روابط جنسی بدون مرز،گذار از سنت به نوگرایی در ایران در روابط جنسی
آنچه در روابط جنسی و عاطفی میان نسلهای مختلف در ایران اتفاق میافتد گذار است نه زوال. دگرگونی و فرآیندهای ناشی از ساخته شدن که نگرشی پویا و دیالکتیک را برای درک و فهم و تحلیل صحیح میطلبد...
خودنویس- این روزها شاهد تغییرات فراوانی در فضای اجتماعی، فرهنگی، و سبک زندگی ایرانیان هستیم. تغییراتی که بیشترین تاثیرش را در خانواده، زندگی خصوصی و شخصی، و بهخصوص در نگاه به روابط جنسی و عاطفی آنها بهجا گذاشته است. ایران سالهاست که در این حوزه یک تحول اساسی را پشت سر میگذراند و بدون شک سطح این تغییرات در زمان و مکان و مناطق مختلف دامنه متفاوتی داشته است. تغییراتی که موجب قضاوتهای اخلاقی در مورد زندگی جوانان و چشم انداز و پیامدهای این روابط شده است.
تغییراتی که ریشه آن را میتوان در سرعت گردش اطلاعات، تاثیر فضای مجازی، ماهواره، برداشتهای مختلف از تجدد و نوگرایی و جهانی شدن جستجو کرد. اما آنچه مسلم است وضعیت سیاسی، اجتماعی ایران و نوع سیاستگذاری عمومی، رشد شهرنشینی و تمرکز جمعیت در شهرها،ظهور گروههای اجتماعی و هویتهای تازه آنها نیز دارای اهمیت است. گروههایی که مطالبات و خواستهایی به جز فرهنگ دستوری جمهوری اسلامی دارند و سبک دیگری برای زندگی میپسندند.
هویتهایی که با جهان پیرامونی خود ارتباط دارند و علیالقاعده انتخاب این سبک زندگی متفاوت، ابتدا بر روی رفتارهای شخصی و اجتماعی و روابط عاطفی و جنسی افراد تاثیر میگذارد و سپس نگاه آنها به جنس موافق، زندگی مشترک، خانواده و آزادیهای که در این حوزه قرار میگیرد را تحت تاثیر خود قرار میدهد. معیارهای جدید به وجود میآید و انسانها بر اساس این معیارها زندگی خود را برنامهریزی میکنند. ملاک ارزشگذاری و ارزیابی نسبت به رفتارهای اجتماعی نیز متحول میشود و شبکههای اجتماعی نوین و ارتباطات و حمایتها و حتی گروههای غیر رسمی و رسمی از این هویت خواهی جدید تاثیر میپذیرد.
این تحولات سلسهوار خود دارای فرهنگ و سنتهای جدید است که رو در روی سنتهایی که جمهوری اسلامی به ایران تحمیل کرده میایستد و چه بسا به دلیل آنکه فاقد سازماندهی است با افراط و عصبیت پیش رفته و نمیتواند خود را مدیریت کند. به صورتی که گاهی به شکل زنگ خطری برای فرو پاشی خانواده و بنیانهای روابط اخلاقی خودش را نشان میدهد. تغییراتی که در مواجه با مدرنتیته در هر جامعهای اتفاق میافتد و البته مقاومتها و نگرانیهایی در مقابلش ایجاد میکند. مقاومتهایی که در صورت تحلیل درست وضعیت گذار، میتواند از تنشهای حاصل از تغییرات و هم از نگرانیهای پیرامونیاش کاست و به سرمایه اجتماعی مناسبی دست یافت که دارای زوایای ساختی و کارکردی مثبتی در مناسبات روابط خانوادگی و عاطفی و جنسی برای جامعه ایران باشد. سرمایهای که از هم گسیختگی کنونی اجتماعی و فرهنگی را به اعتمادی قابل قبول تبدیل کند و با اعتماد حاصله، مجددا پای بست روابطی مدرن و سالم بر اساس احترام به حریم خصوصی و انتخاب سبک زندگی ایرانیان را طراحی کند.
