راز بازی خطرناک 4 مرد در مرگ یک دوست




راز بازی خطرناک 4 مرد در مرگ یک دوست
شوخی 4 همکار یک مرد وی را به کام مرگ تلخی کشاند. در این بازی خطرناک، مرد جوان دچار ایست قلبی شد و خیلی زود مرگ را در آغوش کشید.چندی پیش، اورژانس پایتخت در جریان ایست قلبی مردی 48 ساله در مرکز شهر قرار گرفت که برابر ساختمان محل کارش روی زمین افتاده بود.وقتی حمید به بیمارستان انتقال یافت تحت اقدامات ویژه‌ای قرار گرفت و هنوز 6 ساعت نگذشته بود که به کام مرگ فرو رفت.همه بررسی‌ها نشان داد که «حمید» سکته کرده است و این در حالی بود که این مرد هیچ سابقه‌ای از بیماری قلبی نداشت.پس از مراسم عزاداری آبدارچی محل کار حمید، رازی را نزد خانواده وی فاش کرد که نشان می‌داد گروهی در مرگ این مرد که زن و 3 بچه قد و نیم‌قد دارد مقصر هستند. همسر حمید که خیلی ناراحت بود به دادسرای خارک مراجعه کرد و با طرح شکایتی خواستار تعقیب قضایی 4 دوست صمیمی شوهرش شد.این زن 42 ساله به بازپرس پرونده گفت: «من و شوهرم زندگی خوبی داشتیم و وقتی شنیدم وی سکته کرده و دیگر زنده نیست شوکه شدم، وضعیت مالی‌مان در شرایط عادی بود و «حمید» با یک وام خودرویی خرید تا در آژانس کار کند.قرار بود اقساط خودرو را با درآمدش در آژانس بپردازد و مقداری پول به زندگیمان اضافه کند. در خرید خودرویش طلاهای من را نیز فروخت.یک هفته‌ای از خرید خودرو نگذشته بود که حمید سکته کرد و ما ماندیم با دنیایی قرض و بدهکاری! تصور می‌کردم این قضا و قدر است و مانده‌ام چگونه بچه‌هایم را بزرگ کنم». وی گفت: «بعد از مراسم بود که آبدارچی اداره حمید نزدم آمد و گفت که شوهرم به خاطر شوخی همکارانش سکته کرده است، این مردان که از دوستان صمیمی شوهرم بودند برای شوخی ابتدا سوئیچ ماشین «حمید» را برداشته و جای پارک آن را عوض کرده بودند سپس یکی ادعا کرده بود که در مسیر دیده مردی سوار بر خودروی شوهرم با سرعت از جلوی اداره رد شده است». زن گریان گفت: «شوهرم که سوئیچ را روی میز کارخودش می‌بیند اصلا تصور نمی‌کند که دور از چشم وی چنین شوخی‌ای صورت گرفته. با عجله پایین می‌دود و وقتی جای خالی خودرویش را در خیابان می‌بیند همانجا سکته می‌کند». با این ادعاها بازپرس دستور داد تا 4 همکار «حمید» در دادسرا حاضر شوند و این مردان سیاهپوش پیش‌روی میز بازجویی ایستادند.همه عذاب‌وجدان داشتند. «ناصر» که می‌گفت 15 سال با حمید همکار بوده است، گفت: «می‌پذیریم شوخی احمقانه‌ای کردیم و عذاب‌وجدان داریم و اگر قرار است دیه‌ای پرداخت شود حاضر هستیم هر کدام بخشی را بپردازیم و می‌دانیم هرکاری کنیم نمی‌توانیم جای خالی دوست‌خوبمان را نه‌تنها در خانه‌اش بلکه در اداره پر کنیم». بهروز نیز گفت: هنوز باور نمی‌کنم که حمید به خاطر شوخی ما دیگر زنده نیست، می‌خواستیم سربه‌سرش بگذاریم، می‌دانستیم به خودرویش وابستگی دارد و از 3 روز پیش نقشه کشیدیم، آن روز من باید دیر به اداره می‌رفتم و تا رسیدن من بچه‌ها سوئیچ را پنهانی برداشته و خودرو را جابه‌جا می‌کردند، من نیز باید می‌گفتم که مردی سوار بر خودروی حمید از جلوی اداره عبور کرده و من وی را دیده‌ام و وانمود می‌کردم که تصور داشتم حمید خودرویش را به بستگانش امانت داده است. وقتی این را گفتم «حمید» برآشفته از پشت میز بلند شد و با برداشتن سوئیچ از اتاق بیرون رفت، ما هم که خودمان را نگران نشان می‌دادیم پشت سرش رفتیم. در خیابان «حمید» با دیدن جای خالی ماشین با 2 دست به سرش کوبید و به سمت ما برگشت. هنوز جلوی خنده‌مان را گرفته بودیم که ناگهان «حمید» ناله‌ای کرد و روی زمین افتاد.«محمد علی» که همزمان با دوستانش گریه می‌کرد، گفت: «همان لحظه گفتم که خانه خراب شدیم. خیلی شرمساریم و نمی‌دانیم چگونه جبران کنیم».«حسین» که سکوت کرده بود، گفت: می‌ترسیدیم بگوییم ما باعث مرگ حمید شده‌ایم. وقتی در مراسم عزاداری همسر و بچه‌هایش، پدر و مادرش و بستگانش را می‌دیدیم واقعا به هم می‌ریختیم، عذاب‌وجدان رهایمان نمی‌کرد، من و خانواده‌ام بارها میهمان خانه حمید بودیم و تا آخر عمر خودم را نخواهم بخشید.بنا به این گزارش؛ بازپرس پرونده دستور داد پزشکی قانونی علت اصلی مرگ و میزان تقصیر وارد شدن شوک را مشخص کند تا در پرداخت دیه تصمیم نهایی گرفته شود.
منبع:Iranianuk

الاربعاء 20 فبراير 2013
           

هدهد نیوز | سیاست | مسائل ملي | جامعه وحقوق | دانش و فن آورى | زنان ومردان | ورزش | ديدكاه | گفتگو | فرهنگ و هنر | تروريسم | محيط زيست | گوناگون | ميراث | ويدئو | سلامت | سرگرمى