کین توزی در بخشی از روشنفکری ایرانی/عبدالرضا نواصری

عبدارضا نواصری،شوونیسم،فارس،ایرانی،عرب ستیزی،نژاد پرستی

امروزهم این گفتمان سراسر انباشته از " کین توزی " در قلب ناسیونالیسم هخامنشی ، اسلام ایرانی و پروژه ایرانشهری وشاه آرمانی مبلغ ومروج دشمنی وستیزه جویی با عرب ها می باشد . در این گفتمان به دلیل حاکمیت اسلامی واجتناب ازپرداخت هزینه حمله مستقیم به اسلام متوقف گردیده وبه جای آن با حمله به عرب ها هر دو مقصود ( اسلام ستیزی وعرب ستیزی ) حاصل می گردد .

ماکس شلر ( 1874- 1928) فیلسوف آلمانی یکی ازدرخشان ترین متفکران قرن بیستم بود. که مطالعات اودرزمینه ی اعماق وجوه غیرعقلانی آدمی ماننداحساسات وعواطف خاصه درخصوص عشق ونفرت ، به روشن نمودن زوایای تاریک وظلمانی سرشت انسان می پردازد .یکی ازگیراترین نوشته های اولیه ماکس شلرکه باوجوه غیر عقلانی واعماق عاطفی آدمیان دسته وپنجه نرم می کرد ، تحقیق اودرباره " کین توزی " ( رسنتیمان ) به سال 1914 بود ، پدیده ای که بیش از پیش معرف روح عصر مدرن گردیده است روحی که درکالبد ایدئولوژی هایی همچون فاشیسم ، نازیسم ، بلشویسم وناسیونالیسم نژادی باعث رنج ، مصیبت ، آوارگی وکشتار میلیونها انسان شده است . 
ازدیدگاه ماکس شلر " کین توزی " قسمی احساس لاعلاج ودائمی نفرت وتحقیر است که دربرخی افراد و گروه ها روی می دهد . کین توزی ریشه درناتوانی ها یاضعف هایی به همان پایه لاعلاج دارد .که افراد یا گروه های مزبور خلاصی از آنها ندارند . این ناتوانی ها نگرش های عاطفی فردی یا جمعی پدید می آورند که درهمه حال منفی اند . .... افراد وگروه های مبتلا به کین توزی ازبرقراری ارتباط با دیگران خود راناتوان می یابند . هراحساس کین توزی که ازناتوانی خود یا گروه دچار کین توزی برمی خیزد با احساس پنهان بی ارزش شماری خود در قیاس با دیگران همراه می شود . درمعنای کلی کین توزی احساس نفرت وحقارت نسبت به یک دشمن زورمند است . درحالتی که شخص یا یک جامعه توانایی پاسخ گویی به زور گویی او را ندارند ، ودراین حالت ضعف وزبونی کینه هایی رادردل انبارمی کنند .
شکست ایران درجنگ های ایران وروس در نیمه اول قرن نوزدهم ومواجهه شدن قشون آن روز ایران با قدرت فائقه نظامی ، سیاسی واقتصادی یک کشوردرجه دوم اروپائی و همچنین تحولات فکری واقتصادی وپیشرفت علمی وتکنولوژیکی اروپا روسنفکران آن روزجامعه رابه تفکردرموانع توسعه وعوامل عقب ماندگی در ایران واداشت . برخی ازاین روشنفکران مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده (1249- 1326) ، جلال الدین میرزای قاجار ( 1289- 1246) ومیرزا آقا خان کرمانی ( 1314- 1270) درتبیین این عقب ماندگی تاریخی عوامل خارجی را موثر دانسته وبا ساده سازی وقایع تاریخی واحساس دلتنگی برای میهن باستانی ، بزرگداشت اساطیر ایرانی ، دین زرتشت وتکریم زردشتیان ، برتری ملیت بر دین و آریایی گرایی حمله عربها به ایران وپیدایش اسلام ودر مراحل بعدی ترکان را بطور مشخص عامل ناکامی وعقب ماندگی جامعه معرفی نمودند . وبدون اینکه مسئولیت خودرا دربوجود آوردن این عقب ماندگی مشخص نمایند ، ضعف وزبونی وناتوانی خود را در برابر تمدن غربی با کین توزی نسبت به اسلام وعربها توجیه نمودند . 
