بازگشت پوتین به قدرت


بوریس یلتسین، نخستین رئیس‌جمهوری روسیه پس از فروپاشی کمونیسم در شوروی، در سال ۱۹۹۲ عملاً قدرت بی‌صاحب مانده اتحاد شوروی سابق را در خیابان‌های مسکو و به‌روی تانک بدست آورد، و بنا بر پاره‌ای گزارش‌ها به نقل از مدودیف رئیس جمهوری کنونی، دومین دور ریاست‌جمهوری خود را در سال ۱۹۹۶ مدیون انتخاباتی دست‌کاری شده و مخدوش بود



بازگشت پوتین به قدرت
لندن الهدهد فارسی - پس از شرکت در آخرین جلسه هیئت دولت و تقدیر از عملکرد وزیران، ولادیمیر پوتین، نخست‌وزیر کنونی، آماده مراسم تحلیف روز دوشنبه و آغاز سومین دوره ریاست جمهوری خود در روسیه شده‌است. مدودیف، بازیگر نقش «محلل» در بازگشت پوتین به قدرت، پاداش وفاداری خود را با انتصاب به  مقام نخست‌وزیری دریافت خواهد کرد.
 
۲۲ سال پس از سقوط امپراتوری اتحاد شوروی و تجربه نمادین نهاد‌های دمکراتیک در روسیه، قدرت سیاسی در آن کشور همچنان متکی به فرد و متاثر از «رهبر قدرتمند» باقی مانده‌است.
 
بوریس یلتسین، نخستین رئیس‌جمهوری روسیه پس از فروپاشی کمونیسم در شوروی، در سال ۱۹۹۲  عملاً قدرت بی‌صاحب مانده اتحاد شوروی سابق را در خیابان‌های مسکو و به‌روی تانک بدست آورد، و بنا بر پاره‌ای گزارش‌ها به نقل از مدودیف رئیس جمهوری کنونی، دومین دور ریاست‌جمهوری خود را در سال ۱۹۹۶ مدیون انتخاباتی دست‌کاری شده و مخدوش بود(۱).
 
یلتسین، به‌جای دادن آزادی انتخاب به مردم،  پیش از کنار رفتن، با انتصاب پوتین به مقام نخست‌وزیری، عملاً جانشین خود را برای  کسب موفقیت در انتخابات سال ۲۰۰۰ تعیین کرد.
 
در سال ۲۰۰۸ و پایان دومین دوره رئیس جمهوری، پوتین نیز مدودیف را به قدرت رساند و اینک با پایان دوران ریاست مدودیف و ایفای نقش محلل، عروس قدرت بار دیگر در کرملین به دامن پوتین نشسته‌است.
 
پوتین، ۶۰ ساله، با تغییر قانون انتخابات و افزایش دوره ریاست‌جمهوری از ۴ به ۶ سال، به‌روی کاغذ، قادر خواهد بود دو دوره و تا  ۷۲ سالگی همچنان در قدرت باقی بماند.
      
 آغاز نارضایتی‌های داخلی
 
توسل به شیوه‌های فردی برای حفظ قدرت در حلقه‌های برگزیده، طی دو سال گذشته به بروز واکنش‌های مخالف، نه تنها بین مردم روسیه و نزد افکار عمومی، که حتی در حلقه‌های بسته قدرت نیز منجر شده‌است.
 
در ابتدای ماه مارس و در اعتراض به آنچه انتخابات مهندسی‌شده برای به قدرت رسیدن پوتین نامیده شد، بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ نفر در میدان سرخ مسکو گرد آمدند.
 
اعلام کناره‌گیری الکسی کودرین، وزیر دارایی بانفوذ دولت روسیه، در اعتراض به تصدی پست نخست‌وزیری توسط مدودیف، پس از دست بدست شدن قدرت در کرملین در روز ۷ ماه مه، یکی از نمونه‌های نارضایتی درونی در ساختار متمرکز قدرت در روسیه است.   
 
رشد نارضایتی‌های داخلی و اعتراض به شیوه حکومت پوتین و حلقه نزدیکان او که در حزب «روسیه متحد» گرد آمده و «دوما» -پارلمان روسیه- را نیز در اختیار خود دارند، در اندازه‌ای است که پاره‌ای ناظران تکرار «بهار عربی» در روسیه را محتمل می‌بینند.
 
آینده مدودیف
 
تاثیر نارضایتی‌های نه چندان خفته افکار عمومی را در موقعیت مدودیف نیز می‌توان دید. میزان تائید افکار عمومی از عملکرد او در منصب ریاست‌جمهوری، پس از اعلام عدم شرکت وی در انتخابات دور دوم و معرفی پوتین به عنوان نامزد رئیس جمهوری، به کمترین میزان در سه سال گذشته کاهش یافت(۲).
 
طی یک اقدام سازمان داده شده، در طول سه ماه بعد از اعلام پیروزی انتخاباتی پوتین، نام او در رسانه‌های تحت کنترل روسیه سه برابر بیشتر از نام مدودیف برده شد، حال آنکه در گذشته، رسانه‌های روسیه، به مدودیف پوشش خبری بیشتری در مقایسه با پوتین می‌دادند.
 
افول ستاره اقبال مدودیف در افکار عمومی، و همچنین نزد دولت‌مردان روسیه در حدی است که حتی امکان ادامه خدمت او در پست نخست‌وزیری را نیز برای مدت طولانی آسان نمی‌بینند.
 
در ماه فوریه سال جاری، ایگور یورگنز، مشاور پیشین مدودیف، پیشنهاد کرد که او از قبول پست نخست‌وزیری خودداری کند، به این دلیل که ممکن است «ته‌مانده اعتبار خود را نیز از میان ببرد.»
 
