من حتی یک ایرانی را ندیدم که بی بی سی را آیه الله بی بی سی ننامد و آنرا به انواع صفات زشت متهم نکند. همین نظرات در مورد صدای امریکا و رادیو فردا هم صادق است. علت این که این رسانه ها را ایت الله می نامند، محتوای برنامه هایی است که که کار کنان ایرانی این رسانه ها تولید می کنند.
از آنجا که اغلب این برنامه ها در پشتیبانی از جنایات جمهوری اسلامی و توجیه فیلسوفانه این جنایات است، مردم بجای اندیشه به برنامه ها از آغاز میدانند که عقاید و نظرات مقامات رژیم بصورت زیرکانه ای در انها گنجانده شده است.
اکنون باید کنجکاو شد که آیا این برنامه ها توسط دولت بریتانیا به کارکنان این رسانه دیکته می شود و یا خود کار کنان بی بی سی بر اساس عقاید حزبی، گروهی و شخصی این برنامه ها و خبر ها را تولید میکنند؟ آیا لیست مهمانان توسط دولت انگلستان تهیه می شود و یا توسط خود کارکنان؟
من با بعضی از کارکنان این سه رسانه بار ها صحبت کردهام. سیاست دولت های امریکا و بریتانیا را هم میشناسم. با مقامات هر دو مملکت در این باره هم مذاکره داشتهام. آنچه برای من مسلم شده این است که لیست مهمانان را خود کارکنان بر اساس عقاید و روابط خود انتخاب می کنند. سیاست هم بر اساس منشور های این رسانه ها تنظیم می گردد. یعنی دولت امریکا در تهیه جزییات برنامه ها دخالتی ندارد. وزیر خارجه بریتانیا هم جزییات هیچ برنامه ای را تعین نمیکند.
بنا بر این، مسوولیت کامل برنامه های خبری، دعوت کردن مهمانان در تفسیر خبر و برنامه های دیگر مثل پرگار و به عبارتی دیگر، همگی به عهده ی مجریان و تولید کنندگان این برنامه است. تهیه سوالها و هدایت مهمان ها به سوی کشاندن انها به نتیجه گیریهای های معین و حساب شده، کلا کار خود این کارکنان است.
برای مثال، در برنامه پرگار به کارگردانی کریمی و مشارکت حسن شریعتمداری، رامین پرهام و یک آخوند شیعه افغانی در باره تشیع و روحانیت، آخوند افغانی گفت: روایت است از پیامبر اسلام که اگر دو صنف فاسد بشوند اسلام فاسد میشود. این دو گروه امرا و فقها هستند.
آقای شریعتمداری در نوبت خود از فرصت استفاده کرد و گفت: پیامبر گفته است که این ها دو گروه هستند: امرا و فقها. او می خواست که به صحبت خود ادامه بدهد که آقای کریمی جلو او را گرفت. در این جا مساله روشن است. دو طبقه طبق روایت پیامبر فاسد کننده اسلام هستند که از هم متمایز هستند. یعنی حاکمان و فقها متفاوت هستند و فقها حق حاکم شدن و امیر شدن را ندارند. در این بر نامه می بایست یک سنی هم دعوت میشد تا موقعیت و موضع اهل تسنن را در مقایسه با اهل تشیع بیان کند و به مردمان ایران بفهماند که هیچ آخوند سنی در هیچ مملکتی هیچ گونه قدرت سیاسی ندارند و باید در چارچوب قوانین مملکت خود کار کنند.
