نقدی بر فیلم توقیفشده "نیلوفر"؛ پدران و ازدواج اجباری دختران
گروه فرهنگی مشرق: فیلم نیلوفر (1387)، محصول مشترک کشورهای فرانسه و ایران است و اولین ساخته خانم سابین جِمایل، فیلمساز لبنانی الاصل ساکن در امریکا. نیلوفر گرچه در جشنوارههای چندی مانند برلین، کن و مونترال شرکت کرده ولی تاکنون در هیچ جشنوارهای در ایران نمایش نیافته است. تنها نمایش این فیلم در سینماتک خانه هنرمندان در روز دوشنبه نهم دی بود و همین رونمایی سبب نگارش این نقد شد.
******
نیلوفر، فیلم خوشساختی است. کارگردانی، موسیقی و بازیهای خوبی دارد اما فیلمنامه فمینیستی آن مخاطب را آزار میدهد. موضوع این فیلم، ازدواج اجباری دختران است، دختری به نام نیلوفر که ظاهراً در قبیلهای عرب در جنوب عراق زندگی میکند.
خلاصه داستان
نیلوفر (مبینا آینهدار) دختر سیزده سالهای است که نزد مادر قابلهاش سلما (رؤیا نونهالی) بزرگ میشود و بیش از همه با عزیز، عموی چوپانش (شهاب حسینی) مأنوس است. او به همراه دوستش زینب، در خانۀ معلمی به نام بانو (فاطمه معتمدآریا) درس میخواند. شیخ عباس رئیس قبیله (امیر آقایی) نیلوفر را از پدرش عبدالله (صادق صفایی) در جایی خواستگاری میکند و زمینی را به او میبخشد. پدر میپذیرد و خبر توافق خود را به خانواده میدهد. حالا همه منتظر اولین نشانههای بلوغ نیلوفر هستند. اما او به ازدواج علاقهای ندارد و میخواهد دکتر شود. فیروزه همسر دوم پدر (هنگامه قاضیانی) سعی میکند نیلوفر را به زندگی و خانواده علاقمند کند اما موفق نیست. او نهایتاً با عمویش میگریزد.
مختصری دربارۀ عوامل فیلم و تولید آن
سابین جِمایل (Sabine El Gemayel) در حدود چهل سال قبل از والدینی مسیحی در ایران به دنیا آمد، در کشورش لبنان بزرگ شد، در کانادا تحصیل کرد و از بیست سال پیش در لسآنجلس مقیم گشت. او سه فرزند دارد، تدوینگر است و در کارنامه او چهار فیلم سینمایی دیده میشود. نیلوفر اولین و آخرین ساختۀ سینماییِ خانم جمایل است.
کارگردان، با دو تهیهکننده فرانسوی به نامهای ژان برها (Jean Bréhat) و رشید بوشارب (Rachid Bouchareb) برای ساخت فیلمش به توافق رسیده بود. اما گوئیا صنعت ضعیف سینما در لبنان جمایل و تهیهکنندههایش را به ایران کشانید. خانم فرشته طائرپور نیز به جمع تهیهکنندگان اضافه شد و تغییراتی در فیلمنامه اعمال کرد. همۀ عوامل فیلم از داخل کشورمان انتخاب شدند بجز بازیگر نقش اول که با والدین ایرانیاش در خارجه زندگی میکرد. مراحل پستولید نیز در ایران انجام شد و نتیجه برای تهیهکنندگان فرانسوی رضایتبخش بود. (فهرست بقیه عوامل در انتهای مقال آمده است)
فیلمبرداری نیلوفر از آبان تا دی 1386 در خوزستان انجام گرفت و یک سال بعد، آماده نمایش شد. اما نتوانست از وزارت ارشاد پروانه نمایش دریافت کند. فیلم در جشنوارههای کن، برلین، مونترال و سه جشنواره دیگر نمایش داده شد. جمایل در جشنواره مونترال، نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد.
نقد و نظر
نیلوفر، فیلم قابل اعتنایی است، فیلمی که از تولد فیلمسازی صبور و کاربلد حکایت دارد. به نظر میرسد که خانم جمایل در جزئیات نخستین فیلمش بسیار اندیشیده است. آنطور که خانم طائرپور میگفت سابین جمایل موضوع ازدواج اجباری دختران را از واقعهای که سالها قبل در لبنان دیده، وام گرفته است. او همچنین ماجرای زایمان داخل آب را از یک زن صبّی ایرانی آموخته است و آنقدر به این موضوع اعتقاد ورزیده که دو فرزندش را به همین روش در استخر خانه به دنیا آورده است (توضیحاً اینکه «صبّی» یا «صابئی» قومی در خوزستان هستند که خود را پیرو حضرت یحیی(ع) میخوانند). دیوان حافظ در فیلم، جزو کتب مورد علاقۀ بانو است و او نهایتاً آن را به نیلوفر اهدا میکند. علاقه خانم جمایل به اشعار حافظ، باعث ورود این موضوع در فیلمنامه شده است.