مدودیف اخیرا، و شاید با انگیزه تحکیم موقعیت در حلقه‌های سنتی قدرت، حتی منکر «لیبرال» بودن خود شد و اظهار داشت که هرگز «اعتقادات لیبرالی نداشته‌است!»
 
عملکرد دو رئیس جمهور
 
پوتین طی نخستین دوره ریاست‌جمهوری خود موفق شد نتایج بحران اقتصادی سال ۱۹۹۹ را پشت سر گذاشته و روسیه را در مسیر ثبات اقتصادی قرار دهد.
 
در دوران هشت‌ساله ریاست‌جمهوری او، و تا سال بعد از آن روسیه به‌مدت ۹ سال شاهد رشد اقتصادی یکنواخت بود، در نتیجه، تولید ناخالص ملی روسیه تا ۷۲ درصد رشد کرد، میزان فقر اقتصادی تا ۵۰ درصد کاهش یافت، و میانگین سطح حقوق‌های پرداختی از ۸۰ دلار در ماه به ۶۴۹ دلار رسید.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
​​در این مدت مدیریت اقتصاد خرد در روسیه از استحکام و درایت برخوردار بود، و اصلاحات پولی نیز تا حدود زیادی در این موفقیت عمومی اقتصادی موثر واقع شد.
 
در کنار مدیریت اقتصاد کلان، نقش افزایش بهای نفت، افزایش میزان سرمایه‌گذاری‌های خارجی و افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و گاز روسیه نیز در کسب موفقیت‌های اقتصادی پوتین مؤثر واقع شد.
 
روسیه در فاصله سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ شاهد شکل گرفتن طبقه متوسط  در مراکز شهری بود. حضور فعال این طبقه که نشانه استحکام اقتصاد ملی در هر کشوری است، ضمن افزایش میزان ثبات اقتصادی روسیه، مجموعه‌ای از انتظارات سیاسی–اجتماعی را نیز به‌وجود آورده که پیگیری آنها در آینده می‌تواند به شکل گرفتن تحولات غیر قابل پیش‌بینی در ساختار دولت و ترکیب قدرت در آن کشور منجر شود.
 
اگر شهرت پوتین با ثبات نسبی اقتصادی در روسیه همراه است، جانشین او مدودیف، به عنوان چهره مخالف فساد شهرت یافت-عرصه‌ای که پوتین به فعال بودن در آن چندان علاقه‌مند نبود.
 
از این لحاظ پیگیری دیدگاه‌های گذشته مدودیف، بعد از عهده‌دار شدن ریاست دولت، چندان آسان نخواهد بود. آینده سیاسی مدودیف تنها در گروه روابط شخصی وی با پوتین و شکست و یا ادامه حضور «تزار» در رأس قدرت کرملین نهفته خواهد ماند.
 
با قرار دادن مدودیف در منصب رهبری حزب «روسیه متحد» پوتین نشان داد که وفاداری او را قدر می‌گذارد و مصمم است که وی را به عنوان شریک کوچک قدرت حفظ کند.
 
تصویر آینده  
 
مسیر حرکت تیم دو نفره رهبری پوتین-مدودیف، که با مشارکت دولت‌مردانی مانند سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، شکل شناخته‌شده‌ای یافته و از تجربه کافی در امور اداره دولت نیز برخوردار است، طی سال‌های آینده به همواری سال‌های گذشته نخواهد بود.
 
در رابطه با آمریکا، روسیه همچنان درگیر نصب سپر موشکی، و کاهش زرادخانه هسته‌ای است. در رابطه با اروپا، روسیه خواهان ادامه فروش انحصاری گاز و نفت، و دریافت کمک فنی به‌منظور نوسازی نیرو‌های مسلح آن کشور است.
 
در رابطه با چین، ضمن علاقه‌مندی به ادامه ترکیب یک گروه متحد و متفاوت با غرب در شورای امنیت، نگران دوری و نزدیکی پکن با واشنگتن، و عقب ماندن از بازی قدرت در این رابطه است.
 
در عرصه بین‌المللی مسئله اتمی ایران، کره شمالی و ناآرامی‌های سوریه، فوری‌ترین مواردی است که روسیه در برابر خود دارد.
 
اگر چه انتظار نمی‌رود پوتین در آغاز کار حتی به تغییر رفتاری در مناسبات خارجی روسیه مبادرت نماید، در عین حال عهده‌دار شدن منصب ریاست‌جمهوری توسط او بدون ایجاد تغییر نخواهد بود.
 
روسیه نیازمند گسترش همکاری‌های اقتصادی و ادامه سرمایه‌گذاری‌های غرب است. با توجه به روند رو به افزایش نارضایتی‌های داخلی، و به‌ویژه سر برداشتن طبقه متوسط که پوتین خود عامل ایجاد آن بوده، پوتین ناچار خواهد بود در آغاز کار از در سازش بیشتر با غرب درآمده و چهره سیاست‌مدار عاقل و همراه را از خود ترسیم کند.
 
پوتین در فاصله اندکی پس از مراسم تحلیف راهی چین خواهد شد. اگر چه رهبری چین در مسیر تغییرات داخلی است و در سال جاری هوجین تائو رئیس جمهور کنونی از قدرت کنار خواهد رفت، پوتین با دیدار از پکن اهمیت گسترش مناسبات و حفظ اتحاد سیاسی با شریک بزرگ‌تر را مورد تاکید قرار خواهد داد.
 

الاثنين 7 ماي 2012
           

هدهد نیوز | سیاست | مسائل ملي | جامعه وحقوق | دانش و فن آورى | زنان ومردان | ورزش | ديدكاه | گفتگو | فرهنگ و هنر | تروريسم | محيط زيست | گوناگون | ميراث | ويدئو | سلامت | سرگرمى