راستی چرا مجری برنامه اجازه نداد که بطالت ولی فقیه در همین جا به اثبات برسد؟ اگر مجری شخص بی طرفی می بود می بایست تمام بحث را روی همین نقطه متمرکز میکرد تا مردم ایران و شیعیان جهان بفهند که ولایت فقیه و حکومت آخوند ها بر خلاف اسلام است. در اینجا بسادگی روشن میگردد که بی بی سی یعنی آقای کریمی نمیخواهد که ابطال پدیده ولایت فقیه ثابت بشود. این کار آقای کریمی تصمیم شخصی او بود که بر اساس منافع خود و همکارانش گرفته شده است. شما به هر برنامه این سه رسانه توجه بکنید نتیجه گیری خواهید کرد که یک کلک سیاسی به منظور گیج کردن مردمان ایران بکار برده شده است. من به عنوان یک روزنه نگار قدیمی همه این کلک ها را میشناسم و مردمان ایران هم متوجه شده اند که کار کنان این سه رسانه در خدمت رژیم و تباهی ایران هستند.
رژیمی که باعث فراری شدن ۵ میلیون ایرانی و کشته و زخمی شدن بیش از یک میلیون نفر در جنگ ایران و عراق شده و جنایات سال ۶۷ را مرتکب گشته و موجب قتل هزا ران نفر در تک تک شهر های ایران شده، چه ستم دیگری باید بکند تا وجدان این کارکنان بیدار بگردد؟ مگر همین بی بی سی نبود که بنام حقوق بشر در زمان شاه هر دروغ و فتنه ای را به شاه نسبت میداد و آنرا با جزییات پخش میکرد؟ چطور است که حالا با نقض روزنانه حقوق بشر و قتلهای فراوان و فساد های نجومی این افراد سکوت کرده اند؟ و در ضمن، جنایات رژیم را هم توجیه میکنند. این ها چه وجدانی دارند و چگونه به مردمان ایران جواب میدهند؟
اما مخاطبان این رسانه ها همه مردمان ایران هستند و لی مسایل ۷۰% جمعیت ایران را بطور کامل نادیده میگیرند و فقط مسایل ۳۰% جمعیت را عمده کرده و بجای مسایل همه ایرانیان قرار میدهند. این ۳۰% مرکز نشینانی هستند که مثل بقیه مردمان ایران زیر ظلم و ستم هستند ولی بخشی از انها از نظر قانونی و مذهبی حق مشارکت در حاکمیت را دارند .
مهمانان این رسانه ها هم از همین طیف هستند.
اما مهمانان چگونه انتخاب میشوند؟ در مرحله اول، مهمان باید عضویت یکی از سازمانهای وا بسته به چپ را داشته باشد. عضویت سازمان فداییان خلق، اکثریت، امتیاز بزرگی است. بعدا نوبت حزب توده میرسد. کسی که عضو این سازمانها بوده شرایط لازم برای کارمندی بی بی سی و مهمان شدن را دارد. پس از این دو، مهمان باید عضو یکی از سازمانهای هم پیمان باشد. انهایی که در انقلاب شرکت کردند و در قتل بسیاری مشارکت نمودند و در سپاه، بسیج و نیروهای امنیتی کار کرده اند مورد استقبال فراوان قرار میگیرند. اصلاح طلبان و ا عتدال گرایان رژیم هم بعنوان قهرمان معرفی میشوند.
بعد از اینها کسانی آورده میشوند که عقایدشان در جهت تحکیم رژیم و یا گیج کردن مردم است. بعضی از اساتید دانشگاه، روز نامه نگران گم نام و جویای نام از این دسته هستند. اما برای اینکه گند قضیه در نیاید افراد فاضلی مثل حسن شریعتمداری را هم می آورند ولی اینگونه افراد بسیار کم هستند.
چه کسانی دعوت نمی شوند؟
انهایی که دعوت نمی شوند عمدتا اینها هستند: طرفداران تغییر رژیم و فعلان اهل سنت و ملیت های ایرانی. اگر هم بندرت از انها دعوت بشود بمنظور بدنام کردن انهاست. کارکنان این رسانه ها در بدنام سازی این سه گروه تلاش فراوان کردهاند.
