رادیو آلمان- پس از سرنگونی حسنی مبارک به نظر میرسید که دوران تازهای در مصر آغاز میشود. ولی این کشور امروز از دوپارگی رنج میبرد و راه دمکراسی برای آن بسیار دور به نظر میرسد. در مصر چه خطاهایی صورت گرفت؟
شاخصهای امروز جامعه مصر، مبارزات سیاسی، درگیریهای مذهبی و سقوط اقتصادی است. کسی که این روزها منتظر رسیدن خبر خوشی از مصر باشد، نومید میشود. روند گذار دمکراتیک در کشور ساحل نیل متوقف شده است. گزارشهایی که از این کشور به سراسر جهان مخابره میشود، دربردارنده تصاویری از خشونت و هرج و مرج است.
این تصاویر با شور و شوق و حال و هوایی که بلافاصله پس از سرنگونی مبارک، رئيسجمهوری درازمدت مصر در این کشور حاکم بود، یکسره در تضاد است. آن زمان ـ حدود دو سال پیش ـ بسیاری از مردم مصر خود را در آستانه عصر جدیدی میدیدند، عصری با آزادی و حقوق بیشتر و نان کافی برای همه. ولی مردم این روزها مایوس و سرخورده شدهاند. بسیاری از آنان انقلاب را نفرین میکنند. بسیاری از خود میپرسند چه اشتباهاتی در مصر صورت گرفته است؟
دین جامعه را قطبی میکند
غالبا دو نهاد در مصر بیش از بقیه با خطاها و قصور روند گذار در ارتباط قرار داده میشوند: ارتش و اخوانالمسلمین. به نظر عماد جاد، سیاستشناس و تحلیلگر مرکز الاهرام در قاهره، این دو نهاد از آغاز روند گذار در مصر راه نادرستی در پیش گرفتند. بر عکس تونس یعنی کشوری که مهد انقلاب بود و نخست مجلسی برای تدوین قانون اساسی فراخواند، ارتش و اسلامگرایان در مصر از همان آغاز برای برگزاری انتخابات پارلمانی فشار آوردند.
مردم به این فراخوان پاسخ دادند و در مارس ۲۰۰۱ در رفراندومی شرکت کردند. بدینسان مصر بازی دمکراسی را شروع کرد بدون آنکه قواعد این بازی را تعیین کرده باشد. عماد جاد معتقد است که بدتر از آن این بود که این گام روند انشقاق در جامعه را شتاب بخشید. قطبی شدن جامعه به دو گروه اسلامگرایان و سکولارها از آن زمان تا کنون به گفتار غالب سیاسی تبدیل شده است.
عماد جاد میافزاید که اخوانالمسلمین و حزب آنها "حزب آزادی و عدالت" در انتخابات پارلمانی اواخر سال ۲۰۱۱ تقریبا ۵۰ درصد آرا را به دست آوردند و ۶ ماه پس از آن نامزد خود محمد مرسی را به عنوان نخستین رئيسجمهوری غیرنظامی مصر بر کرسی نشاندند.
جاد میگوید که اخوانالمسلمین از آغاز با کارت دین بازی کردند: «دین در مصر سادهترین ابزار برای کسب آرای مردم است. ۴۰ درصد مردم بیسواد هستند و بسیاری از آنان را میتوان به آسانی تحت تاثیر قرار داد». اسلامگرایان برای موفقیت حزب خود توافق اجتماعی را قربانی کردند.
کمبود درک از دمکراسی
اشتفان رول کارشناس آلمانی مصر نیز از اخوانالمسلمین و سیاست قطبیكردن آنان انتقاد میکند. وی که همکار "بنیاد دانش و سیاست در برلین" است به همان شدت نیز از اپوزیسیون مصر انتقاد میكند.
رول میگوید: «نیروهای سکولار هم میخواهند در همان سطح اخوانالمسلمین حکومت کنند. آنان از این طریق نتیجه انتخابات را بیمعنی میکنند». از سوی دیگر نیز اسلامگرایان پیروزی خود در انتخابات را به عنوان مجوزی برای اعمال قدرت مطلق میفهمند. به گفته رول بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هر دو طرف درک ضعیفی از دمکراسی دارند.
