تونیا ولیاوغلی: من هم با شنیدن این خبر خیلی متعجب شدم و فکر میکنم این گام مثبتی در مجموع نیست. از یک زاویه میتوان آن را اینگونه بررسی کرد که این گام برای دخترهای ورزشکار ایران، با توجه به محدودیتی که داشتند و در آخرین بازی حذف شدند و نتوانستند به بازیهای پیشالمپیکی بروند، ممکن است دستآورد خوبی باشد که حتی با حجاب بتوانند در بازیها ظاهر بشوند.
ولی از سمت دیگر، وقتی در مجموع به آن نگاه میکنیم، این حرکت دامن میزند به فعالیت مذهبیون، سیاسیکارها و کسانی که میخواهند ورزش را آلوده به سیاست کنند. البته من اعتقادم این نیست که ورزش آلوده به سیاست نیست، ولی تا جایی که شده، حداقل در میدانهای ورزشی، ما نمادهای مذهبی را نداشتیم و آنچه امروز بعد از کمپینی که یک شاهزادهی اردنی به راه انداخت تصویب شد، برای یک جنبهی قضیه بوده است. یعنی مسئلهی ایمنی ورزشکار را در نظر داشته که دختران با فرم روسری یا کلاهخود یا هر چیز دیگری ورزش را ادامه بدهند، ولی نماد مذهبی و بار سیاسی قضیه کم نشده است.
نکتهی دیگری که فکر میکنم لازم است به آن اشاره کنیم، این است که قبل از المپیک سال ۲۰۰۰ انجمنهای فعال زنان، به خصوص در اروپا برای پیشرفت زنان و برابر بودن انسانها در مقابل منشور المپیک، طرحی را برای المپیک به تصویب رساندند که بر مبنای آن کشورهایی که بازیکن زن به المپیک نفرستند، اجازهی شرکت در المپیک را نخواهند داشت. وقتی این مصوبه را در نظر میگیریم، الان تنها کشوری که میخواهد به المپیک برود و ورزشکار زن ندارد، عربستان سعودی است. اگر قرار باشد برای چنین موردی هم فردا فرد دیگری با پول کلان، لابی کردن و پارتی و فعالیتهای مختلف، بتواند این مصوبه را رد کند، آن وقت این قدمها به ضرر ورزش بانوان در سطح دنیا و در کشورهای مذهبی و به خصوص برای ایران خواهد بود.
خانم ولیاوغلی، در ارتباط با واکنشهای جهانی نسبت به این رویداد، در وهلهی اول میتوان از فرانسه یاد کرد که فدراسیون فوتبال فرانسه رسماً اعلام کرده به هیچ وجه در قوانین خود تغییری نمیدهد و کماکان مخالف حضور بانوان محجبه در رقابتهای فوتبال است. اما یکی از سازمانهای غیردولتی دفاع از حقوق زنان با بیانیهای اعلام کردند که «این تصمیم فیفا عقبنشینی بزرگی است و خیانت است به ارزشهای جهانی زنان و حقوق بشر و مغایرت کامل دارد با اساسنامهی فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا)». در این زمینه، ارزیابیتان چیست؟
تونیا ولیاوغلی: من هم با این بیانیه موافقم و این تصمیم فیفا را در مجموع عقبگرد میدانم. برای اینکه مسئلهی «دیدن مو و پیچش مو» است. یعنی در ظاهر امر ممکن است که ما خیلی خوشحال هم بشویم که این امکانی میشود برای اینکه زنان محجبه و با اعتقادات مذهبی اجازه داشته باشند در عرصهی جهانی حضور پیدا کنند و ورزش کنند. ولی از آن طرف میبینیم که دستهایی در کار است و همانطوری که شما به درستی اشاره کردید، در فرانسه به خاطر اینکه آلوده شدن مذهب با سیاست را میشناسند و میخواهند این دو را از همدیگر تمیز نگه دارند، مخالفتها بیشتر است.
