مجری مشهور سیما بدلیل اغفال دختری به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شد
جلسه محاکمه مجری سرشناس صدا و سیما به اتهام فریب شیطانی یک دختر صبح امروز پشت درهای بسته در دادگاه کیفری استان تهران برگزار خواهد شد. این در حالی است که مجری جوان در اظهارنظرهای عجیبی نه تنها از جرم خود اظهار بی اطلاعی کرده بلکه آن را یک شایعه دانسته است. مدتی می شود که ماجرای فریب خوردن یک دختر از سوی یک مجری سرشناس صدا و سیما بر سر زبان ها افتاده و خیلی ها وقتی اسم واقعی این مجری را می شنوند به خاطر چهره ای که از وی سراغ دارند، شوکه می شوند.
به هر حال ماجرای این پرونده به ایستگاه محاکمه رسید وقرار است صبح امروز وی در برابر قاضی باقری و 4 قاضی مستشار در شعبه78 دادگاه کیفری استان تهران به دفاع از خود بپردازد.
در این خصوص قاضی باقری رئیس دادگاه به شوک گفت: «این مجری یک شاکی بیشتر ندارد و جلسه محاکمه طبق قانون به خاطر مسائل اخلاقی به صورت غیرعلنی برگزار می شود»
گفت وگو با دختر فریب خورده
دختر جوان می گوید باور ندارد فریب خورده است چرا که مجری سرشناس به خواستگاری وی نیز رفته بود؛ دختر فریب خورده با شوک مصاحبه ای کوتاه داشته است:
نحوه آشنایی ات با این مجری؟
من نویسنده یکی از شبکه های رادیویی هستم و در خیلی از برنامه ها این مجری را می دیدم و با هم آشنا شده بودیم.
منظورم این بود که چگونه با هم صمیمی تر شدید؟
سال88 بود که این مجری می خواست به سفری زیارتی و خارجی برود، همه با وی تماس می گرفتند من نیز به موبایلش زنگ زدم، خیلی رسمی و در حد یک همکار بودن خواستم در آنجا من را نیز دعا کند.
گفته می شد شما خبرنگار روزنامه هستید؟
خیر، این یک شایعه است، گفتم که نویسنده شبکه رادیویی بودم و از همین طریق هم با این مجری آشنا شدم.
پس از تماس تلفنی اتفاق خاصی افتاد؟
فردای روز تماس بود که این مجری به من زنگ زد.
چه بهانه ای داشت؟
گفت که صدایم چون خیلی شبیه به صدای دختر موردعلاقه اش است از وقتی تماس گرفتم تحت تأثیر صدایم قرار گرفته و خواست بیشتر با هم آشنا شویم!
به همین راحتی؟
نه؛ وقتی از وی پرسیدم چرا به جای دختر مورد علاقه اش به من زنگ زده است در جواب ادعا کرد که وی تومور مغزی داشت و حالا دیگر زنده نیست.
و شما هم تحت تأثیر قرار گرفتید؟
بله، این یک واقعیت است که فریب خوردم و همین گفتمان بهانه ای شد تا با وی تماس های بیشتری داشته باشم، این مجری به من ابراز علاقه می کرد و وقتی پیشنهاد ازدواج داد فکر کردم واقعاً من را برای زندگی آینده اش می خواهد.
شما که می دانستید زن و بچه دارد؟
بله، اما می گفت که در حال طلاق دادن همسرش است.
و شما باور کردید؟
ببینید این مجری به همراه مادر و برادرش به خواستگاری ام آمدند و رودررو با خانواده ام حرف زدند، هر کسی بود باور می کرد.
پس چرا نخواست با تو ازدواج کند؟
از سال 88 تا به امروز مرتباً بهانه جویی می کند و مدام می گوید مراسم عقد و ازدواجمان را باید عقب بیندازیم تا وی مشکلاتش را حل کند.
ماجرای سفرهایتان چه بود؟
چون این مجری به خواستگاری ام آمده بود با این باور که بزودی با هم ازدواج می کنیم سفرهایی به کیش، اصفهان و شیراز داشتیم.
خودت را با همراهی در این سفرها مقصر نمی دانی؟
نخستین سفرمان به کیش بود، وی به بهانه برگزاری همایش در این جزیره خواست همراهی اش کنم تا در آنجا و در کارها وی را کمک کنم، تصورم این بود که قرار است کار کنم وقتی به کیش رفتیم فهمیدم همایشی در کار نیست. وی در همان جزیره توانست من را فریب بدهد و بعد از آن بود که راحت تر به سفر می رفتیم.