از زمان پیروزی قاطع اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی مصر، بحث سیاسی در این کشور فقط حول نقش دین در قانون اساسی، رسانهها و جامعه دور میزند. خواست مردم در انقلاب برای عدالت اجتماعی به حاشیه رانده شده است. سیاستمداران مصر به مشکلات اقتصادی کشور هیچ توجهی نشان نمیدهند.
رول معتقد است که یکی از بزرگترین دشواریهای روند گذار در اینجا نهفته است: طبقه سیاسی تا کنون موفق نشده مستقل از بحثهای اساسی، به گونهای عملگرایانه به دنبال سیاست روز باشد. ولی بدون روندی موازی در این زمینه کشور به پیش نخواهد رفت.
این تصاویر با شور و شوق و حال و هوایی که بلافاصله پس از سرنگونی مبارک، رئيسجمهوری درازمدت مصر در این کشور حاکم بود، یکسره در تضاد است. آن زمان ـ حدود دو سال پیش ـ بسیاری از مردم مصر خود را در آستانه عصر جدیدی میدیدند، عصری با آزادی و حقوق بیشتر و نان کافی برای همه. ولی مردم این روزها مایوس و سرخورده شدهاند. بسیاری از آنان انقلاب را نفرین میکنند. بسیاری از خود میپرسند چه اشتباهاتی در مصر صورت گرفته است؟
دین جامعه را قطبی میکند
غالبا دو نهاد در مصر بیش از بقیه با خطاها و قصور روند گذار در ارتباط قرار داده میشوند: ارتش و اخوانالمسلمین. به نظر عماد جاد، سیاستشناس و تحلیلگر مرکز الاهرام در قاهره، این دو نهاد از آغاز روند گذار در مصر راه نادرستی در پیش گرفتند. بر عکس تونس یعنی کشوری که مهد انقلاب بود و نخست مجلسی برای تدوین قانون اساسی فراخواند، ارتش و اسلامگرایان در مصر از همان آغاز برای برگزاری انتخابات پارلمانی فشار آوردند.
مردم به این فراخوان پاسخ دادند و در مارس ۲۰۰۱ در رفراندومی شرکت کردند. بدینسان مصر بازی دمکراسی را شروع کرد بدون آنکه قواعد این بازی را تعیین کرده باشد. عماد جاد معتقد است که بدتر از آن این بود که این گام روند انشقاق در جامعه را شتاب بخشید. قطبی شدن جامعه به دو گروه اسلامگرایان و سکولارها از آن زمان تا کنون به گفتار غالب سیاسی تبدیل شده است.
عماد جاد میافزاید که اخوانالمسلمین و حزب آنها "حزب آزادی و عدالت" در انتخابات پارلمانی اواخر سال ۲۰۱۱ تقریبا ۵۰ درصد آرا را به دست آوردند و ۶ ماه پس از آن نامزد خود محمد مرسی را به عنوان نخستین رئيسجمهوری غیرنظامی مصر بر کرسی نشاندند.
جاد میگوید که اخوانالمسلمین از آغاز با کارت دین بازی کردند: «دین در مصر سادهترین ابزار برای کسب آرای مردم است. ۴۰ درصد مردم بیسواد هستند و بسیاری از آنان را میتوان به آسانی تحت تاثیر قرار داد». اسلامگرایان برای موفقیت حزب خود توافق اجتماعی را قربانی کردند.
کمبود درک از دمکراسی
اشتفان رول کارشناس آلمانی مصر نیز از اخوانالمسلمین و سیاست قطبیكردن آنان انتقاد میکند. وی که همکار "بنیاد دانش و سیاست در برلین" است به همان شدت نیز از اپوزیسیون مصر انتقاد میكند.
رول میگوید: «نیروهای سکولار هم میخواهند در همان سطح اخوانالمسلمین حکومت کنند. آنان از این طریق نتیجه انتخابات را بیمعنی میکنند». از سوی دیگر نیز اسلامگرایان پیروزی خود در انتخابات را به عنوان مجوزی برای اعمال قدرت مطلق میفهمند. به گفته رول بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هر دو طرف درک ضعیفی از دمکراسی دارند.