اما ما از کشوری میآییم که در آنجا حجاب اختیاری نیست، بلکه اجباری است و اینطور نیست که ورزشکار زن ما حتماً آزادانه خودش این حجاب را انتخاب کرده باشد. مثال مشخصی که در این زمینه میتوانم بیان کنم، صحبت خانم مرضیهی اکبرآبادی، معاون امور بانوان وزارت ورزش و جوانان ایران است. این خانم وقتی تیم ملی فوتبال دختران ما در سال گذشته، در بازی در مقابل اردن حذف شد و اجازهی بازی با روسری را پیدا نکرد، نگرشش را در رابطه با ورزش زنان اینگونه بیان کرد که گفت: «سجدهی شما بر روی پرچم، وظیفهی شما برای المپیک لندن بود. پیروزی بزرگتان را در آنجا به دست آوردید و معنایی از بالاتر از بردو باخت را در تاریخ به ثبت رساندید». این یک خط فکری مشخص در ارتباط با ورزش زنان و حجاب است.
آنچه خانم اکبرآبادی در ایران دارد نمایندگی میکند را با تصویب این قانون در فیفا و آزادی حجاب، میتوانید در کشورهای دیگر هم ببینید. یعنی فردا عربستان سعودی از این قضیه پشتیبانی خواهد کرد، مسلمانهای رادیکال ترکیه میتوانند در اینجا شرکت کنند و همینطور کشورهای دیگری که ورزشکار زن را دارند و حتی برای تبلیغ میخواهند آنان را به المپیک بفرستند. مگر ما در ایران برای ورزش زنان و اصلاً نقش زن چقدر ارزش قائل هستیم که برایشان هیچ کاری انجام نمیدهیم، ولی بلافاصله در المپیک، در رژهی المپیک که معروفترین، حساسترین و نمادیترین حرکت است، جمهوری اسلامی زنی را با پرچم جلو میفرستد. جمهوری اسلامی اینکار را میکند برای اینکه مطرح کند که ما زنی را با حجاب، با پرچم، به عنوان نماد زن ایرانی میخواهیم نشان بدهیم.
یعنی این یک بازی سیاسی است و تصویب چنین قانونی از طرف فدراسیون جهانی فوتبال، به نظر من هم عقبگردی است از معیارهای انسانی و حقوقیای که خواهان برابری زن و مرد است و باز متأسفانه در اینجا زنها با حجاب اجباری و با نماد ظاهریشان، بازیچهی دست سیاستمداران خواهند شد.
خانم ولیاوغلی، در همین زمینه دیدیم که پس از موافقت فیفا با حجاب، رییس فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده که این موافقت حاصل تلاشهای شبانهروزی ایران بوده است. ولی در تمام اخبار جهانی، خبرگزاریهای مختلف و کارشناسان نظر دادهاند که این امر نتیجهی لابیای بوده که همانطور که شما گفتید، آن شاهزادهی اردنی که یکی از شش معاون مدیرکل فدراسیون فوتبال جهان است، به دست آمده است و نکتهی جالب این است که گرچه بسیاری میگفتند این لابی کشورهای مسلمان است، مالزی که خود مرکز کنفدراسیون فوتبال آسیاست، اعلام کرده است که این مصوبه به آنها ربطی ندارد، چون تیم ملی فوتبال بانوان مالزی، با اینکه این کشور، کشوری مسلمان است، بدون حجاب بازی میکنند. از آن طرف، در میان کشورهای عربی خلیج فارس هم عمان اصلاً تیم بانوان ندارد، در عربستان سعودی هم که اصلاً زنان حق ورزش کردن ندارند. این واقعاً نشاندهندهی چیست؟
تونیا ولیاوغلی: ورزش زنان در ایران، اساساً بار سیاسی دارد؛ حتی حرکت زنان. برای اینکه همانطور که اشاره کردید، در کشورهایی که مسلمان هستند، ورزش بهطور عادی پیش رفته و زنانی که ورزش کردهاند، زنان بیحجاب هستند و اعتقاد به این دارند که میتوانند آزاد بیایند و شرکت کنند. در تنها کشوری که حجاب اجباری است و ما ورزشکار زن هم داریم (که در تناقض با هم هستند) فقط کشور ایران است. آن هم به این خاطر است که پایهی ورزش در ایران برمیگردد به ۷۰ سال پیش. ما عکس داریم که ورزشکار زن ایران در ۷۰ سال پیش، با شلوار کوتاه و بلوز آستین حلقهای دارد استارت دوومیدانی را میزند. وقتی ما ۷۰ سال پیش این حالت را در عرصهی ورزش زنانمان داشتهایم، اما امروز زنان ورزشکار ما با این ظاهر (با حجاب) در عرصهی ورزش ظاهر میشوند، مسلماً نشاندهندهی بار سیاسی قضیه است.
