نگاه افلاطون
هیچ کوچکی را حقیر نشمارید، شاید که از شما فزونی یابد.
افلاطون فلسوف یونانی (427-347 ق.م) یکی از موثرترین متفکرین عالم بشریت، در خاندانی از بزرگ زادگان آتن به دنیا آمد. نزد سقراط تحصیل کرد و پس از مرگ او مدتی به جهانگردی گذرانید و چندی در سیراکوز مقیم شد و در مراجعت به آتن آکادمیا را تاسیس کرد و بقیه عمر را در آنجا به تعلیم و تدریس پرداخت و شاگردانش و پیروانش در آنجا گرد می آمدند و به همین جهت فلسفه ی او به فلسفه ی آکادمیائی و پیروانش به آکادمیائیان معروف شده اند.
آثار معروفش عبارتند از: رساله دفاع از سقراط، خارمیدس، کریتون، پروتاگوراس (ترجمه فارسی 1333 ه.ش) و کتاب سیاست (ترجمه فارسی 1335 ه.ش) که شاید مشهورترین آثار اوست. آثار افلاطون جامع، پرمغز، پردامنه و مشتمل بر موضوعات مختلف است. فلسفه او در رسالاتش بیان شده است و همه به صورت مکالمه نوشته شده و در آثار اولیه او سقراط همواره سخنگوی مقدم است. این رسالات از نظر زیبایی سبک و عمق و نظم فکر برجسته ترین شاهکارهای عالم ادبیات است. فلسفه افلاطون بر این اساس است که محسوسات ظواهرند نه حقایق و هر یک از امور عالم اصل و حقیقتی دارد که نمونه کامل اوست و مثال آن نامیده می شود. افلاطون در تعالیم خود اهمیت مثال را تاکید می کند و آن را صورت کلی می داند و مبنای واقعیت حقیقی و اساس دائم و قطعی کلیه ظواهر می شمارد. دانش حقیقی را دائم و تغییر ناپذیر می داند.
- محبت را فراموش نکنید و آن را ناچیز نشمارید.
- هیچ کوچکی را حقیر نشمارید، شاید که از شما فزونی یابد.
- سعادت جامعه به مراتب مهمتر از سعادت فرد می باشد.
- هنر عبارت است از کوششی برای ایجاد یک عالم ایده آلی در برابر عالم واقعی.
- اگر روزی شان و مقامت پایین آمد ناامید مشو، زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می رود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید.
- در جهان یگانه نیکبختی انسان صحبت است.
- پول و تقوا، دو کفه ترازویند، یکی که بالا رفت، دیگری پایین می آید.
- به ضرورت آمدم در این جهان و به حیرت زیستم و به کراهت مردم.
- جان را فدای یاران موافق کنید.
- هرچیز را که نگهبان بیشتر بود استوارتر گردد، مگر راز که نگهدار آن هرچند زیاد باشد آشکارتر می گردد.
- هرکس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد، بالاخره سعادت خودش را هم به دست خواهد آورد.
- در دنیا دو نیرو هست: شمشیر و تدبیر! بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شده است.
- عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد.
- لذتی که از علم حاصل می شود، بی آلایش است.