خاورميانه به دليل برخورداري از موقعيت ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك همواره كانون توجه جهاني بوده و هست. بر همين اساس قدرتهاي جهانی هميشه به دنبال حضور در منطقه بودند.منطقه خاورمیانه که به زعم بسیاری از کارشناسان مهم ترین زیر سیستم جهان به شمار می رود و از آن به عنوان منطقهی هارتلند و یا از بخشی از آن نام می برند، همواره کانون توجه مراکز استعماری جهان بوده است و از دیرباز نقش بسیار مهمی در راهبرد امنیتی این کشورها بویژه ایالات متحده امريكا داشته است.
اهمیت خاورمیانه دلایل زیادی دارد و به مسائل و موضوعات مختلفی برمیگردد. از لحاظ فرهنگی، خاورمیانه محل ظهور همه ادیان الهی است و به همین دلیل مردم این منطقه بسیار دینباور هستند؛ به لحاظ جغرافیایی خاورمیانه محل اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است؛ به لحاظ ژئوپلیتیكی نقاط مهمی مثل بابالمندب، تنگه هرمز و كانال سوئز در خاورمیانه واقع شده است و نقاط بسیار مهم استراتژیك در سطح جهان هستند؛ به لحاظ اقتصادی منطقه خاورمیانه بیش از ۶۴ درصد مخازن نفت و گاز دنیا را در خودش جای داده است كه این هم یك موقعیت ممتاز به منطقه بخشیده است. از دیرباز یعنی حدود ۵۰۰ سال پیش نیز تمام قدرتهای بینالمللی و استعمارگران تلاش كردهاند تا در این منطقه حضور داشته باشند؛ پرتغالیها، هلندیها، فرانسویها، انگلیسیها و آمریكاییها پس از جنگ جهانی دوم تلاش كردند در این منطقه حضور داشته باشند و استراتژیستهای بزرگ همواره در طول تاریخ گفتهاند كه برای تسلط بر جهان باید بر خاورمیانه مسلط بود. این یك واقعیت است. (1)
این منطقه همواره بخشی از دکترین های رؤسای جمهور امريكا را به خود اختصاص داده است؛ به طور مثال سیاست نیکسون در این منطقه در چارچوب دکترین نیکسون- کسینجر موسوم به "سیاست دو ستون" بود که ایران وعربستان را دو ستون امنیت خلیج می دانستند و نقش ژاندارمی را هم برای ایران قائل بودند.2 جیمی کارتر رئیس جمهور دمکرات امريكا صلح خاورمیانه را به عنوان وظیفه اصلی سیاست خارجی امريكا در دستور کار قرار داد و اصل خود که به "اصل کارتر" مشهور شد و سران امريكا بارها وفاداری خود را به این اصل اعلام کرده اند را این چنین مطرح کرد:
" هر تلاشی از سوی هر قدرت خارجی برای کسب سلطه بر منطقه خاورمیانه صورت گیرد، تجاوز به منافع حیاتی امريكا تلقی خواهد شد و امريكا با استفاده از کلیه وسایل لازم، از جمله با استفاده از نیروی نظامی،در مقابل چنین تجاوزی خواهد ایستاد." (2)
حال با توجه به نگاه و سیاست راهبردی ایالات متحده امریکا در خصوص خاورمیانه .در این بین قبل از اینکه به بررسی روند شکل گیری خاورمیانه اسلامی بپردازیم ، به طرح های پیشنهادی امریکا به نام های خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید به اختصار مروری گذرا می کنیم :
خاورمیانه بزرگ:
این طرح را که پس از 11 سپتامبر ارائه و براي نخستين بار توسط کالين پاول مطرح شد، می توان بخشی از طرح نظم نوین جهانی برای منطقه خاورمیانه دانست که البته مورد حمایت و دفاع تمامی قدرت های غربی است و دارای ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.
طرح خاور میانه بزرگ در مؤسسه هریتیج امريكا تهیه و در ژوئن 2004 در اجلاس هشت کشور صنعتی بزرگ جهان به تصویب رسید واین کشورها رسما حمایت خود را از اجرای آن اعلام کردند. اهداف عمده این طرح عبارتند از : استحاله کامل فرهنگی مردم منطقه و جلوگیری از رشد بنیاد گرایی اسلامی ، محور قرار گرفتن رژیم اشغالگر قدس به عنوان ژاندارم منطقه و کنترل و دسترسی آسان به نفت و...