مثلا، از نظر این رسانه ها کردها، بلوچ ها، ترک ها و عرب ها تروریست، قاچاقچی، اشرار، قاتل و تجزیه طلب هستند. تصویری هم که از اینها میدهند تصوری و خیالی است که با واقعیت هیچ گونه شباهت ندارد. بی بی سی و دگر رسانه ها بلوچ ها را قاچاقچی معرفی می کنند ولی نمی گویند که ۶۷% ساکنان چابهار حاشیه نشین هستند که در مقایسه با حاشیه نشینان شهر های دیگر وضع بسیار بدتری دارند. ۳۳% ساکنان چابهار که حاشیه نشین نیستند، و بهترین امکانات را دارند، ماموران امنیتی و کارکنان دولتی هستند که همگی غیر بلوچ هستند.
این رسانه ها ترک هارا آذری می نامند تا هویت ترکی انها را انکار کنند و چنین نشان دهند که انها اریایی هستند. در عن حال برایشان جوک ترکی میسازند و برای تحقیر کردن لهجه شان از دعوت کردنشان خود داری میکنند.
اگر هم کسی از ملیتها بطور مرتب در مصاحبه ها دعوت میگردد، برای این است که هیچ گونه یادی از از هویت خود نمیکند و معمولا افکار کارکنان این رسانه ها را تکرار میکند.
اهل سنت را شدیدا تحریم کرده اند
اهل سنت ایران در یک مملکتی که نظام سیاسی شیعه دارد و بخاطر سنی بودن از همه حقوق خود محروم است، اصلا قابلیت دعوت شدن را ندارد. تا بحال سابقه ندارد که یک فعال حقوق بشر سنی برای دفاع از حق سنی ها و ابراز نظر در باره مسایل ایران دعوت شده باشد. سنی های ایران ۳۰% جمعیت ایران را تشکیل میدهند. بیش از ۲ میلیون سنی فقط در تهران زندگی میکنند.
فعالان قومی
فعالان قومی محکوم شدگان بی بی سی، رادیو فردا و صدای امریکا هستند. انها گرچه ۷۰% جمعیت را نمایندگی میکنند، ولی دعوت کردن انها و یا پوشش دادن کنفرانس های انها یک تابو شده است. کنگره ملیت های ایران فدرال که تقریبا همه سازمانهای قومی را در بر میگیرد، دهها کنفرانس داشته و بیشترین حضار را جلب کرده، ولی هر گز مورد توجه این رسانه ها قرار نگرفته است.
این یک تبعیض آشکار و در واقع دشمنی کنیه توزانه ایست که اشغال گران بی بی سی، رادیو فردا و صدای امریکا نسبت به اهل سنت و میلیت ها از خود نشان داده اند. منشور های این سه رسانه بر بیطرفی، واقع گرایی و کشف تبعیض اصرار دارند و کارکنانشان در کوپی کردن و انتشار اخبار دروغین رسانه های جمهور اسلامی.
نتیجه گیری
هماهنگی کارکنان این سه رسانه با جمهوری اسلامی در مورد نقض حقوق قانونی اهل سنت و ملیت ها عواقب فاجعه آمیزی نسبت به موجودیت ایران دارد. این الودگان بقدرت با طرد ملیت ها و اهل سنت عملا ایران را تجزیه کرده اند و نفرت مخربی بین اهل سنت و اهل تشیع و همینطور بین فارس زبانان و ملیت ها ایجاد کرده اند. شوونیزم و فاشیزم بطور کامل خود را در کارکرد این ها نشان میدهد.
مردمان ایران باید این ها را مسوول بقای رژیم جمهوری اسلامی و عامل بدبختی خود بدانند. این ها مسوول هر فاجعه ای هستند که در ایران ممکن است پدید بیاید.
در ضمن ، همین جا ، من مراتب قدر دانی خود را از چند نفر محدودی که در این رسانه ها کار میکنند ولی وجدان خود را راهنمای کار خود قرار میدهند ا علام میدارم. از جمله این افراد، کارمند اخراج شده رایو فردا، محمد رضا یزدان پناه است که بعلت طرح دلایل بالا اخراج شده است. به این گزارش در فسبوک او توجه فرمایید.
