کارگران اهوازی می گویند؛حقوقه سه ساله خود را نگرفته اند
امروز در آفتاب داغ اهواز از ماشین که پیاده میشوم با جمعیتی روبرو میشویم که عده ای از آنها روی زمین نشسته اند و عدهای بی قرار و کلافه راه میروند. برخیها هم آن طرفتر به دیوار استانداری خوزستان تکیه دادهاند.
به خبرنگار بودنم که پی بردند به سمتم هجوم میآوردند. همه با هم حرف میزدند مثل کسی که آتش درونش زبانه می کشد و انگار با حرفها و درد دلهای بی وقفهشان آب سردی بر گرمای وجود پر از غم درونشان میریختند.
مسئله چیست؟ تجمع دوباره این طیف کارگر برای چیست؟ کدامین مسئول، مسئولیت خود را در قبال این مردم انجام نداده است که تجمعات چند باره را باعث شده است؟
چه کسی میتواند تصور کند حال درون و جسم بیمار فرزند آن کارگر را که داروهایش از فلان کشور خارجی میآید؟ و امروز پدرش که کارگر شرکت لوله سازی خوزستان است به ما میگوید لحظهای که فرزندم جلوی من بیهوش میشود چه کند؟!
من نمیدانم کارگری که میخواست یک کپی از برگه مطالباتش برای ما بگیرد اما پول نداشت و همکارش یک صد تومانی به او داد، شب که بشود حس دستان خالیاش در موقع ورود به خانه چه خواهد بود؟
من نمیدانم کودکی که درون خانه نشسته است و پدرش یکی از این کارگرانی است که به دیوار استانداری خوزستان برای گرفتن حقوق 34 ماه عقب افتادهاش تکیه زده است، شب با کدام پول شکمش سیر میشود؟
من نمیدانم آنگاه که یکی از این مردان با دستهای خالیاش در نگاه فرزند و همسرش تحقیر میشود، کدام مسئول از حال غرور شکسته آنها با خبر میشود و با خبر است از حال کارمند رسمی این شرکت که حالا مسافر کشی میکند و میگوید بحرانی که از سال 86 برای گرفتن حقوقشان از این شرکت به وجود آمده است را به کجا مدفون کند که حتی مادرش حرفش را باور نمی کند که 34 ماه است حقوق نگرفته است.