استان خوزستان پهناورترین استان آلوده به مین در کشور ایران، با وسعت یک میلیون و ۷۰۰ هزار کیلومتر آلودگی، در صدر لیست آلودهترین استانهای مرزی قرار دارد. کار پاکسازی میادین آلوده به مینهای باقیمانده از جنگ ۸ ساله ایران و عراق، بلافاصله پس از پایان جنگ در این استان آغاز شد.
یک میلیون و هفتصد هزار هکتار اراضی آلوده در خوزستان
خوزستان از لحاظ تعدد و تراکم مین، از تراکم بسیار بالای آلودگی برخوردار است. شهرهای عمدتا آلوده این استان عبارتند از خرمشهر، بستان، سوسنگرد، هویزه و شوش و همچنین مناطق حاشیه رودخانه کرخه است.
اکنون وسعت آلودگی در این استان به یک میلیون و هفتصد هزار هکتار میرسد. تنها در خرمشهر و منطقه شلمچه، ۱۸ روستا به دلیل جنگ و پس از آن نیز به علت وجود مینهای بسیار متعدد در حد فاصل نهر عریض تا کنار بازارچه مرزی در نقطه صفر مرزی و از کنار نهر خین تا حسینیه و طلایه، به صورت کامل خالی از سکنه هستند و این مورد فقط در منطقه خرمشهر است؛ در فکه و چزابه نیز نزدیک به ۸ روستا تخلیه شدهاند و این امر به ایجاد حاشیهنشینی در شهرها و عدم اطمینان در سرمایهگذاری در این نقاط دامن میزند.
اظهارات متناقض مسوولین حکومتی درباره پاکسازی استان خوزستان
تاثیرات اقتصادی انفجار مین بر مصدومین و قربانیان
پس از هر مصدومیت بر اثر انفجار مین یا کشته شدن افراد، عملا آن منطقه که انفجار در آن رخ داده، به طور کاملا مشهود و طبق تحقیقات انجام شده نگارنده در کتاب «صد حادثه، صد درس مردمی» به سفارش «شرکت سفیران عمران پایدار»، محل زندگی از هرگونه تردد و سکونت تا مدت بسیار طولانی خالی خواهد شد. از سوی دیگر اثرات روانی حادثه، بر افراد جامعه نزدیک به محل وقوع، تا سالیان متمادی باقی خواهد ماند. به عنوان نمونه یک کشاورز که در منطقه «جنگل اُم قَر» در اطراف شهر بستان، با مین برخورد کرده بود، تا مدتها از رفتن به این زمین کشاورزی سر باز زده و حتی فرزندان و اقوام این شخص حتیالمقدور از عبور و مرور در این محل امتناع میورزیدند. حال اینکه تبعات اقتصادی بسیار سنگین هم برای خانواده و هم برای شخص مصدوم و نیز بر نهاد حمایتی بسیار بیشتر از هزینه پاکسازی است؛ هرچند که تحت پوشش قرار دادن مصدومین خود یک مقوله بسیار طولانی است.
وضعیت درمان و رسیدگی به مصدومین از نگاه نهادهای حمایتی
در بندهایی از «کنوانسیون منع و به کارگیری مینهای زمینی» به صراحت در مورد مصدومین مین و اقدامات حمایتی برای آنها، توصیههایی شده است از قبیل پرداخت مستمری بر پایه حداقل حقوق یک کارگر بدون مهارت باشد که حداقل معیشت و زندگی را برای خود و خانوادهاش داشته باشد. این بند مهم در نهادهای حمایتی به هیچوجه رعایت نمیشود و طبق قانون مربوط به مصدومان مین و کسانی که بر اثر انفجار گلوله و مینهای باقیمانده از جنگ (به «ماده ۲ استانداری» معروف است) باید شامل حمایت شوند، با آنها رفتار نمیشود و اصولا این قانون دولتی در ایران، خود دارای مشکلات عدیده است.
به صراحت در مورد پذیرش مصدومین مین، دستوری داده نشده است و در نهایت در بسیاری از موارد، شخص را به علت “عدم رعایت نکات هشداردهنده” و “ضد انقلاب بودن” از مزایای حمایتی محروم میگردانند. اعضای کمیسیون که متشکل از رییس «بنیاد شهید» منطقه، رییس «اداره اطلاعات»، رییس «سپاه پاسداران» و رییس «کمیته امداد» و «بهزیستی» هستند، تمام سعیشان را برای تحویل نگرفتن پرونده مصدوم به کار میگیرند و نزدیک به ۳۰ درصد از پروندههای مصدومین در استان خوزستان، عملا به هیچ جایی نرسیدهاند. در سایر استانهای آلوده مراتب این رفتار به شدت بدتر است؛ در استان کردستان و اذربایجان غربی، بیش از ۷۰ درصد پرونده کشتهها و مصدومین مین، به بایگانی سپرده شدهاند و هیچ حاصلی جز بدبختی و فقر برای این مصدومان و یا خانواده کشتهشدگان در برنداشته است.