الف. مردان بیهنر، زنان فاضل
موضوع فیلم نیلوفر، ازدواج اجباری دختران است و قصد فیلمساز برای صدور بیانیهای تصویری علیه آن، خیلی به چشم میآید. خانم کارگردان، جامعهای مردسالار را تصویر کرده که در آن پدر برای آینده دخترش با کسی مشورت نمیکند. اما باید گفت که فیلمساز در این موضوع صادق نیست.
هرچند شخصیت نیلوفر و مادرش تا حدی باورپذیر از کار درآمدهاند ولی مردان در این فیلم همگی غیرطبیعی و دور از واقع هستند. رئیس قبیله، از دختری که هنوز بالغ نشده و در حکم فرزند اوست خواستگاری میکند، پدر بدون تفکر رضایت میدهد که دختر نابالغِ حاصل عمرش با شیخ قبیله ازدواج کند، عمو عزیز ظاهراً دامداری میکند اما عملاً یک مجنون بیابانگرد است، عمو اکبر (عموی پدر) جز به شیخوخیت نمیاندیشد، سعید برادر نیلوفر نیز سخنچین و بیعقل است و بعد از فرار خواهرش حتی قصد قتل او را میکند.
چرا این خانم فیلمساز نتوانسته است مردان را به درستی تصویر کند؟ جواب این است که اصولاً از جنس زن نباید چنین چیزی انتظاری برد. اگر زن میتوانست «عدل» کند خدای تعالی او را قاضی کرده بود. خداوند به هیچ زنی امامت، قضاوت، سیادت و قیادت نداده است. لهذا بنده از هیچ زن فیلمساز یا نویسندهای انتظار ندارم که عدالت ورزد و حق هر شخصیت و موضوع را ادا کند، چه فمینیست کفرگو باشد چه مسلمان نمازخوان.
در این فیلم اصلاً معلوم نیست چرا شیخ عباس که هیچ هنری ندارد باید رئیس قبیله باشد. تنها مدرسهای که در این فیلم میبینیم در خانه بانو (فاطمه معتمدآریا) تشکیل میشود، و تنها انسان کتابخوان فیلم نیز همین بانو است. تنها قفسه کتاب در این فیلم نیز در خانه همو دیده میشود.
علت آنکه در خیلی از کشورهای عرب به زنان حق رأی داده نشده، آن است که آنها عموماً سواد خواندن و نوشتن ندارند. حالا چگونه است که مردان کر و کور شدند و زنان دانشمند؟!
ب. دم خروس و ترویج عزوبت (مخالفت با ازدواج)
ظاهراً خانم فیلمساز با ازدواج اجباری دختران مخالف است اما فیلم او در واقع با اصل ازدواج مخالفت دارد و در عوض عقایدی مغلوط و التقاطی را ترویج میکند. دلایل بنده برای این ادعا چنین است:
1. کارگردان جنبههای تلخ زندگی زنان مانند درد زایمان را به قوّت تصویر کرده است اما از نتایج آن که لذت مصاحبت فرزند باشد چیزی نشان نمیدهد.
2. خانم طائرپور خبر داد که شخصیت عزیز در فیلمنامه اولیه با نیلوفر نسبتی نداشت و ایشان به جهت برخی مسائل شرعی او را عموی نیلوفر کرده است تا به نوعی مسئله قیمومت عمو که در حکم پدر است رعایت شود.
(باید به ایشان متذکر شد که إن شاء الله که این سعی شما مشکور است. اما در اسلام، عمو قیّم دخترِ برادرش نخواهد بود بلکه فقط پدر و جدّ پدری هستند که بر دختر ولایت دارند).
3. نیلوفر دختری است که قابلگی مادر را با اکراه تماشا میکند و علاقهای به کارهای او نشان نمیدهد. و عجیب اینجا است که بهانۀ او برای فرار از ازدواج آن است که میخواهد پزشک شود. اما باید گفت که این دم خروس قبلاً در فیلم عروس آتش/ خسرو سینایی (1378) رؤیت شده است. در آن فیلم نیز دختر قهرمان که از ازدواج فرار میکرد میخواست دکتر شود اما در نهایت خود را آتش زد و سر از دوزخ درآورد!
