نگاه روژی کورد
روژی کورد- نمایش انتخابات جمهوری اسلامی ایران با انتصاب مجدد حسن روحانی که تنها در دوره نخست ریاست جمهوری وی بیش از ۳ هزار نفر اعدام شدهاند، پایان پذیرفت، نمایشی که در اتاقهای فکری جمهوری اسلامی اما این بار با ظاهر و باطنی متفاوتتر طراحی شده بود.
جمهوری اسلامی ایران همواره با توجه به تغییرات جهانی و وضعیت حاکم بر جهان و منطقه، رئیس جمهوری خود را منتصب می نماید و نه با توجه به شرایط داخلی و وضعیت مردم، چرا که سیاست داخلی که بر اساس تحکم و ضرب و شتم بنیان نهاده شده است، مسئله ای است که تمامی اجزای نظام بر آن وحدت فکر و عمل دارند، کما اینکه میزان اعدامها در دوره ریاست جمهوریهای بظاهر میانه رو و اصلاح طلب در مقابسه با تندروها، افزایش نیز داشته است.
شرایط کنونی حاکم بر خاورمیانه و جهان و گسترش مخالفتهای آشکار با جمهوری اسلامی و دخالتهایش در کشورهای منطقه و دست داشتن در تروریسم بین المللی این کشور، سبب شد تا خامنه ای تن به پذیرش دوباره حسن روحانی بدهد که در زمینه بین الملل تاکنون توانسته است خطرات زیادی را از جمهوری اسلامی دور و متراکم نموده و در عین حال به برنامه های موشکی و اتمی اش نیز ادامه داده است.
از اینرو رژیم ناچار به طراحی نقشه ای کاملا برنامه ریزی شده گردید که بر مبنای اختلاف شدید بین خامنه ای و حسن روحانی طراحی شده بود و مهره ای بنام ابراهیم رئیسی نیز که دیگر سوخته بمشار می رود، برای این مقصود انتخاب شد.
در تمامی مناظره ها و بحثت های طرفین، چنین وانمود شد که اختلاف شدیدی بین خامنه ای و روحانی وجود دارد که هدف از این امر گسترش دو مورد و موفقیت بر سر کسب آن بود.
۱- گسترش ترس و وحشت مردم از گسترش بیشتر سرکوب و دوجنسیتی بازی جامعه
۲- افزایش و ایجاد موحبوبیت حسن روحانی در خارج به عنوان چهره ای که مخالف برنامه های علی خامنه ای است.
در هر دو مورد به خوبی این نکته هویداست که خامنه ای هم در جهان و هم در داخل، شخصی نامحبوب است به گونه ای که هر دو آماده اند تا بر خلاف جهت وی عمل کنند اما همین امر نیز دست مایه ای برای طولانی نمودن عمر رژیم محسوب می شود که به خوبی از آن بهره برداری شد.
مسئله نامحبوب و منفور بودن علی خامنه ای در زمینه دیگری نیز کاربرد دارد که احتمالا برای روزهای پایانی عمر این رژیم نگه داشته شده است و آن طراحی چهره هایی مخالف با ساختار کلی رژیم که خود از مهره های اصلی رژیم می باشند و بعضا در خارج نیز سکنی گزیده اند و یا در داخل به شدیدترین نحو ممکن حتی به مخالفت با خامنه ای نیز می پردازند و کلیت وی و نظامش را زیر سوال می برند.
اکنون مردمانی که به روحانی رأی داده اند، خوشحال به نظر می رسند که رأی داده اند و این امر آنها را در ظاهر از مهره بودن و بازیگری نمایش انتصابات خارج می کند، امری که در واقع نمایش اند نمایش می باشد و دو بار بازیگر و فریب خورده بودن مردمان ایران را نشان می دهد.
اما از سوی دیگر با توجه به آمارها، تحریمها نیز بی نتیجه نبوده است، درصد فراوانی از مردم حتی در این فضای خفقان، آماده نبوده اند تا رأی بدهند و این امر با توجه به اینکه انتخابات شورا و ریاست جمهوری در هم ادغام شده است، از لحاظ کیفی می تواند نوعی موفقیت به شمار بیاید.
انتخابات در ایران هیچ امری را تغییر نمی دهد و احوال به منوال سابق خویش و حتی وخیم تر پیش خواهد رفت، دستگیریها، بازداشت و ترور و کشتار و اعدامها باز بیشتر خواهد شد، امری که جهان نیز اینک متوجه آن است و بخشی از این امر ناشی از اضمحلال اپوزیسیون در ایران و به بویژه اپوزیسیون فعال و مسلح می باشد.