در این طرح استفاده از روش های مختلف پیش بینی شده است از جمله: تغییر روش و محتوای آموزشی و انتقال علوم به ویژه علوم انسانی از کشورهای گروه هشت به این منطقه، ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی از طریق NGOو تغییر در نظام آموزشی، ایجاد تحول در ساختارهای جامعه مدنی از طریق فعالیت آزاد رسانه ای و ایجاد NGO و حمایت از دمکراسی در کشورها، توسعه فرصت های اقتصادی از طریق تشکیل صندوق بین المللی خاورمیانه و بانک توسعه خاورمیانه با همکاری کشورهای گروه هشت و گسترش تجارت آزاد و... با اجرای این طرح از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، این منطقه مستقیما زیر نظر قدرت های بزرگ اداره خواهد شد و حاکمیت ملی در این منطقه کمرنگ خواهد گردید.(3)
در صورت تمایل به مطالعه متن کامل این طرح به لینک ذیل مراجعه گردد. (4)
خاورمیانه جدید :
با اشغال عراق در مارس 2003 توسط آمریکا شبح شکلگیری یک سایکس پیکوی دیگر یا تقسیم مجدد خاورمیانه بر منطقه سایه افکند؛ طرح خاورمیانه جدیدی که جرج بوش ارائه داد، پیامآور تقسیم مجدد خاورمیانه به شکل آمریکایی به جای شکل و ماهیت انگلیسی آن بود
طرح خاورمیانه جدید با نگاهی قدرتمحور طراحی شده بود. برمبنای چنین دیدگاهی، تحولات در مناطق مختلف جهان تابع تحولات در نظام بینالمللی تلقی میشدند؛ بدینمعناکه آنچه در نظام بینالمللی به تحقق میپیوست، لاجرم مناطق دیگر را نیز تحتتاثیر خود قرار میداد و با خود همراه میساخت. موتور محرک تحولات در نظام بینالمللی نیز ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ بودند و با توجه به تاثیرگذاری این قدرتها بر روندها و جریان تحولات بینالمللی، آنها میتوانستند نظم بینالمللی را شکل داده و براساس آن نظم و ترتیبات منطقهای را در مناطق مختلف جهان سامان دهند.
چنانکه پیدا است با این نگاه، ایجاد تغییرات در مناطق مختلف جهان تنها با اراده و اقدام قدرتهای بزرگ میسر و ممکن میشد. ازاینرو برای ایجاد و استقرار نظمی در یک منطقه، تنها توافق و اجماع قدرتهای بزرگ کافی تلقی میگردید و ضرورتی برای توافق جوامع دیگر مناطق برای همراهی با اراده قدرتهای بزرگ دیده نمیشد. حداکثر کافی بود حکومتهای این مناطق دیدگاهها و سیاستهای قدرتهای بزرگ را ــ با رضایت یا با اجبار ــ بپذیرند و خود را با آن هماهنگ سازند. در چنین وضعی، هرچه را که قدرتهای مسلط بر نظام بینالمللی اراده میکردند، از بالا بر مناطق تحمیل و اجرا میشد.
با توجه به حاکمبودن نگاه قدرتمحور بر نظام بینالملل سالهای اول دهه ۱۹۹۰، امریکا با تصور اینکه حمایت قدرتهای بزرگ را به همراه دارد و براساس آن میتواند هم نظم نوین بینالمللی و هم نظم و ترتیبات منطقهای در مناطق مختلف را شکل دهد، طرح خاورمیانه جدید را ارائه داد و کوشید با توجه به همراهی قدرتهای بزرگ و پذیرش آن از سوی دولتهای منطقه، این طرح را در خاورمیانه عملیاتی و اجرا کند
خاورمیانه اسلامی :
در پاسخ به طرح هایی چون «خاورمیانه بزرگ» و «خاورمیانه جدید»، طرح «خاورمیانه اسلامی» از سوی جمهوری اسلامی نشانگر تداوم مقابل استراتژیک ایران و ایالات متحده آمریکا در راستای شکل دادن به حوزه نفوذ و معنا بخشیدن به یک قلمرو جغرافیایی بود. طرح خاورمیانه اسلامی که از سوی رهبرجمهوری اسلامی ایران در دیدار با شماری از سران جنبش های اسلامی فلسطین بیان شد (5)بحث احیای خاورمیانه اسلامی در واقع تلاشی است برای بازگشت به هویت دینی در منطقه خاورمیانه و بنای یک ساختار هویتی جدید که پاسخگوی نیازهای این منطقه بسیار مهم در سطح جهان و در عرصههای مختلف زندگی باشد. خاورمیانه در طول حیات اسلام در فاصله ۱۵ قرن عملا در مقاطعی توانسته یک هویت دینی پیدا کند و با این هویت دینی توانسته به نقاط شاخصی دست پیدا کند.لازم به ذکر است در مقاطعی که خاورمیانه از هویت دینی و اسلامی برخوردار بوده عملا جوامع اسلامی در منطقه در اوج اقتدار بوده و در واقع تلاش فعلی جمهوری اسلامی و رهبر آن برای احیای آن عظمت و اقتداری است که از ناحیه فرهنگ اسلام و تسلط این فرهنگ ناشی میشود.