4. نیلوفر، خودکشی یا فرار از خانه را بر ازدواج با رئیس قبیله ترجیح میدهد. در اینجا باید ضرب المثلی را به کار برد که برخی بیخردان رواج داده، گفتهاند: «سرم را بشکن اما نرخ مرا نشکن». زنان فمینیست به هر چیزی تن میدهند مگر به ازدواج. اگر از شیطان هم بپرسند چیزی غیر از این نخواهد گفت.1
5. لزوم ازدواج با همسن دلیل موجهی نمیتواند باشد. در دنیای امروز از میان هنرپیشگان هالیوود میتوان به مایکل داگلاس اشاره کرد که متولد 1944 است و 25 سال بزرگتر از همسرش زتاجونز.
این مسئله برای مسلمانان نیز چندان اهمیتی ندارد. در احادیث شیعه، تأکید شده که ماندن دختر در خانه پدر جزو مکروهات است و نیکو برای او آن است که در اولین روزهای بلوغش شوهر کند. البته اینکه دختران امروز در سن چهل سالگی هم بالغ نمیشوند در واقع به عدم بلوغ فکری آنان در خانواده و بحران شهرهای بزرگ برمیگردد و نقصی از جانب خدای تعالی نیست. در کتب تاریخ اسلام دیده میشود که وقتی عایشه به خانه پیامبر اکرم(ص) آمد هنوز بالغ نشده بود در حالیکه رسول خدا در آن زمان حدود 53 سال داشت.
6. در میان فیلمهایی که خانم جمایل تدوین کرده یا تهیهکنندگان فرانسوی او قبلاً بر آن سرمایهگذاری کردهاند، فیلمهای وقیح ضدخانواده بروز آشکار دارد. فیلم زنان شب (2001) یکی از چهار فیلمی است که خانم جمایل تدوینگر آن بوده است، فیلمی که تهیۀ آن برای اسدالله نیکنژاد نوعی سابقه منفی محسوب میشود. فیلم نخست جمایل در مقام تدوینگر مستقل، در جستوجوی لولا (1998) نام دارد که فیلمی در تبلیغ یهودیت است. طرفه آنکه ایشان در فیلم ازدواج اجباری (1996) نیز دستیار تدوینگر بوده است، فیلمی که همه هنرهای ایشان را جمع دارد، مبلّغ یهودیت، ضد اسلام و ضد خانواده. این فیلم به سبب تصاویر قبیحاش درجه بزرگسال گرفته است.
برها تهیهکننده دو فیلم تحسینشدۀ بوشارب روزهای افتخار (2006) و رودخانه لندن (2009) است. بوشارب که اصالتاً الجزایری است اخیراً فیلم «درست شبیه یک زن» را با بازی گلشیفته فراهانی بر پرده داشت. در این فیلم، یک زن متأهل با دوست مجرد خود از خانه گریخته در شهرهای دیگر به مطربی و رقاصی مشغول میشوند. اغلب فیلمهای ژان برها نیز وقیح هستند. این موضوع از خلاصه داستان و طبقه مخاطبانی که برای فیلمهای او تعریف شدهاند پیدا است.
ج. نمادپردازی در فیلم نیلوفر
«نیلوفر» (Lotus) گلی ایرانی است که در مرداب میروید. این گل در سنگوارههای هخامنشی بسیار دیده میشود. در ایران باستان جشنی به نام نیلوفر در روز هفتم مرداد رواج داشته است.
نیلوفر، نماد زن و زنانگی است. در لغتنامه دهخدا در خصوص معنای تلویحی نیلوفر اینطور آمده است:
بانویی کامل، آراسته و رویایی. در واژگان اروپایی معادل lady
همچنین در سایت لغتنامه دهخدا در مدخل «لوتوس» این توضیح توسط اعضای سایت افزوده شده است:
نیلوفر با آئین مهری پیوستگی نزدیک دارد. در صحنه زایش مهر، او از درون غنچه نیلوفر متولد گردیده است بنابراین بر خلاف اینکه ریشه لوتوس را در آئین بودا پنداشتهاند به آئین مهر یا میتراسیم که قدمتی بس طولانیتر از آئین بودا دارد مربوط میگردد.
به این ترتیب باید گفت که گل نیلوفر نمادی است از شرمگاه که مجرای توالد فرزند است. لهذا خانم کارگردان که در فیلمش بر خونریزی هنگام بلوغ نیلوفر توجه خاص کرده، بر این موضوع واقف بوده است. یکی از غمناکترین لحظات فیلم وقتی است که لباس نیلوفر خونی میشود و او بالغ! نیلوفر از برادرش سعید که لباس خونآلود او را دیده است میخواهد که این واقعه را به کسی خبر ندهد. نیلوفر لباسهای خونینش را در بیابان میاندازد و افسرده مینشیند.
