ایران گلوبال- ثریا اسنفدیاری پیش از وفاتش در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۰۱ در سن ۶۹ سالگی در وصیتنامهاش چند مؤسسه خیریه و برادرش بیژن را که در آن زمان در شهر کلن زندگی میکرد، به عنوان وارث خود بعد از مرگ مشخص تعیین کرده بود. بیژن اسفندیاری یک هفته بعد از درگذشت خواهرش، در حالی که برای شرکت در مراسم خاکسپاری وی به شهر پاریس رفته بود، در پی زیادهروی در مصرف الکل و مواد مخدر جان سپرد.
از آن زمان تا کنون دعوای حقوقی بر سر داراییهای ثریا اسفندیاری آغاز شده و اکنون پس از ۱۲ سال دور بعدی این دعوا در دادگاهی در شهر کلن آغاز شده است؛ نزاعی که به باور کارشناسان قطعا به این زودی نمیتوان پایانی بر آن متصور شد.
میزان دقیق ثروت به جای مانده از ملکه پیشین ایران به درستی مشخص نیست و حتی در اسناد دادگاه نیز هیچ رقم مشخصی ثبت نشده است. به نوشته سایت "ولت آنلاین" گمان میرود که داراییهای ثریا ارزشی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون یورو داشتهباشند که به این مبلغ بایستی ارزش املاک و مستغلات وی نیز اضافه شود.
سال گذشته بخشی از جواهرات ثریا در حراج کریستی لندن به فروش رفت. در این حراجی تنها یکی از انگشترهای الماس ملکه پیشین ایران نزدیک به ۱۰۰ هزار یورو فروخته شد.
یک تکه "وصیتنامه"
ژان حسن فیروزفر، راننده و منشی بیژن اسفندیاری یکی از چهرهای اصلی در این نزاع حقوقی است. او معتقد است که تمامی ثروت ثریا اسفندیاری به وی تعلق دارد. آقای فیروزفر شاهد این ادعا را ورقه یادداشت کوچکی به امضای بیژن اسفندیاری میداند که آن را "وصیتنامه" وی معرفی میکند.
در این تکه یادداشت آمده: «من آقای حسن فیروزفر، ناجی شماره یک و تنها دوستم را به عنوان تنها وارثم معرفی میکنم.»
به نوشته ولت آنلاین در اصل بودن این امضا تردیدی نیست و بررسیها صحت آن را تا اندازه زیادی ثابت کردهاند. به گفته آقای فیروزفر، بیژن اسفندیاری این یادداشت را در ساعت ۲۳ و ۱۵ دقیقه، یعنی یک ربع پیش از مرگش، نوشته و امضا کرده است. از همین رو پرسش قابل تأملی که کارشناسان حقوقی بر آن تأکید میکنند این است که آیا برادر و وارث ملکه ثریا در آن زمان در "کمال صحت و سلامت عقل و روان" برای نوشتن وصیتنامه بوده است؟
بستگان بیژن اسفندیاری ادعای حسن فیروزفر را رد کرده و ناممکن میدانند. در این میان سر و کله برخی چهرههای جدید نیز در طول این ۱۲ سال از سراسر جهان پیدا شده که خود را از دوستان و بستگان بیژن اسفندیاری معرفی میکنند.
ادعای یکی از همین افراد که اهل شهر زیگبورگ، در نزدیکی کلن است، تا بدانجا پیش رفت که بیژن اسفندیاری در سال ۲۰۰۲ نبش قبر شد. این فرد مدعی آن شده بود که پسر متوفی از رابطهای خارج از ازدواج بوده است. آزمایش دی ان ای در نهایت خلاف این ادعا را ثابت کرد.
پایانی دور از دسترس
یکی از بستگان ثریا اسفندیاری که در شهر کوبلنتس آلمان زندگی میکند و یک برادر ناتنی ساکن شهر نیویورک از دیگر کسانی هستند که خود را جزو ورثه میدانند. بررسی این ادعاها و شکایات باعث شده تا دستگاه قضایی آلمان هنوز به نقطهای نرسد که بتواند در مورد تقسیم میراث ثریا به خانوادهاش تصمیمگیری کند.
دادگاه بایستی هم اینک در ابتدا تکلیف یادداشتی را که ژان حسن فیروزفر در اختیار دارد، مشخص کند.
در سال ۲۰۰۶ دادگاه کلن حکم داد که بیژن اسفندیاری به هنگام امضای این "وصیتنامه" در کمال صحت و سلامت عقل و روان نبوده است. در پی صدور این حکم آقای فیروزفر خواستار تجدیدنظر در آن شده و همین امر دور دیگری از دادرسی این پرونده را سبب شد. ظاهرا وکلای وی گزارشهائی را به دادگاه ارائه دادهاند که خلاف نظر کارشناسان حقوقی دادگاه است.
پریچهر زائر، یکی از بستگان ثریا اسفندیاری، هم اینک خواستار آن شده است که اعتبار این یادداشت در دور تازه بررسی این پرونده سرانجام برای همیشه مشخص شود. به گفته یکی از سخنگویان دادگاه، حتی پس از اعلام رأی نهایی، بازنده باز هم میتواند این حکم را به چالش کشیده و به دادگاه عالی ارجاع دهد.
کارشناسان اکنون برای پایان این نزاع حقوقی در آیندهای نزدیک چشماندازی را متصور نیستند. تا زمانی که سرانجام سرنوشت میلیونها یورو دارایی ثریا مشخص شود، شاید چند تن از ورثه وی خود چشم از جهان فرو ببندند یا اینکه در این میان سر و کله فرزندان و برادران و خواهران ناتنی دیگر پیدا شود.
سرنوشت ملکهای با چشمان زمردین
ثریا اسفندیاری از مادری آلمانی و پدری ایرانی در سال ۱۳۱۱ در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدر وی خلیل اسفندیاری و پدربزرگش اسفندیار خان سردار اسعد بود. خلیل اسفندیاری سفیر ایران در آلمان بود و ثریا دوران کودکی خود را در برلین سپری کرد.
او پس از ازدواج با محمدرضا پهلوی از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۸ ملکه ایران بود اما این پیوند به دلیل عدم تولد فرزندی برای تداوم سلطنت، به جدایی انجامید. او پس از جدایی ایران را ترک کرد و به فرانسه رفت و وارد پیشه هنرپیشگی شد، اما موفقیت چندانی به دست نیاورد.
ثریا بعدها خود در زندگینامهاش نوشت که علیرغم زندگی پرشکوه در فرانسه از افسردگی رنج میبرده است. پیکر او که به "ملکهای با چشمان زمردین" معروف بود در قطعه خانوادگی در گورستانی در شهر مونیخ به خاک سپرده شد.