من بر این باورم که: پس از پیروزی انقلاب تا امروز زمینههای لازم جهت شکلگیری این خاورمیانه فراهم شده و مطالبه عمومی در سطح مردم منطقه در حال شکل گیری است و با این حساب در حال حاضر کسی از کلمه “خاورمیانه اسلامی” تعجب نمیکند. (6)
القاعده ، امریکا و خاورمیانه جدید :
يك مسئول بلند پايه اطلاعاتي در آمريكا ميگويد: تحولات اخیر خاورمیانه كه مخالف عقايد افراطي بوده، باعث عقب نشيني القاعده شده است.
مسئولان سازمان هاي اطلاعاتي و مبارزه با تروريسم در آمريكا مي گويند: القاعده به احتمال زياد قادر به تكرار عمليات هاي مشابه 11 سپتامبر نيست.
رابرت كاردلو، معاون مدير سيا گفت: آگاهان سياسي در آمريكا معتقدند كه احتمال حمله القاعده با سلاح هاي شيميايي، هسته اي يا بيولوژيك به آمريكا در سال آينده زياد نيست.
اين اظهارات همزمان با يك سالگي اعلام خبر مرگ بن لادن از سوي كاخ سفيد و ارزيابي ميزان قدرت القاعده بعد از اين واقعه از سوي سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا صورت مي گيرد.
به گزارش آوا، كاردلو، همچنين با اشاره به اينكه القاعده بعد از مرگ بن لادن دچار شكست شده است، گفت: سازمان اصلي القاعده كه توسط بن لادن پايه ريزي شده بود، اكنون و بعد از انقلاب هاي عربي دچار شكست شده است؛ چرا كه اين انقلاب ها با حركت هاي افراطي و خشونت گرايانه القاعده و گروه هاي وابسته به آن مخالف هستند.
وي افزود: مسئولان آمريكايي در حال حاضر به دليل احتمال ظهور گروه هاي وابسته به القاعده از طريق تبليغات اينترنتي و ديگر راه هاي نفوذ نگران هستند.
اين مسئول اطلاعاتي آمريكا با وجود تأكيد بر شكست استراتژيك القاعده بعد از مرگ بن لادن و همچنين وقوع تحولات اخیر خاورمیانه ادعا كرد كه هنوز برخي گروه هاي وابسته به اين تشكيلات، مصالح و منافع آمريكا را تهديد مي كنند.
"حوادث لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است" این جمله ای بود که کاندولیزا رایس وزیر خارجه سابق آمریکا در واکنش به حمله اسرائیل به لبنان بیان داشت اما ایا او تشخیص نادرستی از این درد داده بود؟(در سال ۱۳۸۵)
جهان در سال ۲۰۱۱ جهان متفاوتی بود. تحولات و رویدادهای سال ۲۰۱۱ میلادی شاید این سال را به عنوان یکی از سال های تاریخی و ماندگار در حافظه تاریخ معاصر جهان، ثبت کرده باشد.
رویدادها در سراسر جهان با سرعت بی سابقه ای در حال وقوع بود؛ اما آنچه در خاورمیانه و شمال آفریقا روی داد، شاید بخش بزرگی از رویدادهای این سال پرآشوب را به خود اختصاص داده باشد.
دامنه آتشی که محمد بوعزیزی؛ جوان تحصیلکرده و دستفروش تونسی در اعتراض به نظم حاکم برافروخت و منجر به ثبت او در کهنه کتاب تاریخ خاورمیانه به عنوان “شهید آزادی” گردید، به سرعت سراسر خاورمیانه را فراگرفت.