آیا این خلقت عظیم خداوند را باید اینطور شکر کرد؟ آیا این موضوع بر دختران نوجوان ما اثر سوء نخواهد گذاشت؟ همین صحنه احتمالاً علت اصلی در توقیف این فیلم بوده است، موضوعی که در اصل قصه فیلم تنیده شده و با ممیزی حل نمیشود. هرچند که خانم طائرپور در جلسه نمایش، گمانه میزدند که توقیف نیلوفر به سبب طرح مسئله بلوغ دختران بوده است که اما اینطور به نظر نمیرسد. زیرا بلوغ دختر از آفرینش و خلقت خدا است. شئومت وقتی رخ مینماید که فیلمساز خلقت و حکمت خداوند را کریه و شوم نشان میدهد.
نماد دوم در فیلم نیلوفر، شخصیت بانو (فاطمه معتمدآریا) است. خانم طائرپور هم به این موضوع در جلسه نمایش اشاره کرد که بانو نماد یک زن اسطورهای است. خیلی واضح است که شخصیت بانو، نماد و مقیاسی است از زن معیار در نزد فیلمساز، زنی که تنها زندگی میکند. شویش مرده و یگانه فرزندش نیز در جنگ شهید شده است. و اینها البته تصادفی نیست. کمال زن در این است که زاینده باشد و برای این باید شوهر داشته باشد. اما زن امروز غربی و غربزده، هیچ کدام را برنمیتابد، نه سختیهای مادر شدن را تحمل میکند و نه سلوک با شوهر را. لذا بانو در این فیلم، تنها و مجرد تصویر شده است. این نوع از زنان، مانند یک قاب عکس میمانند که شاید به درد تزیین دیوار خانه بخورند اما نه برای زندگی کردن. بانو گرچه معلم است اما علم او نیز مثل اغلب زنان در این حد است که با آن بتوان فخر فروخت نه اینکه آن علم را در زندگی به کار بست. در این فیلم نیز متأسفانه بانو الگوی نیلوفر میشود و مادرش سلما به خوبی به این موضوع پی برده و علت مخالفت نیلوفر با ازدواج را نتیجه تعلیمات او میشمرد.
نماد سوم در فیلم، موضوع آب و آناهیتا است. در همان ابتدای فیلم، سلما (رؤیا نونهالی) زنی حامله (زهرا داوودنژاد) را به داخل رودخانه میبرد و فرزندش را میزایاند. سلما میتواند نماد آب و ناهید باشد. این بیت خاقانی به مقصود بنده مدد خواهد رساند:
حامله است اقبال مادرزاد او/ قابلهاش ناهید عشرتزای باد
در لغتنامه دهخدا در ذیل مدخل «آناهیتا» چنین آمده است:
ناهید مخفف آناهیتا است . بعدها اناهید و ناهید را به ستارۀ زهره یعنی ستارۀ زیبایی که رومیان عنوان الهۀ وجاهت بدان دادهاند اطلاق کردهاند. (از یشتها، ج 1، ص 158 به بعد).
(اِخ ) ایزدی که بالاخص بدین نام موسوم است ایزد آب است که به نام اناهیته خوانده شده. فرشتۀ نگهبان آب. در آیین زردشتی، نگهبانی عنصر آب با فرشتۀ اناهیتا (ناهید) است. این فرشته در نزد ایرانیان قدیم دارای مقام بلند و ارجمندی است. برخی از خاورشناسان نوشتهاند که ممکن است ناهید ایرانیان از اثر نفوذ الهۀ سومر موسوم به ایشتار که بعدها در بابل و آشور هم پرستیده میشد به وجود آمده باشد. ایشتار که مادر و مولد نوع بشر تصور میشد در برخی از خصایص شباهتی با ناهید دارد و ممکن است بعدها در بیرون از حدود ایران بعضی از خصایص و رسومات دینی این الهه را ضمیمۀ پرستش ناهید ایرانی کرده باشند.
همچنین در مدخل مکرر «آناهیتا» این توضیح توسط اعضای سایت لغتنامه افزوده شده است:
آناهیتا، فرشته و نگهبان آب و فراوانی و زیبایی و باروری، در نزد ایرانیان دارای مقام بلند و ارجمندی بوده است.
لهذا یکی دیگر از مظاهر زنانگی را میتوان نمادهای آب و آناهیتا (ناهید) برشمرد که در دوران باستان معابدی برای پرستش آن در ایران و بابل وجود داشته است. نمود این پرستش، ستاره ناهید یا زهره بوده است که در قرآن کریم در ماجرای حضرت ابراهیم(ع) به آن اشارتی رفته است (انعام/ 76). در سالهای اخیر، نماد آب و ناهید در فیلمهای آناهیتا (1388) و گزارش یک جشن (1389) نیز استعمال شده است.2
میخواهم نتیجه بگیرم که خانم سابین جمایل گرچه اصالتاً عرب است ولی چون در ایران متولد شده به فرهنگ ایران تعلق خاطر یافته و در مورد آن تحقیق کرده است. نمونهاش علاقۀ او به دیوان حافظ است که خانم طائرپور تأکید میکرد و در فیلمش نیز ظهور و بروز دارد. لذا تصادفی نیست که او برای ساخت فیلمی که ماجراهایش در قبیلهای از اعراب رخ میدهد ایران را برگزیده است.