همچنین این کین توزی در دوره پهلوی اول تحت تاثیر ناسیونالیسم رومانتیک اروپائی ودرجهت ساختن دولت – ملت وتشکیل دولت ملی بر اساس مفهوم نژاد ،زبان ، ملت وتاریخ واحد همراه با تاریخ نگاری گزینشی وگذشته گرایی غلو انگیز توسط برخی از روشنفکران آن دوره تحت عنوان گفتمان باستان گرایی تئوری پردازی گردید . دراین ناسیونالیسم نژادی اسلام ، عربها وترکان به عنوان " دیگری " و " اغیار" برای ایرانیان تعریف می شوند . طرد اسلام وعربها جزو ذاتی این ناسیونالیسم نژادی است . 
دردوره پهلوی دوم با تاکید بر وجه زبانی ، فرهنگی وتاریخی این ناسیونالیسم رومانتیک شکل این کین توزی در قالب پاک سازی زبان فارسی از کلمات عربی ، نشان دادن چهره منفی از اسلام وعربها در ادبیات داستانی و سروده های شعری خودرابازتولید نمود.
امروزهم این گفتمان سراسر انباشته از " کین توزی " در قلب ناسیونالیسم هخامنشی ، اسلام ایرانی و پروژه ایرانشهری وشاه آرمانی مبلغ ومروج دشمنی وستیزه جویی با عرب ها می باشد . در این گفتمان به دلیل حاکمیت اسلامی واجتناب ازپرداخت هزینه حمله مستقیم به اسلام متوقف گردیده وبه جای آن با حمله به عرب ها هر دو مقصود ( اسلام ستیزی وعرب ستیزی ) حاصل می گردد .
داریوش آشوری نویسنده وروشنفکر معاصر با وام گیری از مفهوم " کین توزی " نزد ماکس شلر به بررسی پدیده کین توزی درمیان برخی از روشنفکران ایرانی در روایت تاریخ وچرایی حمله روشنفکرانی از قبیل آخوندزاده ، میرزا آاقا خان کرمانی وصادق هدایت به عرب ها وترکان پرداخته است. آشوری کین توزی را " احساس دشمنی نسبت به آنچه کسی به عنوان علت ناکامی خود می شناسد وبه سرزنش آن می پردازد ، احساس ضعف یا حقارت وچه بسا حسادت دربرابر علت ناکامی خود که یک نظام ارزش های طردکننده ازسویی وپذیرنده ازسویی دیگرمی آفریند ، که به منشا خیالی ناکامی خود حمله ویا آن را انکار می کند . " می خواند . 
همچنین کین توزی ازدیدگاه ایشان " غروری است که دشمنی می آفریند تاخود را از احساس گناه رها کند با این اندیشه که باید دیگری وجود داشته باشد تامن بتوانم ازاین احساس حقارت ونفرت آزاد شوم . " 
آشوری درخصوص مکانیسم این حالت کین توزی درفضای روشنفکری ایرانی چنین می گوید . : " این حالت واکنشی درکل به این شکل بروزمی کندکه می پرسد من چرا این طور هستم ؟ چرا در مدارعقب ماندگی گرفتارم ؟ وبه دنبال علت این احساس می گردد ، به دنبال آن است که با ساختن وپرداختن تاریخ برای خود به تاریخ گذشته خود رجوع کندوعظمت تاریخ گذشته را به یاد آورد می بیند که دراین سیر ازیک جایی به بعد دربرابر شکوه وعظمت وقدرت اروپایی تاریخ بدبختی وحقارت ما شروع می شود ، این جاست که به خیال خود علت درد را می یابد . می گوید اگر عرب ها نیامده بودند ومغول ها حمله نکرده بودند تاریخ شکوهمند ما همچنان تداوم داشت .... دنیای مدرن می بایست از دل تمدن وفرهنگ ما بیرون می آمد . چرا چنین نشده ، بلکه دچار ضعف و حقارت شده ایم ؟ روشنفکری مدرن ما بیش ازصدسال است که به دنبال پاسخ این چرا می گردد . و با کین توزی دنبال علت درد می گردد ومی خواهد مسئول درد خود را پیدا کند . از دل این علت جویی است که در برابر دستاوردهای خیره کننده دنیای مدرن رویدادهایی مانند حمله عرب ومغول علت بدبختی ودرماندگی ما می شود وکین توزی نسبت به گذشته تاریخی پدید می آید . پیشگامان این کین توزی ( نفرت از اسلام ، عرب ومغول ) در تاریخ کشورمان در دوره مشروطه آخوندزاده ومیرزا آقا خان کرمانی بوده ودردوره رضا شاه که اوج این کین توزی است صادق هدایت پیشگام این احساس نفرت پراکنی است . " 