چندی است که در تمام محافل سیاسی دنیا، صحبت از بیداری کشورهای عربی در خاورمیانه و آغاز گذار به دموکراسی و یا به تعبیری، بهار عربی است.
همانگونه که در سطور بالا یاد شد ، سرآغاز این حرکت خودسوزی یک جوان تونسی بود که اعتراض مردم تونس به شرایط حاکم را در پی داشت و دامنه این اعتراضات به سایر کشورهای عربی نیز کشیده شد.
در کشورهای تونس، یمن، مصر، لیبی، سوریه، بحرین و سایر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، موج بیداری ملت باعث ایجاد لرزه های عمیقی در بطن حکومتهای آنان شد و به تدریج سران این کشورها یا از قدرت کناره گیری کردند، یا توسط مردم به زیر کشیده شدند و یا سعی کردند انتظارات مردمشان را در حد امکان و مطابق سیاست خود، برآورده کنند. در اکثر این کشورها این اعتراضات ابتدا با مقاومت حکومتها مواجه شد و در برخی از آنان، این مقاومت هنوز نیز ادامه دارد.
نکته مهم در همه این قبیل حرکتهای اعتراضی، نتیجه ای است که معترضین از این به اصطلاح انقلاب میخواهند بدست آورند.
اکثریت در بیشتر این کشورها، مسلمان و پیرو دستورات و تفکرات اسلامی هستند.
هرچند در آغاز نام بهار عربی بر این اعتراضات نهاده شده بود و با دیکتاتور نامیدن سران کشورهای مورد نظر، انتظار ایجاد دموکراسی در این کشورها میرفت، نتیجه ای که از این اعتراضات، حداقل تا به امروز بدست آمده، نشانگر پدید آمدن نوع دیگری از دیکتاتوری به نام دیکتاتوری اسلامی است.
به تغییرات بوجود آمده بنگرید. در تونس، حزب اسلامی، بیشترین رای را در انتخابات اخیر بدست آورده است، در مصر، اخوان مسلمین، یکی از بزرگترین احزاب اسلامی و در لیبی، نظام به کل اسلامی.
تا اینجای کار، میتوان پذیرفت که بدلیل وجود اکثریت مسلمان، این نتیجه دور از ذهن نبوده است.
ولی با نگاهی به اولین عملکردها و وعده های این احزاب پس از بدست گرفتن کنترل کشور، میتوان آینده این کشورها را به راحتی پیش بینی کرد
اما در سباقی که ما بین این طرح های خاورمیانه ای بوجوده آماده و با توجه به گسترش روابط دیپلماتیک و بعضاً استراتژیک ما بین داعیه داران این طرحها (امریکاو ایران) با نظام های که در بالا اشاره شد ، نتیجه به گونه ای معکوس و یا به عبارتی مشبوه در حال رقم خوردن است .در کشورهای که نظام های حاکم و مستبد به سایه شمشیر امریکا به ندای اعتراضی ملت های خود لبیک گفتند و بقای ماندن در جوار کرسی قدرت را به لقایش بخشیدند . نفوذ دستگاه دیپلماسی و دستگاه های امنیتی ایران در دستگاه دیپلماسی آنها محسوس و قابل رصد شدن است .من جمله مصر ، لیبی و عراق و در مقابل کشورهای هم چون سوریه و بحرین با توجه به خواست جمهوری اسلامی ایران و کنترل انقلاب در سوریه و همچنین پایداری آن در بحرین با خواست و سعی و اراده ایران صورت می گیرد . ولی اقبال عمومی مردم و فعالین سیاسی و احزاب در این کشورها بعلت دخالت مستقیم و اعمال نفوذ از طریق عوامل خود در این کشورها به طرف امریکا فزونی یافته است .و در اینجا سؤال های زیادی بی جواب می مانند اعم : از اینکه درد زایمان خاورمیانه جدید موجود ناقص الخلقه ای مانده است یا خواهد ماند؟ آیا خاورمیانه اسلامی پیام آور خلافتی اسلامی است ، که سازمان القاعده از پس اجرائی کردن آن برنیامده و حالا مراد جای مرید را گرفته است (اخوانی ها) یا خانم رایس که به قول آقای جنتی که گفته اند شما که مجرد هستید و درد زایمان را نمی شناسید این حرف را بر اساس باوری های خود یا برنامه های دقیقشان گفته اند
.این سؤال ها بر ذمه آینده و تاریخ مانده اند.