فیلم نیلوفر، عملاً در یک لامکان رخ میدهد. مردم روستا زبان فارسی را با لهجه عربی صحبت میکنند. اما در اواخر فیلم در یک نما پرچم عراق را میبینیم و ظاهراً باید بفهمیم که این واقعه در جنوب کشور عراق اتفاق میافتد. مضافاً که در همان اوقات، نیلوفر و عموعزیز از شط میگذرند و ظاهراً به ایران فرار میکنند.
اما اینها دلایلی سطحی است که در حین کارگردانی فیلم به سادگی اجرا شده است (احتمالاً به دلیل گرفتن پروانه ساخت یا نمایش). اما متن فیلمنامه حکایت از آن دارد که این فیلمنامه برای ساخت در ایران نگارش شده است:
ـ اینکه بانو در فیلم، مادر شهید است (در خاک عراق مادر شهید چه معنایی میتواند داشته باشد؟)
ـ دیوان حافظ که بانو به نیلوفر میدهد و او با آن مأنوس است
ـ نام نیلوفر، که یک نام فارسی است و از نمادهای زنانگی
ـ زبان فارسی که در فیلم صحبت میشود
د. چگونه باید دختری را خواستگاری کرد؟
از این پس، میخواهیم به برخی مسائل دینیِ مطروحه در فیلم بپردازیم. سخن ما این است که موضوع ازدواج دختر یک مسئله شرعی و فقهی است، و نه یک مسئله اجتماعی صرف. دختر را باید از پدرش که قیّم اوست خواستگاری کرد و نه از خود او. بدون اذن و رضایت پدر، عقد انجام نخواهد شد و اگر چنین عقدی صورت گیرد باطل خواهد بود. البته اذن پدر فقط در ازدواج اول (یعن ازدواج دختر باکره) موضوعیت دارد. از اینجا میتوان فهمید که برای اهمیت این مسئله خداوند خالق حکیم، «بکوریت» را در خلقت زن قرار داده و به توسط انبیائش مردم را به آن ارشاد فرموده است. چنانکه میبینیم این موضوع در فقه اسلام و یهود بسیار مؤکد است.
ماده 1043 قانون مدنی میگوید:
نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازۀ پدر یا جدّ پدری اوست.
قانون مدنی ایران در سال 1313 شمسی، به توسط فقیهانی در مجلس شورای ملی بر اساس مسلّمات فقه تشیع نوشته شده است. خوشبختانه در موضوع اذن ولیّ میان مراجع تقلید تفاوتی وجود ندارد.
فیلم نیلوفر، به طور واضح اذن پدر را بیاساس میخواند و بر لزوم آزادی دختران تأکید میکند. اما فیلمساز عمداً درباره عواقب خلع ید پدر تغافل کرده است. باید از ایشان پرسید چرا آمار طلاق در جوامع مدرن امروز که عملاً دختران و پسران در انتخاب همسر آزاد هستند، بسیار بیشتر از جوامع سنتی است؟ این همه عشق شکست خورده و زندگیهای بیفرجام که در کلانشهرها رواج دارد آیا از نتایج انتخاب خود زوجین نیست؟ آمار فزاینده طلاق از کجا نشأت میگیرد؟ از ازدواج اجباری دختران یا از انتخاب خود زوجین؟
در سینمای ایران فیلمهای بسیاری همچون «عروس آتش» در موضوع ازدواج اجباری دختران ساخته شده است،3 پدرانی که از حق خود سوء استفاده کرده و شوهر نامناسبی برای دختر خویش برگزیدهاند. آیا این فیلمسازان، قصد مخالفت با حکم خداوند را داشتهاند؟ علیرغم این همه ترانۀ مبتذلی که علیه بیفایده بودن عشق سروده شده چرا فیلمسازان به نظرشان نرسیده تا درباره ناپایداری این عشقهای مرسوم، فیلمهایی اثربخش و ماندگار بسازند؟ آیا کسی نمیخواهد به این سؤال اساسی جواب دهد که آیا عشقهای شکستخورده رایج امروز، مگر در نتیجۀ اختیار و انتخاب خود زوجین نبوده است؟ باز هم میپرسیم. آیا فزونی طلاق، نتیجۀ ازدواجهای اجباری است یا انتخاب خود زوجین؟ تفکر کردن در همین سؤال مهم، انسان را به حقیقتی ناب رهنمون میکند.
ﻫ. در اسلام، ازدواج نزدیک به واجب است و در مسیحیت مکروه!
