سالمندی در ایران؛ فصل فراغت یا انباشت مشکلات؟
منحنی سنی جمعیت ایران در مسیری مخالف دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ افتاده است. پیشبینی میشود که تا سال ۱۴۱۰ تعداد سالمندان کشور ۳۰درصد جمعیت باشد؛ رقمی که برنامهریزی برای سیستم سلامت و چالشهای اجتماعی و فرهنگی را گوشزد میکند.
دویچه وله- تنها جایی که رهبر جمهوری اسلامی "اشتباهی" را پذیرفته، سیاست کنترل جمعیت در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ شمسی است. او با استغفاراز این موضعگیری، در بهار ۱۳۹۳ از قوای سه گانه و زیرمجموعههای آنها خواست به قصد رشد "اقتدار ملی" برای افزایش نرخ رشد جمعیت بکوشند. با وجود تغییر یکشبه برنامههای دولتی تنظیم خانواده، منحنی تولد طبق انتظار بالا نرفت. در مقابل، هشدارها نسبت به منحنی سنی جمعیت ایران رساتر میشود.تا میانه دهه ۱۳۸۰ شمسی که هفتاد درصد جمعیت ایران زیر ۳۰ سال سن داشت، رسانهها از چهل و چند سالهها باعنوان پیرمرد و پیرزن یاد میکردند. تعریف جهانی سالمند، فرد بالای ۶۰سال است و بر این اساس، تعداد سالمندان در ایران ۷میلیون و ۴۰۰هزار نفر اعلام میشود. طبق آمار وزارت بهداشت، ۱۷درصد این افراد بدون هرگونه درآمد و حمایت مالی زندگی میکنند؛ ۲۷درصد بیکارند یا حقوق بازنشستگی ندارند.
۹درصد سالمندان ایران تنها زندگی میکنند. ۵۲درصدشان از احساس تنهایی رنج میبرند و فقط ۳۲درصد آنها از وضعیت اقتصادی خودشان رضایت دارند. رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان ایران میگوید یک میلیون و ۸۰۰ هزار سالمند در كشور از هیچ نوع پوشش دستگاههای حمایتی و صندوقهای بازنشستگی برخوردار نیستند.
رسانهها و محافل کارشناسی نسبت به گسترش دامنه سالمندی هشدار میدهند. دامنه سالمندی یعنی وقتی که ۱۵ درصد جمعیت کشور ۶۰ تا ۶۵ ساله باشند. این هشدارها در حالی است که هیچ تجربهای در ایران برای مواجهه مدیریت شده با چنین پدیدهای وجود ندارد. نه در ساختارها، نه در آمادگی بیمهها، نهادها، مراکز نگاهداری و رسیدگی، شهرسازی و نه در مناسبات انسانی درون خانوادگی.جامعهشناسان نسبت به جابهجایی "ارزشها" در جامعه متحول ایرانی هشدار میدهند؛ همان ارزشهایی که مراقبت از سالخوردگان را به نسل جوانتر واگذار میکرد و "احترام به حرمت بزرگترها" را وظیفهای اخلاقی میدانست. حالا با تغییر سبک زندگی، جوانها چنین بار نمیآیند تا "عصای دست پدر و مادر و سالخوردگان" باشند. خارج از خانواده هم سازوکاری برای تامین منزلت انسانی و اجتماعی سالمندان دیده نمیشود.
سرپرست دانشگاه علوم پزشکی مازندران با نظر به پیشبینیهای متکی بر سرشماری سال ۱۳۹۵ میگوید، در سال ۲۰۵۰، درصد جمعیت سالمند ایران از میانگین جهان و آسیا بیشتر میشود و از هر سه نفر یک نفر سالمند خواهد بود. عباس موسوی ابراز امیدواری کرده که کیفیت زندگی سالمندان با ارتقای زیرساختها و خدمات به شکل مطلوب توسعه یابد و ایجاد نظام ارجاع و پرونده الکترونیک سلامت مورد توجه قرار گیرد.خانه سالمندان هنوز در ایران تابو و به منزله "طردشدگی" و "بیکسی" است. در کهریزک که یکی از قدیمیترین مراکز مردمنهاد برای مراقبت از سالخوردگان است، "فقر و بیکسی" معیار پذیرش معرفی میشود. محمدرضا صوفینژاد، مدیر آسایشگاه خیریه کهریزک میگوید سیاستگذاری کلان کشور باید مولفههای مختلفی در این زمینه را لحاظ کند، زیرا صرفا نمیتوان آسایشگاه ساخت.