3 - ویژه نامه عصر امید،" استعمار فرانو"، شماره 8، بهار 1387
4 -
اهمیت خاورمیانه دلایل زیادی دارد و به مسائل و موضوعات مختلفی برمیگردد. از لحاظ فرهنگی، خاورمیانه محل ظهور همه ادیان الهی است و به همین دلیل مردم این منطقه بسیار دینباور هستند؛ به لحاظ جغرافیایی خاورمیانه محل اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است؛ به لحاظ ژئوپلیتیكی نقاط مهمی مثل بابالمندب، تنگه هرمز و كانال سوئز در خاورمیانه واقع شده است و نقاط بسیار مهم استراتژیك در سطح جهان هستند؛ به لحاظ اقتصادی منطقه خاورمیانه بیش از ۶۴ درصد مخازن نفت و گاز دنیا را در خودش جای داده است كه این هم یك موقعیت ممتاز به منطقه بخشیده است. از دیرباز یعنی حدود ۵۰۰ سال پیش نیز تمام قدرتهای بینالمللی و استعمارگران تلاش كردهاند تا در این منطقه حضور داشته باشند؛ پرتغالیها، هلندیها، فرانسویها، انگلیسیها و آمریكاییها پس از جنگ جهانی دوم تلاش كردند در این منطقه حضور داشته باشند و استراتژیستهای بزرگ همواره در طول تاریخ گفتهاند كه برای تسلط بر جهان باید بر خاورمیانه مسلط بود. این یك واقعیت است. (1)
این منطقه همواره بخشی از دکترین های رؤسای جمهور امريكا را به خود اختصاص داده است؛ به طور مثال سیاست نیکسون در این منطقه در چارچوب دکترین نیکسون- کسینجر موسوم به "سیاست دو ستون" بود که ایران وعربستان را دو ستون امنیت خلیج می دانستند و نقش ژاندارمی را هم برای ایران قائل بودند.2 جیمی کارتر رئیس جمهور دمکرات امريكا صلح خاورمیانه را به عنوان وظیفه اصلی سیاست خارجی امريكا در دستور کار قرار داد و اصل خود که به "اصل کارتر" مشهور شد و سران امريكا بارها وفاداری خود را به این اصل اعلام کرده اند را این چنین مطرح کرد:
" هر تلاشی از سوی هر قدرت خارجی برای کسب سلطه بر منطقه خاورمیانه صورت گیرد، تجاوز به منافع حیاتی امريكا تلقی خواهد شد و امريكا با استفاده از کلیه وسایل لازم، از جمله با استفاده از نیروی نظامی،در مقابل چنین تجاوزی خواهد ایستاد." (2)
حال با توجه به نگاه و سیاست راهبردی ایالات متحده امریکا در خصوص خاورمیانه .در این بین قبل از اینکه به بررسی روند شکل گیری خاورمیانه اسلامی بپردازیم ، به طرح های پیشنهادی امریکا به نام های خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید به اختصار مروری گذرا می کنیم :
خاورمیانه بزرگ:
این طرح را که پس از 11 سپتامبر ارائه و براي نخستين بار توسط کالين پاول مطرح شد، می توان بخشی از طرح نظم نوین جهانی برای منطقه خاورمیانه دانست که البته مورد حمایت و دفاع تمامی قدرت های غربی است و دارای ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.
طرح خاور میانه بزرگ در مؤسسه هریتیج امريكا تهیه و در ژوئن 2004 در اجلاس هشت کشور صنعتی بزرگ جهان به تصویب رسید واین کشورها رسما حمایت خود را از اجرای آن اعلام کردند. اهداف عمده این طرح عبارتند از : استحاله کامل فرهنگی مردم منطقه و جلوگیری از رشد بنیاد گرایی اسلامی ، محور قرار گرفتن رژیم اشغالگر قدس به عنوان ژاندارم منطقه و کنترل و دسترسی آسان به نفت و...