خانم سابین جمایل، یک مسیحی عرب است که میخواهد زندگی اعراب مسلمان را به قیاس مسیحیت محرّف قالب بزند. نتیجۀ این واقعه، همان خواهد شد که در جوامع مسیحی غربی رواج دارد. حیا و عفت از جامعه رخت بربسته و بکوریت که خداوند در خلقت زن قرار داده عملاً معنا و کاربرد خود را از دست داده است. در مسیحیت تحریفشدۀ امروز حتی بسیاری از حقوق زوجین که در تورات آمده، باطل اعلام شده است؛ مانند حق مهریه برای زن و همچنین حق طلاق و تعدّد زوجات برای مرد. در مسیحیت، پدران برای ازدواج دخترانشان حق و تکلیفی ندارند.
آزادی به معنای لیبرالیسم، در اسلام جایی ندارد. در دین خدا، ازدواج همچون یک امر واجب است و ماندن در عزوبت بسیار مغضوب و منهی. ولی در مسیحیت محرّف پولسی، ازدواج اصولاً موضوعی مذموم و مخالف با خواست خدا معرفی میشود. شخص پولس در فصل هفتم از نامه خود به مسیحیان قرنتیه، به آنها سفارش کرده است که اگر میتوانید مانند من عزب بمانید و حتی آنهایی که ازدواج کردهاند مثل مجردها زندگی کنند! (1قرنتیان 7/ 7 و 29). جالب توجه اینکه او در باب نهم از همان نامه به اعتراض مردم قرنتیه در خصوص اینکه چرا هر بار او را با زنی تازه میبینند با غضب پاسخ داده است که من مزد زحمات خود را بردهام! (متن این قسمت را در پانوشت ملاحظه کنید).4
به سبب همین جملات است که کشیشها و راهبهها عزوبت گزیده، ازدواج را بر خود حرام کردهاند. آنها حلال خدا را تحریم کردهاند اما در عمل مسیر حرامها و تسلط شیطان را بر خود گشودهاند. به راستی اگر از شیطان درباره حکم «ازدواج» بپرسند آیا چیزی جز این خواهد گفت؟ لذا قاطعانه میگویم که این درب باغ سبزی که فیلمساز به ما نشان میدهد در حقیقت دروازۀ جهنم است.
و. ازدواج در اسلام
در حدیثی خواندم که خداوند قلب پدر را هدایت میکند تا از میان خواستگاران دخترش، شوهر واقعی او را بشناسد. لهذا خداوند گرچه قیمومت دختر را به پدرش داده است اما در عمل پدر را وانگذارده، بلکه او را به هدایت خاصۀ خود راهنمایی میکند. به این ترتیب، باید گفت که این اختیاری که در دین اسلام به پدر داده شده، هم حق والد است و هم تکلیف او.
با یادآوری این حدیث، مختصراً به آداب ازدواج در اسلام اشاره میکنیم، حقایقی که در آیات قرآن و احادیث معصومین مذکور است:
1. خداوند خالق حکیم، برای هر انسان همسری مطلوب و همشأن او آفریده است.
2. قصد انسان از ازدواج، باید عمل به دستور خدا و سنت پیامبر باشد، و نه رسیدن به جمال و ثروت.
3. زن و مرد به جای چشمچرانی و رایزنیهای بیمورد، باید همسر خود را از خداوند بخواهند.
4. خدای تعالی قلب پدر را هدایت میکند تا شوهر مناسب دختر خود را تشخیص کند، و همینطور دل مادر را تا دختری همشأن با پسر خود انتخاب کند.
5. مرد باید به خواستگاری زن برود و نه بالعکس.
6. زن و مرد بیگانه فقط با «ذکر نام خدا» بر یکدیگر است که بر هم حلال میشوند.5
7. خداوند بعد از خطبه عقد محبت مرد را در دل زن میاندازد و بالعکس. این معجزۀ خدا است و کسی نمیتواند مشابه آن را به وجود بیاورد یا از بین ببرد (سوره روم/ 21).6
8. مهریه زیاد، زن را شوم میکند7 و شیطان را شریک در زندگی8
9. زن باید مطیع شوهر باشد9 وگرنه نمازهای او پذیرفته نخواهد بود.10
10. فرزند از آنِ پدر است و از او نام و نسب میبرد.11 لذا مادر باید او را مطابق خواست شوهر پرورش دهد.
با مقایسه دستورات اسلام و آنچه عملاً در جامعه تبلیغ میشود باید گفت که انبیاء کذبۀ بسیار، بر منبرها برشدهاند و حکمت خدا را جهالت پنداشتهاند. آنها کسانیاند که مردمان را به نقض قواعد الهی ازدواج، دعوت میکنند و اغلب فیلمسازان زن، همچون تهمینه میلانی و سابین جمایل در این شمارند، اولی بیشتر و وقیحتر، و دومی کمتر و محجوبتر.
