دلبستگی کاذب دروازه فرار از والدین و محل سکونت ؛ خانه های بدون سقف دختران فراری


فرار از خانه پیمودن راه خطرناک،شروع بي خانماني و بي پناهي، یک دنیا پیشمانی و حسرت و...



هرمزگان- صبح ساحل - جوانانی هستند که گمان می كنند مهمترین عامل سختی ها و نرسیدن آنها به خوشبختی، خانواده شان هستند. و در تفکرات خود، خوشبختی را در یك قدمی شان می بیند که اگر دست دراز كنند می توانند آن را بگیرند ولی سد بزرگی به نام والدین در مقابلشان قرار دارد. فرحناز از جمله جوانانی است که در این تفکرات غوطه ور بود و فقط به آینده زیبایش با مسلم می اندیشید اما ...
 
این دختر23 ساله روستایی،تنها دختر خانواده است که پس از اخذ مدرک  ديپلم، خانه نشین شد و چون در روستا دخترها باید زود ازدواج کنند والدينش از اين که او هنوزمجرد است ناراحت بودند تا اینکه حدود يک سال قبل وی با مسلم آشنا شد. این جوان مغازه مکانيکي و تعمير خودرو داشت و گاهي اوقات براي خريد وسايل مورد نياز مغازه اش، در مسیر روستا و  شهر تردد داشت تا آنکه  در يکي از سفرهايش با هم آشنا شدند.
 
فرحناز می گوید:"چندي پيش برايم خواستگاري آمده بود و با توجه به اين که خانواده ام مي خواستند که من هر چه زودتر ازدواج کنم، تصميم داشتند به خواستگارم جواب مثبت بدهند و به اجبار مرا به ازدواج او در آورند.موضوع را به مسلم گفتم و او به من پيشنهاد داد که با او به شهر محل زندگيش بروم و در آن جا با هم ازدواج کنيم و من با اعتماد به گفته هاي مسلم و همچنين براي فرار از شرايط بد خانواده و فرار از ازدواج با کسي که دوستش نداشتم به محل قرار رفتم و از آن جا به مقصد شهر محل سکونت مسلم بليط اتوبوس تهيه کردم".
 
 رفتن به تاریکی
 
دختر ساده لوح با هماهنگي که با معشوقش انجام داده بود در آدرسي مورد نظر پياده شد و با دیدن اوکه منتظر رسیدنش بود سر از پا نمی شناخت و در افکارش آینده طلایی خود را در جلوی چشمش می دید. آنها به منزل برادرمسلم رفتند و چهار شب آن جا بودند تا مسلم با مادرش در خصوص فرحناز و ازدواج با او صحبت کند .
 
"پس از اين که با مادرش هماهنگ کرد مرا به منزلشان برد و حدود يک ماه و بيست روز در منزل مادرش بودم و با توجه به اين که به من قول ازدواج داده بود شب ها نيز با يکديگر مي خوابيديم و وقتي که مي خواست به سربازي برود به ناپدريش سفارش کرد براي من خانه اي اجاره کند و برايم کاري پيدا کند".
 
 مسلم به سربازي رفت اما ناپدريش نه تنها خانه به این دختر اجاره نکرد بلکه او را به خانه يکي از دوستانش برد...
 
" من به او اعتماد کردم و فکر مي کردم مي خواهد آن منزل را براي اجاره نشان من بدهد ولي پس از ورود من به آن خانه چند نفر ديگر از دوستانش به آن جا آمدند و من را مورد اذيت و آزار قرار دادند، پس از آن به بهانه کار مرا به محل کار فردي به نام علي که به کار پرورش حيوانات اهلي مشغول بود برده و تحويل او داد و در آن جا نيز چند بار توسط کارفرما مورد سوء استفاده قرار گرفتم".
 
 مدتی از این موضوع گذشت و فرحناز افسرده و درمانده تر از قبل شده بود و آینده اش را تیره و تار می دید و نمی دانست چه کار کند و روی برگشت به خانه را نداشت  اما در دلش مسلم روزنه امیدش بود و با خود می گفت زمانی که مسلم برگردد همه چیز را به او می گویم ...
 
"مسلم به مرخصي آمده بود پيش مسلم رفتم و قضيه را به او گفتم و او برايم خانه اي اجاره کرد و مرا به يک فروشگاه پوشاک معرفي کرد تا در آن جا مشغول به کار شوم. با توجه به اين که هيچ آشنایی در آن شهر نداشتم و با مسلم رفت و آمد مي کردم صاحب فروشگاه به من مشکوک شد و پس از مدتي فهميد که من از خانه فرار کرده ام و به پليس اطلاع داد و اکنون مسلم نيز فرار کرده و تازه متوجه شدم مسلم نه تنها قصد ازدواج با من را نداشته بلکه فقط مي خواسته از من سوء استفاده کند و ناپدريش از تمام کساني که مرا مورد سوء استفاده قرار داده بودند پول مي گرفته است...".
 
 نظر کارشناس
 
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان هرمزگان، عدم داشتن سرگرمي،عدم دريافت محبت و توجه کافي از سوي اعضاي خانواده باعث شد تا تنها دختر اين خانواده در بيرون از خانواده خلاء هاي خود را پر کند و پس از آن عدم آگاهي وي از خطرات و آسيب هاي دوستي هاي خياباني و اعتماد به افرادي که شناخت کافي از آن ها و زندگيشان نداشته، واقف نبودن به مشکلات و خطرات و آسيب هاي فرار از منزل و همچنين داشتن مشکلات اخلاقي مسلم و مادرش که اجازه داده بود اين دختر در منزلش به همراه پسرش زندگي کند، زمينه ساز آسيب هاي به وجود آمده برای این دختر شده بود.
 
با برقراري دوستي هاي خیاباني فرد دچار استرس، نگراني و اضطراب شده که مبادا خانواده از اين ارتباطات پنهاني و نامشروع اطلاع پيدا کنند و باعث به وجود آمدن دلبستگي هاي کاذب در فرد شده و ساير فعاليت هاي زندگي فرد را تحت تاثير قرار مي دهد و در آن ها خلل ايجاد کرده و فرد را از خانواده دور مي کند . فرار این دختر از منزل باعث شده که افراد متعدد از وي با عناوين مختلف سوء استفاده کنند و او را مورد آزار و اذيت قرار دهند.
 
فرار از منزل، او را در معرض آسيب هاي ديگري از جمله بيماري هاي از قبيل ايدز، هپاتيت و همچنين اعتياد قرار مي دهد و به دليل نداشتن درآمد ممکن است  به قاچاق موادمخدر و يا تکديگري روي آورد .
 
تقويت اعتقادات مذهبي در افراد، آشنا کردن دانش آموزان در دوران تحصيل با عواقب دوستي هاي خياباني و فرار از منزل، آموزش داشتن روابط دوستانه در بين اعضاي خانواده و تاکيد بر ضروري بودن آن در خانواده در راستاي پيشگيري از آسيب هاي فردي و اجتماعي توسط متوليان امور فرهنگي  مي تواند در پيشگيري از فرار جوانان و نوجوانان و ساير آسيب هاي فردي و اجتماعي موثر باشد .
 

دلبستگی کاذب دروازه فرار از والدین و محل سکونت ؛ خانه های بدون سقف دختران فراری

السبت 9 نونبر 2013
           

هدهد نیوز | سیاست | مسائل ملي | جامعه وحقوق | دانش و فن آورى | زنان ومردان | ورزش | ديدكاه | گفتگو | فرهنگ و هنر | تروريسم | محيط زيست | گوناگون | ميراث | ويدئو | سلامت | سرگرمى