در این طرح استفاده از روش های مختلف پیش بینی شده است از جمله: تغییر روش و محتوای آموزشی و انتقال علوم به ویژه علوم انسانی از کشورهای گروه هشت به این منطقه، ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی از طریق NGOو تغییر در نظام آموزشی، ایجاد تحول در ساختارهای جامعه مدنی از طریق فعالیت آزاد رسانه ای و ایجاد NGO و حمایت از دمکراسی در کشورها، توسعه فرصت های اقتصادی از طریق تشکیل صندوق بین المللی خاورمیانه و بانک توسعه خاورمیانه با همکاری کشورهای گروه هشت و گسترش تجارت آزاد و... با اجرای این طرح از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، این منطقه مستقیما زیر نظر قدرت های بزرگ اداره خواهد شد و حاکمیت ملی در این منطقه کمرنگ خواهد گردید.(3)
در صورت تمایل به مطالعه متن کامل این طرح به لینک ذیل مراجعه گردد. (4)
خاورمیانه جدید :
با اشغال عراق در مارس 2003 توسط آمریکا شبح شکلگیری یک سایکس پیکوی دیگر یا تقسیم مجدد خاورمیانه بر منطقه سایه افکند؛ طرح خاورمیانه جدیدی که جرج بوش ارائه داد، پیامآور تقسیم مجدد خاورمیانه به شکل آمریکایی به جای شکل و ماهیت انگلیسی آن بود
طرح خاورمیانه جدید با نگاهی قدرتمحور طراحی شده بود. برمبنای چنین دیدگاهی، تحولات در مناطق مختلف جهان تابع تحولات در نظام بینالمللی تلقی میشدند؛ بدینمعناکه آنچه در نظام بینالمللی به تحقق میپیوست، لاجرم مناطق دیگر را نیز تحتتاثیر خود قرار میداد و با خود همراه میساخت. موتور محرک تحولات در نظام بینالمللی نیز ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ بودند و با توجه به تاثیرگذاری این قدرتها بر روندها و جریان تحولات بینالمللی، آنها میتوانستند نظم بینالمللی را شکل داده و براساس آن نظم و ترتیبات منطقهای را در مناطق مختلف جهان سامان دهند.
چنانکه پیدا است با این نگاه، ایجاد تغییرات در مناطق مختلف جهان تنها با اراده و اقدام قدرتهای بزرگ میسر و ممکن میشد. ازاینرو برای ایجاد و استقرار نظمی در یک منطقه، تنها توافق و اجماع قدرتهای بزرگ کافی تلقی میگردید و ضرورتی برای توافق جوامع دیگر مناطق برای همراهی با اراده قدرتهای بزرگ دیده نمیشد. حداکثر کافی بود حکومتهای این مناطق دیدگاهها و سیاستهای قدرتهای بزرگ را ــ با رضایت یا با اجبار ــ بپذیرند و خود را با آن هماهنگ سازند. در چنین وضعی، هرچه را که قدرتهای مسلط بر نظام بینالمللی اراده میکردند، از بالا بر مناطق تحمیل و اجرا میشد.
با توجه به حاکمبودن نگاه قدرتمحور بر نظام بینالملل سالهای اول دهه ۱۹۹۰، امریکا با تصور اینکه حمایت قدرتهای بزرگ را به همراه دارد و براساس آن میتواند هم نظم نوین بینالمللی و هم نظم و ترتیبات منطقهای در مناطق مختلف را شکل دهد، طرح خاورمیانه جدید را ارائه داد و کوشید با توجه به همراهی قدرتهای بزرگ و پذیرش آن از سوی دولتهای منطقه، این طرح را در خاورمیانه عملیاتی و اجرا کند
خاورمیانه اسلامی :
در پاسخ به طرح هایی چون «خاورمیانه بزرگ» و «خاورمیانه جدید»، طرح «خاورمیانه اسلامی» از سوی جمهوری اسلامی نشانگر تداوم مقابل استراتژیک ایران و ایالات متحده آمریکا در راستای شکل دادن به حوزه نفوذ و معنا بخشیدن به یک قلمرو جغرافیایی بود. طرح خاورمیانه اسلامی که از سوی رهبرجمهوری اسلامی ایران در دیدار با شماری از سران جنبش های اسلامی فلسطین بیان شد (5)بحث احیای خاورمیانه اسلامی در واقع تلاشی است برای بازگشت به هویت دینی در منطقه خاورمیانه و بنای یک ساختار هویتی جدید که پاسخگوی نیازهای این منطقه بسیار مهم در سطح جهان و در عرصههای مختلف زندگی باشد. خاورمیانه در طول حیات اسلام در فاصله ۱۵ قرن عملا در مقاطعی توانسته یک هویت دینی پیدا کند و با این هویت دینی توانسته به نقاط شاخصی دست پیدا کند.لازم به ذکر است در مقاطعی که خاورمیانه از هویت دینی و اسلامی برخوردار بوده عملا جوامع اسلامی در منطقه در اوج اقتدار بوده و در واقع تلاش فعلی جمهوری اسلامی و رهبر آن برای احیای آن عظمت و اقتداری است که از ناحیه فرهنگ اسلام و تسلط این فرهنگ ناشی میشود.