در ایران باستان زنی را که بدون اذن پدر ازدواج میکرد «خودرأی» و «سرخود زن» میخواندند و از قوم طرد میکردند. چنین زنی از ارث محروم میشد (لغتنامه دهخدا، مدخل «سرخود»). آیا دخترن امروز از این قبیل نیستند؟؟ متأسفانه عرف امروز جامعه ما، برای پدر حقی قائل نیست که با انتخاب دخترش مخالفت کند. آنها در به وقت خطبه عقد همچون بادمجان دور قاب هستند و در مراسمات عقد و عروسی، نقش چندانی جز لبخند زدن ایفاء نمیکنند. آیا آمار زیاد طلاق در نتیجه رواج فراوان این نوع غیرصحیح از ازدواج نیست؟
فهرست عوامل نیلوفر
نویسنده فیلمنامه و کارگردان: سابین جمایل
تهیهکنندگان: ژان برها، رشید بوشارب، فرشته طائرپور
فیلمبردار: بهرام بدخشانی
موسیقی: فردین خلعتبری
تدوین: بهرام دهقانی
جلوههای ویژه: علاءالدین پُژهان
طراح لباس: سارا خالدی، سمیرا سینایی، ژیلا مهرجویی
طراح صحنه: سیامک کارینژاد، محمود رشادی
طراح گریم: محمدرضا قومی
بازیگران: مبینا آینهدار (نیلوفر)، شهاب حسینی (عمو عزیز)، صادق صفایی (عبدالله)، رؤیا نونهالی (سلما)، هنگامه قاضیانی (فیروزه)، فاطمه معتمدآریا (بانو)، امیر آقایی (شیخ عباس)، تورج فرامرزیان (عمو اکبر)، نیّره فراهانی (نور)، علیرضا ضیاییجم (سعید)، ساغر سلیمانی (زینب)، زهرا داوودنژاد (زائو)
محصول 2008 فرانسه و ایران
82 دقیقه
پانوشتها:
1. در چند دهه اخیر، طبقهای مرفّه از دختران در جوامع مختلف دنیا و از جمله در ایران به وجود آمدهاند که به بهانههای مختلف با ازدواج مخالفت میکنند. برخی از بهانههای ایشان را میتوان اینطور برشمرد: حفظ آزادی، ادامه تحصیل، تنفر از جنس مرد، تنفر از ازدواج، علاقه به عزلت، آزادی اندیشه.
نمونۀ این عقاید را میتوانید در فیلمهای تهمینه میلانی، سراغ بگیرید. این کارگردان را میتوان به نوعی نمایندۀ طبقهای از زنان مردستیز تلقی کرد، زنانی که حتی درباره لزوم ازدواج هم چون و چرا میکنند. اما حقیقت آن است که تنفر عموم آنها از ازدواج به دلیل فساد جسم و روح آنها است. عده دیگری نیز به سبب جمال خداداد، ازدواج را برای خود محدودیت میدانند و در پی تحصیل شهرت و ثروت هستند. برخی از همین افراد به نوعی سادیسم دچارند که آزار جنس مخالف را جایز میدانند و منتظرند تا مردان به دستبوسی و نوکری آنها کمر ببندند.
2. در این فیلمهای اخیر از نماد آناهیتا و آب، استفاده شده است:
ـ آناهیتا/ عزیزالله حمیدنژاد (1388). موضوع اصلی فیلم، ماجرای دختری است که بر روی کریستال مولکولهای آب تحقیق میکند.
ـ گزارش یک جشن/ ابراهیم حاتمیکیا (1389). در مدخل ساختمان اصلی فیلم، یک حوض آب به نماد آناهیتا قرار داده شده. قهرمان این فیلم نیز بانو (رؤیا تیموریان) نام دارد و نام قبلی فیلم، «بانوی شهر ما» بود.