از زمان پیروزی قاطع اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی مصر، بحث سیاسی در این کشور فقط حول نقش دین در قانون اساسی، رسانهها و جامعه دور میزند. خواست مردم در انقلاب برای عدالت اجتماعی به حاشیه رانده شده است. سیاستمداران مصر به مشکلات اقتصادی کشور هیچ توجهی نشان نمیدهند.
رول معتقد است که یکی از بزرگترین دشواریهای روند گذار در اینجا نهفته است: طبقه سیاسی تا کنون موفق نشده مستقل از بحثهای اساسی، به گونهای عملگرایانه به دنبال سیاست روز باشد. ولی بدون روندی موازی در این زمینه کشور به پیش نخواهد رفت.
مقاومت "فلول"
در حالی که اپوزیسیون مصر گناه رکود اقتصادی و انسداد سیاسی را به گردن اسلامگرایان میاندازد، این نیروها بازماندگان رژیم سابق را مسئول وضعیت کنونی معرفی میکنند. اخوانالمسلمین میگویند نیروهای موسوم به "فلول" که هواداران رژیم ساقط شده مبارک هستند، در راه پیشرفت کشور سنگاندازی میکنند. اینکه هواداران رژیم سابق واقعا هنوز تا چه اندازه نیرومند هستند، موضوعی است که بر سر آن بشدت بحث میشود.
عماد جاد معتقد است که میراث رژیم مبارک به صورت فساد، شکنجه و اقتصاد مبتنی بر روابط خویشاوندی و پارتیبازی اگر چه هنوز در مصر گسترده است، ولی یک مقاومت هماهنگ از طرف فلول برای او قابل تصور نیست. جاد تصریح میکند که اسلامگرایان اخوان المسلمین تمایلی به اصلاحات ندارند و این حرف را برای توجیه بیعملی خود میزنند.
بر خلاف او، اشتفان رول معتقد است که نباید نفوذ سیستم سابق را دست کم گرفت. به گفته وی، رژیم مبارک فقط از دو یا سه خانواده تشکیل نشده بود، بلکه به صورت گروههایی با منافع مشترک در بخش نخبگان اقتصاد، در دستگاه قضایی و در سازمانهای امنیتی ریشههای محکمی داشت.
نبود یک شخصیت برجسته ملی
بدبینی همه طرفهای سیاسی در مصر روند گذار در این کشور را تقریبا به حالت توقف درآورده است. بسیاری معتقدند که برای برون رفت از وضعیت کنونی کشور نیازمند یک شخصیت یا نهاد ملی است که بتواند میان جبهههای مختلف میانجیگری کند و آشتی برقرار سازد. کسی که بتواند طرفهای متخاصم را دور یک میز گردآورد.
دانشگاه اسلامی الازهر میتوانست چنین نقشی را ایفا کند، ولی مخالفان اسلامگرایان خیلی زود این موسسه را تحت تاثیر اخوانالمسلمین معرفی و نسبت به آن بدبینی ابراز کردند.
در میان سیاستمداران مصر نیز شخصیتی مانند نلسون ماندلا وجود ندارد که بتواند نقش یک میانجی را بازی کند. از این رو بسیاری از مردم مصر بار دیگر نگاه خود را متوجه نظامیان کردهاند و به آن به عنوان منجی دوران اضطرار مینگرند.
ولی عماد جاد امید بستن به دخالت نظامیان را ریسک بالایی میداند. او تصریح میکند که ماههای پس از سرنگونی مبارک تحت سیطره نظامیان، فاجعهبار بود و ژنرالها فقط تلاش میکردند موقعیت خود را در دوره تازه تثبیت کنند.
گروهی از فعالان اجتماعی این هفته اعلام کردند که یک میلیون امضا برای بازگشت نظامیان به صحنه سیاسی جمعآوری کردهاند. اگر قرار باشد نظامیان مصر بار دیگر به صحنه سیاسی این کشور پا بگذارند، میتوان روند گذار به دمکراسی در این کشور را پایان یافته تلقی کرد.