جدول آمار مصدومین مردمی ناشی از انفجار مین و انواع مواد منفجره در مناطق آلوده به مین و گلولههای عمل نکرده در استان خوزستان
وجود میادین مین منظم (میادین مینی که براساس اصول مهندسی کاشته شدهاند) در این استان و تراکم مین بسیار بالا از نظر تعداد مین، خوزستان را در صدر آلودهترین استان در کشور قرار داده است.
وجود میادین مین منحصر به فرد (حتی در سطح جهان)، یکی از مشخصههای بارز این استان است. نگارنده در این استان یک بار مجروح شده و از نزدیک با آرایشهای غیراصولی در میادین مین این استان آشنایی نزدیک دارد. مانند وجود میادین مین روی هم یا به اصطلاح دو طبقه در شلمچه و چزابه، یا وجود میادین مین در تالابهای هورالعظیم و تالاب هویزه.
پاکسازی میادین مین و مصدومین مدنی
پاکسازی میادین مین در استان خوزستان نیز به طور یقین به هیچوجه اصولی نبوده است؛ کمکاری و نبود دانش تخصصی و استفاده از استانداردهای پاکسازی (برابر با استانداردهای بینالمللی) در این استان اعمال نمیشود و قطعا به پاکسازی با شیوههای نوین و اصولی در همه نقاط این استان نیاز است، حتی در مناطقی که اعلام پاکسازی شدهاند و نیازی به ادامه عملیات پاکسازی ندارند. همچنین در این خصوص مدارکی وجود دارد؛ اینکه بارها در مناطقی که اعلام پاکسازی شده است، افرادی با مین برخورد کرده و جانشان را از دست دادهاند .
حافظ طُرفی» جوانی ۲۳ ساله بود که در زمان بازگشت از بازارچه چزابه به بستان، در کنار جاده ترانزیت حمل کالا به بازارچه مرزی چزابه، در تیرماه ۱۳۹۳، با مین ضد تانک برخورد کرد و به شکل دردناکی جان باخت.
همچنین در سال ۱۳۸۸، در روستای رمیم از توابع دشت آزادگان، دو کشاورز در برخورد با مین در حین کشاورزی جانشان را در محلهایی از دست دادند که پیشتر اعلام پاکسازی کامل شده بود.
این ماجرای اعلام پاکسازی همانطور که پیشتر گفته شد، در همه استانها ادامه دارد و هنوز در محلهایی که پاکسازی آنها به نقل از مرکز مینزدایی وابسته به وزارت دفاع کشور به اتمام رسیده، همچنان قربانی میگیرد.
اولویت پاکسازی مناطق نفتی در استان خوزستان
در استان خوزستان به علت وجود منابع و ذخایر عظیم نفتی، اولویت پاکسازی با مناطق نفتخیز است. در مناطقی که شرکت نفت در آنجا اقدام به پاکسازی به وسیله نیروهای مجرب داخلی و خارجی میکند، به ندرت اتفاقاتی از این دست روی داده است؛ به عنوان نمونه در میدان نفتی آزادگان جنوبی و شمالی که میان استان خوزستان و ایلام است، شرکتهای خارجی برای احداث تاسیسات نفتی اقدام به پاکسازی میادین مین میکنند، این نوع پاکسازیها از استانداردهای بهتری برخوردار است و تاکنون تلفات بسیار اندکی را در بین شاغلین پاکسازی و حتی مردم مدنی در این مناطق شاهد بودهایم. این بدان معناست که با استفاده از استانداردها و روشهای پاکسازی اصولی، میتوان کار بهینهتری را در عرصه پاکسازی میادین مین شاهد بود.
روایت خانوادهای با ۶ قربانی مین در بستان
نگارنده در شهر بستان در شمال استان خوزستان، با خانوادهای ملاقات کرده که ۶ تن از اعضای آن با مین برخورد کرده و سه عضو آن، کشته و سه تن دیگر مجروح و نقص عضو شدهاند.
در سال ۱۳۷۶، آقای «جبار راشدی» در منطقه چزابه (جنگل اُمقَر) با خودرویی که علوفه برای گوسفندان میبرد، با مین ضد خودرو برخورد کرد. در این حادثه ۵ تن از اعضای خانواده و خودش نیز دچار حادثه شدند. او کودک، خواهر و پسرعموی خود را از دست داد. وی هر بار با یادآوری آن لحظات بسیار اندوهگین میشد. او نقاشیی از لحظه انفجار کشیده و در اتاق خود نصب کرده بود.
«ناصر راشدی» از دیگر مصدومین مین است که در کودکی یک پای خود را در اثر انفجار مین از دست داده است.
«فاضل راشدی» در نوجوانی بر اثر انفجار مین هر دو چشم و هر دو دست خود را از دست داده است.
منبع:مدافعان حقوق بشر
–