حال خانم اکبرآبادی یا رژیم جمهوری اسلامی مدعی است که برای این حرکت زحمت کشیده و آن را به تصویب رسانده است، اما حتی در اینجا هم دارند دروغ میگویند. شما دقیقاً درست اشاره کردید که یک شاهزادهی اردنی به خاطر لابی و موقعیتی که دارد، این مسئله را پیش برد و خود جمهوری اسلامی در این رابطه بهطور مستقیم کاری نکرد. برای اینکه جمهوری اسلامی دو سال پیش در برابر فیفا بدقولی کرد و حتی در ترکیه، بر خلاف قولی که مسئولین ایرانی به فدراسیون جهانی داده بود که بر مبنای آن قرار بود دختران ورزشکار ما با فرم پوشش سریای که به تایید فیفا رسانده بودند، در این مسابقات شرکت کنند، با فرم دیگری وارد زمین شدند. این مثال را به این خاطر میزنم که میبینیم در اینجا هم خانم اکبرآبادی و مسئولین جمهوری اسلامی دروغ گفتند و با دغلبازی خواستند تیم را به میدان بفرستند که حتی منجر به آن شد که در نیمهی اول میخواستند تیم ایران را حذف کنند و اجازه ندهند بازی را ادامه دهند. اما با پادرمیانیای که بعد از پایان نیمه در رختکن صورت گرفت، مسئول فیفا را راضی کردند که دختران ما بازیشان را تا آخر ادامه بدهند و در مسابقهی بعدی اجازهی حضور نداشته باشند.
اما جمهوری اسلامی باید بداند که یک بام و دو هوا نمیشود و باید موضع خود را سر این قضیه روشن کنند. همانطور که آمدند گفتند بسکتبال زنان یک ورزش زائد است و ما اصلاً نمیخواهیم زنان ما در این مسابقات شرکت کنند. در حالیکه بدشان نمیآید که بروند به عنوان یک کشور اسلامی تبلیغ کنند، ولی از آنجایی که فدراسیون جهانی بسکتبال فرمی که جمهوری اسلامی میخواهد با آن، زنان را به میدان ورزشی بفرستد، تصویب نشده است، بنابراین تیمشان نمیتواند در هیچ مسابقهی جهانی حاضر بشود، اما مطرح میکنند که امروز بسکتبال زنان برای ما آن قدر مهم نیست. پس چگونه است که در ارتباط با فوتبال برخورد دیگری میکنند. در حالیکه ما در فوتبال زنان تیم آنچنانی نداریم و دختران فوتبالیست ما تنها در شش باشگاه ورزشی تقسیم شدهاند و مسابقات را انجام میدهند و تیم ملی از آنجا انتخاب شد. یعنی در کشوری که بالای ۷۰ میلیون جمعیت دارد، بیش از نیمی از آن جمعیت جوان است و نیمی از جوانان دختر هستند، وجود و حضور شش تیم، یعنی هیچ!
من با این مثالها میخواهم بیشتر بر این تاکید کنم که اینها همه بازیهای سیاسی است که جمهوری اسلامی پشت آن ایستاده است و میخواهد تبلیغ کند. وگرنه با محدودیتهای اسلامیای که برای ورزش زنان در ایران وجود دارد، هیچگونه دلسوزیای برای زنان ایرانی مطرح نیست. یعنی هیچ کس امتیاز ورزش کردن در ایران را به دختر ایرانی نداده است. بلکه مبارزات نسل جوان، مبارزات زنان در تمامی سالهای پس از انقلاب در رابطه با حجاب و محدودیتها، زنان ما را به اینجا رسانده و حتی حضور دختران ورزشکار ایرانی و به خصوص دختران فوتبالیست، مسئلهی مبارزهی آنان برای حضور داشتن و سوءاستفادهی جمهوری اسلامی در به تلیغ گذاشتن اسلامی بودن ورزشکارانش است.