3. در موضوع ازدواج اجباری دختران، میتوان به این فیلمها اشاره کرد:
ـ عروس آتش/ خسرو سینایی (1378)
ـ بمانی/ داریوش مهرجویی (1380)
ـ آرزوهای زمین/ وحید موسائیان (1380)
ـ مرثیه برف/ جمیل رستمی (1383)
ـ تسویه حساب/ تهمینه میلانی (1385)
4. در اینجا متن باب نهم از نامه اول پولس به قرنتیان، عیناً از ترجمۀ عهد جدید مسیحیان نقل میشود. پولس به منتقدان خود در قرنتیه که سابقاً مسیحیت را از او آموختهاند و حالا به سبب رابطه با زنان مختلف بر او خرده گرفتهاند اینطور نوشته است:
(1) آیا رسول نیستم؟ آیا آزاد نیستم؟ آیا عیسی مسیح خداوندِ ما را ندیدم؟ آیا شما عمل من در خداوند نیستید؟ (2) هرگاه دیگران را رسول نباشم، البته شما را هستم زیرا که مُهر رسالت من در خداوند شما هستید. (3) حجت من به جهت آنانی که مرا امتحان میکنند این است (4) که آیا اختیار خوردن و آشامیدن نداریم؟ (5) آیا اختیار نداریم که خواهر دینی را به زنی گرفته، همراه خود ببریم، مثل سایر رسولان و برادرانِ خداوند و کیفا [= پطرس]؟ (6) یا من و برنابا به تنهایی مختار نیستیم که کار نکنیم؟ (7) کیست که هرگز از خرجی خود جنگ کند؟ یا کیست که تاکستانی غرس نموده، از میوهاش نخورد؟ یا کیست که گلهای بچراند و از شیر گله ننوشد؟ (8) آیا این را به طور انسان میگویم یا شریعت نیز این را نمیگوید؟ (9) زیرا که در تورات موسی مکتوب است که «گاو را هنگامی که خرمن را خرد میکند، دهان مبند.» آیا خدا در فکر گاوان میباشد؟ (10) یا محض خاطر ما این را نمیگوید؟ بلی برای ما مکتوب است که شخم کننده میباید به امید، شخم نماید و خردکنندۀ خرمن در امید یافتن قسمت خود باشد. (11) چون ما روحانیها را برای شما کاشتیم، آیا امر بزرگی است که ما جسمانیهای شما را درو کنیم؟ (12) اگر دیگران در این اختیار بر شما شریکند، آیا نه ما بیشتر؟ لیکن این اختیار را استعمال نکردیم، بلکه هرچیز را متحمّل میشویم، مبادا انجیل مسیح را تعویق اندازیم. (1 قرنتیان، باب 9).
5. این موضوع قابل توجهی است و در دین اسلام، موارد مشابه دیگری نیز دارد. مثلاً در هنگام غذا خوردن باید نام خدا را برد، که یکی از فوایدش آن است که غذا به بدن ضرر نخواهد کرد، یا اینکه حیوانات حلال گوشت را باید با ذکر نام خدا ذبح کرد وگرنه حرام خواهند شد (مائده/ 3 و 4).
6. یکی از نتایجی که از آیه 21 سوره روم میتوان گرفت آن است که عشق پایدار و دائم میان زوجین بعد از خطبه عقد به ارادۀ خداوند ایجاد میشود. اصولاً به همین دلیل است که عشقهای قبل از عقد که از روی هوا و هوس هستند پایدار نمیمانند. ما چندی قبل در نقد فیلم پل چوبی به این موضوع پرداختیم. نگا. وقتی عشق با هوس تفاوتی ندارد
راقم همچنین مقاله مستقلی در تفسیر روم/ 21 به چاپ رسانده که لازم است برای تفصیل مطلب به آن رجوع شود: «پایداری زوجیت در چیست؟» روزنامه جامجم، پنجشنبه 12/10/1387، ص 11
7. از رسول خدا(ص) نقل است که فرمود: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً». یعنی بهترین زنان امت من، زیباترین آنهایند که مهریهشان کم باشد (شیخ کلینی، الکافی، 8 جلدی، اسلامیه، ج 5، ص 324، باب خیر النساء، حدیث 4).
همچنین از امام صادق(ع) نقل است که فرمود: «شُؤْمُ الْمَرأةِ فَكَثْرَةُ مَهْرِها و عُقوقُ زَوجِها». یعنی از شومی زن است که مهریهاش زیاد و با شوهرش ناسازگار باشد (شیخ صدوق، معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، 1403ق. ص 152 ـ شیخ صدوق، الخصال، باب خصایل سهگانه، ح 53). به نظر میرسد که این دو شئومت در توالی یکدیگرند. به عبارت دیگر، مهریه زیاد باعث عدم اطاعت از شوهر میشود.
8. خداوند خودش به شیطان جواز داده تا در اموال و فرزندان شخص کافر شریک شود: ﴿و شارِكْهُم فى الأمْوالِ و الأوْلاد ـ اسراء/ 64﴾
9. خداوند در قرآن کریم، زنان صالح را اینطور معرفی فرموده است که در حضور شوهر، «مطیع» او هستند و در غیابش، «حافظ»: ﴿فَالصَّالِحاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيبِ بِما حَفِظَ الله﴾ (نساء/ 34).
10. الكافي، ج 5 ، ص 506؛ باب حَقِّ الزَّوجِ عَلَى الْمَرْأة، ح 5
11. در آیات 233 و 234 از سوره بقره، به اینکه فرزند از آنِ پدراست اشاره شده ﴿مولودٌ له﴾. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل همین ایات، بر این حقیقت تأکید کرده است.