داریوش آشوری معتقد است یکی از وجوه اساسی روانشناختی " کین توزی " همان نپذیرفتن مسئولیت در مقابل وضعیت " خود " است . 
همچنین دکترمهرزاد بروجردی استاد علوم سیاسی در دانشگاه سیراکیوز در نیویورک از کین توزی و بیگانه ستیزی موجود دربخشی از فضای روشنفکری ایران به عنوان " یک راه حل ساده وابتدایی برای تبرئه وجدان جمعی " یاد میکند وبراین باوراست است که " ما به جای یافتن سهم خود درانحطاط فکری کنونی وزوال حکومت های افتخارآمیزگذشته ، همه ی تقصیرها رابه گردن بیگانه می اندازیم . گستردگی تئوری توطئه در میان ما ایرانی ها نیز نشانه ی همین رویکرد فراافکنانه است " . به اعتقاد اواین درواقع ادامه همان سنت تنبلی فکری است که از دیر باز با آن خو گرفته ایم . یاد نگرفته ایم که پوسته را بشکافیم وبه عمق مسائل بنگریم . تمرین نکرده ایم که ازخود سوالهای سخت بپرسیم وبه جای نشانه رفتن انگشت اتهام به طرف دیگری خودرا مورد عتاب قراردهیم وببینیم که چه نقشی در بروزمشکل داشته ایم. " ایشلن "همانند داریوش آشوری رهایی از کین توزی درفضای فرهنگی ایران را با روی آوری به تاریخ نگاری انتقادی ونقد تاریخ گذشته میسرمی داند . 
مهندس مهدی بازرگان سیاستمدار وروشنفکر ملی – مذهبی در کتاب خود به نام سازگاری ایرانی علت بیگانه ستیزی بخشی از روشنفکران جامعه را در نپذیرفتن مسئولیت خود دربوجود آوردن انحطاط فکری واجتماعی ایران می داند . : " خیلی ازدرس خوانده ها تقصیر نابسامانیها وعقب افتادگیها را به گردن اسکندر ، حمله اعراب ، چنگیز ، تیمور وبالاخره سیاست خارجی واستعمار قرن اخیر که تماما ازخارج وارد شده است ، می اندازند . در قدیم نیزپای قسمت وتقدیر یا فلک غدار راپیش می کشیدند . درحالیکه حوادث وعوامل خارجی ، چه آسمانی وچه انسانی ، اولابرای همه ملتهای دنیا بوده وهست وثانیا با قبول اینکه موثر است تازه یک طرف قضیه راتشکیل می دهد . طرف دیگرقضیه که ازتقابل وترکیب یا عکس العمل آن با طرف اول ، سرنوشت شخص یا ملت را تبیین می نماید خودمردم اند .
با توجه به چند لایه بودن هویت ایرانی ورنگین کمان قومی ملت ایران ولزوم همبستگی ملی اقوام ایرانی حول یکپارچگی سرزمینی ووحدت ملی همراه با منافع مشترک ضروریست که آن بخش ازروشنفکری ما که با کین توزی به روایت وتفسیر تاریخ می پردازد ازاین نگاه کین توزانه می باید خود رارهایی بخشد . ودر شرایطی که جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه در آتش اختلافات قومی ومذهبی می سوزد ، انصاف وعادلانه نیست که با باز تولید گفتمان کین توزانه ناسیونالیسم نژادی تخم کینه ، دشمنی ، نفرت وروحیه انتقام را درجامعه پراکنده وترویج کنیم . با محور قراردادن عقلانیت ، اخلاق ، عدالت ، عشق ورزیدن به انسانیت و دور شدن از گذشته گرایی احساسی ومخرب و ساختن مدلی از توسعه وپیشرفت می توان جامعه را به سمت آرامش ، اعتدال ومیانه روی، صلح ومدارا رهنمون نمود . 
 
عبدالرضا نواصری
اردیبهشت 95
منابع :
1-ماکس شلر ، کین توزی ، نشر ثالث ، 1392 
2-داریوش اشوری ، مقاله کین توزی روسنفکری ایرانی ، اندیشه پویا ، ابان 94 
3-داریوش اشوری ، مقاله رهیافتی به بحران ذهنی روشنفکری ایرانی ... ارائه شده دربخش مطالعات زبان وفرهنگ خاورمیانه دانشگاه لس انجلس 
4-مهرزاد بروجردی ،مقاله هویت ایرانی درحسرت گذشته ، درتمنای اصالت ، 1389
برگرفته از وبسایت بروال الاحواز


Comments (0)