و امنیتی فقط با خواست انحلال "دولت تُفنگدار" مُوازی به نتیجه خواهد رسید.
منبع:ایران پرس نیوز