من بر این باورم که: پس از پیروزی انقلاب تا امروز زمینههای لازم جهت شکلگیری این خاورمیانه فراهم شده و مطالبه عمومی در سطح مردم منطقه در حال شکل گیری است و با این حساب در حال حاضر کسی از کلمه “خاورمیانه اسلامی” تعجب نمیکند. (6)
القاعده ، امریکا و خاورمیانه جدید :
يك مسئول بلند پايه اطلاعاتي در آمريكا ميگويد: تحولات اخیر خاورمیانه كه مخالف عقايد افراطي بوده، باعث عقب نشيني القاعده شده است.
مسئولان سازمان هاي اطلاعاتي و مبارزه با تروريسم در آمريكا مي گويند: القاعده به احتمال زياد قادر به تكرار عمليات هاي مشابه 11 سپتامبر نيست.
رابرت كاردلو، معاون مدير سيا گفت: آگاهان سياسي در آمريكا معتقدند كه احتمال حمله القاعده با سلاح هاي شيميايي، هسته اي يا بيولوژيك به آمريكا در سال آينده زياد نيست.
اين اظهارات همزمان با يك سالگي اعلام خبر مرگ بن لادن از سوي كاخ سفيد و ارزيابي ميزان قدرت القاعده بعد از اين واقعه از سوي سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا صورت مي گيرد.
به گزارش آوا، كاردلو، همچنين با اشاره به اينكه القاعده بعد از مرگ بن لادن دچار شكست شده است، گفت: سازمان اصلي القاعده كه توسط بن لادن پايه ريزي شده بود، اكنون و بعد از انقلاب هاي عربي دچار شكست شده است؛ چرا كه اين انقلاب ها با حركت هاي افراطي و خشونت گرايانه القاعده و گروه هاي وابسته به آن مخالف هستند.
وي افزود: مسئولان آمريكايي در حال حاضر به دليل احتمال ظهور گروه هاي وابسته به القاعده از طريق تبليغات اينترنتي و ديگر راه هاي نفوذ نگران هستند.
اين مسئول اطلاعاتي آمريكا با وجود تأكيد بر شكست استراتژيك القاعده بعد از مرگ بن لادن و همچنين وقوع تحولات اخیر خاورمیانه ادعا كرد كه هنوز برخي گروه هاي وابسته به اين تشكيلات، مصالح و منافع آمريكا را تهديد مي كنند.
"حوادث لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است" این جمله ای بود که کاندولیزا رایس وزیر خارجه سابق آمریکا در واکنش به حمله اسرائیل به لبنان بیان داشت اما ایا او تشخیص نادرستی از این درد داده بود؟(در سال ۱۳۸۵)
جهان در سال ۲۰۱۱ جهان متفاوتی بود. تحولات و رویدادهای سال ۲۰۱۱ میلادی شاید این سال را به عنوان یکی از سال های تاریخی و ماندگار در حافظه تاریخ معاصر جهان، ثبت کرده باشد.
رویدادها در سراسر جهان با سرعت بی سابقه ای در حال وقوع بود؛ اما آنچه در خاورمیانه و شمال آفریقا روی داد، شاید بخش بزرگی از رویدادهای این سال پرآشوب را به خود اختصاص داده باشد.
دامنه آتشی که محمد بوعزیزی؛ جوان تحصیلکرده و دستفروش تونسی در اعتراض به نظم حاکم برافروخت و منجر به ثبت او در کهنه کتاب تاریخ خاورمیانه به عنوان “شهید آزادی” گردید، به سرعت سراسر خاورمیانه را فراگرفت.
چندی است که در تمام محافل سیاسی دنیا، صحبت از بیداری کشورهای عربی در خاورمیانه و آغاز گذار به دموکراسی و یا به تعبیری، بهار عربی است.