خراج یک روزنامهنگار مخالف حکومت ایران از رادیوفردا
t.me/Taghato_News
"محمدرضا یزدانپناه" از روزنامهنگاران "رادیوفردا" به دلیل انتقاد از عملکرد این رادیو، و نیز بیان مواضعش علیه حکومت ایران در شبکههای اجتماعی، از این رسانه متعلق به دولت امریکا اخراج شد.
آقای یزدانپناه با اعلام خبر اخراجش از رادیوفردا در صفحه فیسبوک خود نوشته: «من در نهایت، تاوان اعتراضات فراوان سالهای اخیرم به سانسور گسترده و هوشمندانه، حذف مخالفان جمهوری اسلامی از پوشش خبری، فاصله گرفتن از ماموریت و فلسفه وجودی، دستکاری کردن اخبار به نفع جمهوری اسلامی، فساد و رانتخواری گستره در رادیوفردا را دادم و از این رسانه اخراج شدم.»
وی در توضیح بیشتر در این خصوص افزوده: «خبرنگاران نورچشمی مدیریت رادیوفردا در سالهای اخیر و به تکرار، با زیر پا گذاشتن آشکار قوانین و مقررات این رادیو، در شبکههای اجتماعی علیه مخالفان جمهوری اسلامی و حتی در حمایت از نهادهای امنیتی و نظامی حکومت اظهارنظر کردهاند و از چتر حمایت غیرقانونی مدیریت رادیوفردا برخوردار بودهاند؛ اما من به دلیل اعتراض به این وضعیت، اعتراض به تبدیل شدن رادیوفردا به محلی برای تخریبگران مخالفان جمهوری اسلامی و روشنگری در شبکههای اجتماعی درباره حکومتی که ایران و مردمش را به آستانه نابودی کشانده، از رادیوفردا اخراج شدم.»
محمدرضا یزدانپناه در ادامه نوشته که "ابوتراب (آرمان) مستوفی"، مدیر رادیوفردا در آخرین روز کاری وی خطاب به او گفته که اخراجش، «تاوان گزارش انتقادی اخیر روزنامه والاستریتجورنال» درباره این رادیو است.
پرتیراژترین روزنامه امریکا به تازگی در مقالهای به قلم "سهراب احمری" با استناد به گزارشهایی از "رادیوفردا" نوشته بود که این رادیو «اغلب اوقات، حرفهای رسانههای حکومتی ایران را طوطیوار تکرار میکند». (اینجا: https://goo.gl/DTWUg9)
حال آقای یزدانپناه نوشته که «گزارش والاستریتجورنال، تنها مشتی از خروار فاجعه در رادیوفردا در دوران ریاست آقای مستوفی و مدیر بالادستی او "ماردو سوقوم" با همراهی تعدادی از اعضای ارشد تحریریه بوده است».
این روزنامهنگار همچنین از قصد خود برای ارائهی «اسناد و مدارک تکمیلی» به نهادهای نظارتی ایالات متحده آمریکا خبر داده و افزوده: «حق من برای پیگیری حقوقی ماجرا در دادگاههای امریکا و اروپا نیز محفوظ است و در این راه از کمک هر شخص یا سازمانی استقبال میکنم.»
محمدرضا یزدانپناه در پایان نوشته: «شرط مقدماتی نجات ایران از حکومتی ایران-بر-باد-ده، نجات رادیوفردا است تا این رادیوی پرمخاطب به جای لغلغه پروپاگاندای جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد، صدای واقعی آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در ایران باشد.»
"رادیوفردا" که شاخه ایرانی "رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی" است، زیر نظر دولت و کنگره امریکا تاسیس شده است و فعالیت میکند. هدف اصلی از تاسیس این رسانه، کمک به گردش آزاد اطلاعات و اشاعه دمکراسی و آزادی بیان در ایران است.