مدیر کهریزک جدا کردن سالمند از خانواده را مرگ تدریجی خوانده و گفته که بهترین آسایشگاهها از بدترین خانهها بدتر است. صداوسیما، مدارس و رسانهها نقشی در تبادل آگاهی پیرامون چالشهای سالمندی ندارند.
۷۰ درصد سالمندان کشور بیمه تکمیلی ندارند. این در حالی است که بیماریهای مفصلی، مشکلات کلیوی و عروقی و ضعف بینایی و شنوایی از جمله بیماریهای رایج در دوران سالمندی یا سالخوردگی هستند و درمان بسیاری از آنها به صورت سرپایی میسر نیست.بیش از نیمی از زنان سالمند و حدود یک چهارم مردان سالمند از نظر اقتصادی به اطرافیان خود متکی هستند. تعداد زیادی از آنها زیر پوشش هیچ بیمهای قرار ندارند و اگر هم دارند، خدماتی چون توانبخشی، مراقبت در منزل یا مراقبتهای آسایشگاهی دریافت نمیکنند.
کارشناسان میگویند فضاهای شهری در ایران سالمندان را خانهنشین کرده است. سالمندان در بهترین حالت در پارکها جمع میشوند و گپ میزنند. در حوزه خدمات داوطلبانه، عامالمنفعه و فعالیتهای اجتماعی از نیرو یا تجربه و دانش آنها استفاده نمیشود. فعالیتهای محدود در این عرصه، ناشی از ابتکار و ارتباطهای شخصی سالمندان است، نه مبتنی بر طرحریزی کلان و فرهنگ سازی حمایت شده بیمه پایه در برگیرنده خدمات پایه پزشکی اعم از معاینه، تشخیص و درمان بیماریهاست و بیمه تکمیلی شامل خدمات پاراکلینیکی، آزمایشگاهی، عمل جراحی و خدمات مربوط به بستری شدن در بیمارستان میشود. معاون توانبخشی سازمان بهزیستی میگوید اگر وضع اقتصادی سالمند خراب باشد و با بازنشسته شدن امید به زندگی نداشته باشد و از چند نوع بیماری رنج ببرد، جمعیتی خواهیم داشت که مفید نیست و نمیدانیم با آن چه کنیم.
کارشناسان امور شهری نیز یادآوری میکنند که سالمندان شرایط مشارکت در جامعه را ندارند. از جمله آن که خیابان و اماکن عمومی و پارکها مناسبسازی نشدهاند. به اندازه کافی سرویس بهداشتی در سطح شهر نیست، استفاده از مترو و اتوبوس دشوار است، کوچهها ناهموارند.
كارگری و دستفروشی پیرمردان و پیرزنان به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ صحنهای آشناست. شورای ملی سالمندان ایران اعلام کرده که حدود یکسوم سالخوردگان کشور از فقیرترین قشرهای جامعه هستند.گرچه پیرم دل جوانی میکند... حتی اسباب تفریح و شادی در آسایشگاههای سالمندی را ابتکارهای مردمی فراهم میسازند. یک گروه موسیقی به نام "ترنم" در سال ۱۳۹۴ با رفتن به خانههای سالمندان، لحظاتی از شوق زندگی را آفرید.
در آماری که وزارت بهداشت منتشر کرده، ۵۲درصد سالمندان گفتهاند که احساس تنهایی میکنند. حس بطالت و عزلت در بازنشستگی، مشکلات مالی، غم از دست دادن شریک زندگی و پراکنده شدن اعضای خانواده، ضریب افسردگی نزد سالخوردگان را بالا میبرد. سالمندی فصل انباشت مشکلات است یا دوران آرامش، میوهچینی از باغ زندگی و انتقال تجربه به نسلهای بعدی؟