همانگونه که در سطور بالا یاد شد ، سرآغاز این حرکت خودسوزی یک جوان تونسی بود که اعتراض مردم تونس به شرایط حاکم را در پی داشت و دامنه این اعتراضات به سایر کشورهای عربی نیز کشیده شد.
در کشورهای تونس، یمن، مصر، لیبی، سوریه، بحرین و سایر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، موج بیداری ملت باعث ایجاد لرزه های عمیقی در بطن حکومتهای آنان شد و به تدریج سران این کشورها یا از قدرت کناره گیری کردند، یا توسط مردم به زیر کشیده شدند و یا سعی کردند انتظارات مردمشان را در حد امکان و مطابق سیاست خود، برآورده کنند. در اکثر این کشورها این اعتراضات ابتدا با مقاومت حکومتها مواجه شد و در برخی از آنان، این مقاومت هنوز نیز ادامه دارد.
نکته مهم در همه این قبیل حرکتهای اعتراضی، نتیجه ای است که معترضین از این به اصطلاح انقلاب میخواهند بدست آورند.
اکثریت در بیشتر این کشورها، مسلمان و پیرو دستورات و تفکرات اسلامی هستند.
هرچند در آغاز نام بهار عربی بر این اعتراضات نهاده شده بود و با دیکتاتور نامیدن سران کشورهای مورد نظر، انتظار ایجاد دموکراسی در این کشورها میرفت، نتیجه ای که از این اعتراضات، حداقل تا به امروز بدست آمده، نشانگر پدید آمدن نوع دیگری از دیکتاتوری به نام دیکتاتوری اسلامی است.
به تغییرات بوجود آمده بنگرید. در تونس، حزب اسلامی، بیشترین رای را در انتخابات اخیر بدست آورده است، در مصر، اخوان مسلمین، یکی از بزرگترین احزاب اسلامی و در لیبی، نظام به کل اسلامی.
تا اینجای کار، میتوان پذیرفت که بدلیل وجود اکثریت مسلمان، این نتیجه دور از ذهن نبوده است.
ولی با نگاهی به اولین عملکردها و وعده های این احزاب پس از بدست گرفتن کنترل کشور، میتوان آینده این کشورها را به راحتی پیش بینی کرد
اما در سباقی که ما بین این طرح های خاورمیانه ای بوجوده آماده و با توجه به گسترش روابط دیپلماتیک و بعضاً استراتژیک ما بین داعیه داران این طرحها (امریکاو ایران) با نظام های که در بالا اشاره شد ، نتیجه به گونه ای معکوس و یا به عبارتی مشبوه در حال رقم خوردن است .در کشورهای که نظام های حاکم و مستبد به سایه شمشیر امریکا به ندای اعتراضی ملت های خود لبیک گفتند و بقای ماندن در جوار کرسی قدرت را به لقایش بخشیدند . نفوذ دستگاه دیپلماسی و دستگاه های امنیتی ایران در دستگاه دیپلماسی آنها محسوس و قابل رصد شدن است .من جمله مصر ، لیبی و عراق و در مقابل کشورهای هم چون سوریه و بحرین با توجه به خواست جمهوری اسلامی ایران و کنترل انقلاب در سوریه و همچنین پایداری آن در بحرین با خواست و سعی و اراده ایران صورت می گیرد . ولی اقبال عمومی مردم و فعالین سیاسی و احزاب در این کشورها بعلت دخالت مستقیم و اعمال نفوذ از طریق عوامل خود در این کشورها به طرف امریکا فزونی یافته است .و در اینجا سؤال های زیادی بی جواب می مانند اعم : از اینکه درد زایمان خاورمیانه جدید موجود ناقص الخلقه ای مانده است یا خواهد ماند؟ آیا خاورمیانه اسلامی پیام آور خلافتی اسلامی است ، که سازمان القاعده از پس اجرائی کردن آن برنیامده و حالا مراد جای مرید را گرفته است (اخوانی ها) یا خانم رایس که به قول آقای جنتی که گفته اند شما که مجرد هستید و درد زایمان را نمی شناسید این حرف را بر اساس باوری های خود یا برنامه های دقیقشان گفته اند
.این سؤال ها بر ذمه آینده و تاریخ مانده اند.
- مصاحبه دكتر محمد اكرمینیا با شبکه خبر دانشجو در تاریخ 4 اردیبهشت 1390.
3 - ویژه نامه عصر امید،" استعمار فرانو"، شماره 8، بهار 1387
4 -