بنابه گزارش العربیه نت،ناصرپورپیرار، تاريخ نگار ، پژوهشگر ، ناشر و نویسنده كه ديدگاههاى تاریخی او موافقان و مخالفان زیادی در جامعه ایرانی داشت، در سن 75 سالگی بر اثر بیماری در گذشت.
طبق اطلاعات منتشر شده درباره اين نويسنده، نام اصلى وى ناصر بناکننده معروف به ناصر پورپیرار، موسس نشر کارنگ و نشر نیل بود که در سال 1319 در تهران به دنیا آمد.
ديدگاههاى جنجالى او درباره تاريخ ايران بحث و مجادلههاى زيادى بر جاى گذاشت. مهمترين آنها اين بود كه او تاریخ ایران را ساخته دست یهودیان معرفی کرد و باور داشت هخامنشیان «قومی خونریز و وحشی» بودند که به «دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده دست به نسل کشی در جغرافیای فرضی ایران زدند . مقالات بسیاری در رد و یا تایید نظرات این مورخ ایرانی نوشته شده است.
پورپيرار ورود مسلمانان عرب به ایران را سر آغاز تاریخ ایران دانسته و میراث فرهنگى ایران را مرهون آنان میداند.
پورپیرار بر این باور بود که همه منابع مکتوب سه قرن ابتدایی ظهور اسلام جعلی و ساختگی هستند. وی زبان فارسی را بیمایه توصیف میکرد، فردوسی را مزدور میخواند، و نيز سلمان فارسی را زائیده توطئه یهودیان دانسته و گلستان سعدی را معیوب و ناقص میشمرد.
اين نويسنده ناقد تاريخ مكتوب ايران معتقد بود سعدی هیچگاه از شیراز خارج نشده و همه سفرهای سعدی جعلی است. از پورپیرار مجموعهای در چهار بخش تحت عنوان «دوازده قرن سکوت» یا «تأملی در بنیان تاریخ ایران» درباره تاریخ ایران منتشر شده است. او کتابی به نام «مگر این چند روزه» درباره سعدی شاعر معروف ایرانی نیز دارد.
وى ویراستاری کتابی با نام «چنین گفت داریوش!» نوشته هاید ماری کخ، بازخوانی نهایی کتاب «عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران» نوشته جویا بلوندل سعد، و نيز یراستاری ترجمه کتابی با عنوان «سفرنامه رابی بنیامین تودولایی» ترجمه مهوش ناطق را انجام داده است.
پورپیرار پس از آنکه نتوانست برای بقیه کتابهایش مجوز انتشار بگیرد، آنها را به شکل مجموعه مقالات در وبگاه شخصی خود منتشر می کرد.
عليرضا اردبيلى پژوهشگر آذربايجانى به مناسبت فوت پورپيرار در صفحه "فيسبوك" خود نوشت:" نظرات نامعقول زيادی داشت اما در جنبه اصلی كار خود يعني به چالش كشيدن تزهای مكتب تاريخ ايران باستان، كاری كرد واقعا شايسته نام كارستان. با وسواس می خواند با دقت سوآل طرح می كرد و عجب پركار بود. هرجا كه سوآل طرح كرده است، كارش شاهكار بوده و هرجا خودش تزهای اثباتي صادر كرده، به همان بيراههای افتاده كه مخالفينش. صاحب قلمی موفق در نيمه نقد ديگران بود و در نيمه مربوط به اراٸه تزهايی از خود، بسيار ناموفق بود."
اردبيلى مى افزايد: " اما در جامعه جهالت زده جهان سومی، اراٸه تزهای غيرقابل دفاع و دور از عقل بسيار مرسوم است و از اين جهت يک نفر بيش يا كم، چيز مهمی به ماجرا اضافه يا كم نمی كند. اما در اين جهان عقب مانده آنچه نادر است، به زير سوآل كشيدن مسلمات جا افتاده دولتی و اوپوزيسيونی است كه از اين جهت ناصر پورپيرار جايگاه بلندی از آن خود كرد".
مخالفان پورپیرار به جز برخی از آنان کمتر به پرسشهای چالشی وی درباره تاریخ ایران و شخصیتهای آن پاسخ دادهاند و بیشتر او را متهم به ایرانستیزی کردهاند.
اما آنچه واضح است بسیاری از پرسشهای وی در این زمینه همچنان بی پاسخ مانده است.