عکس آرشیوی
محمد ۲۹ ساله و کارشناس ارشد مدیریت، ۳ سال پیش به آمریکا آمده است. خانواده وی سالها در محله تهران پارس تهران سکونت داشته و متعلق به طبقه متوسط هستند. محمد در جواب سوال من مبنی بر رواج روابط خارج از ازدواج، بر خلاف گفتمان مسلط حکومت میگوید : من با نحوه طراحی سوال شما مخالفم. شما با پیش داوری سوال میکنید. نسل من در فضایی بزرگ شد که آموزش و تبلیغات عمومی رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج را تقبیح میکرد و گناه میشمرد. پدر من استاد دانشگاه و مادرم معلم دبیرستان بود ولی وقتی در ۱۷ سالگی دختری به من تلفن زد همه خانواده عزادار شده بودند و فکر میکردند من فردا هم معتاد میشوم،هم ایدز میگیرم و هم بیکار و بیعار خواهم شد. خانه و خیابان برای روابط معمولی امن نبود و نسل من برداشت درستی در روابط دختر و پسر بجز روابط جنسی آنهم برای پاسخ دادن به نیاز جنسی نداشت. برخورد افراطی حکومت و فرهنگ تبلیغ شده اجتماعی جز افراط نتیجهای نداشت. ما از کودکی تا بزرگسالی با دختران هم بازی، هم مدرسه و هم شاگردی نبودیم. دخترها در هالهای از ابهام و ایهام و همزمان با بلوغ جنسی برای ما موضوعیت پیدا کردند آنهم در شرایطی که باید از همه، روابطمان را مخفی میکردیم چون از نظر آنها ما منحرف محسوب میشدیم. دخترها و پسرها در چنین شرایطی ازدواج میکردند و تازه میفهمیدند معنای زندگی مشترک نه آنچیزی است که برای آنها ترسیم کردهاند و نه آن روابطی که با دوست دختر و پسر خود داشتهاند. ما برای زندگی مشترک و پذیرش مسئولیتهای ناشی از آن آموزش ندیدیم و یاد نگرفتیم که احترام به جنس مخالف زیر بنای زندگی است و بدون شناخت از جنس مخالف احترامی شکل نمیگیرد.
بر اساس دیدگاه حسین بشیریه«پدیدههای اجتماعی، پدیدههای متصلب و خشک و لایتغیری نیستند، پدیدههای اجتماعی ترکیبی از ذهنیت و معنا و غایت هستند و هیچگاه به نهایت و اتمام نمیرسند، پدیدههای ناتمامی هستند که همواره در حال تغییر و شدن هستند، به خصوص این که پدیدههای اجتماعی در یکدیگر تاثیر میگذارند و یکدیگر را مشروط و محدود میکنند. و پدیدههای
اجتماعی در حال ترکیب و تغییر هستند.»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که «انسان اگرچه در ضروریات زمان و مکان و محصور در شرایط اجتماعی طبقاتی فرهنگی و... است، اما شرایط نسبت بین رابطهی انسان و جامعه رابطهی دوسویه و دو جانبه است.هم تاثیرمیگیرد و هم تاثیر میگذارد اما تعیین نمیشود. پس جریان سنت ونوگرایی هم در یک رابطه متقابل دیالکتیکی شکل میگیرند و تغییر بوجود میآورند و این تغییرات اجتناب پذیر است و چشم بستن بر آنها تنها بحرانهای ناشی از تغییرات را افزایش میدهد.»
به گفته اینگلهارت: «بنمایه نوسازی و تجددگرایی بیشتر فرهنگی است و همراه با این تغییر اعتبار و کارکردهای اقتصادی اجتماعی نهادهای اصلی سنتی و خانواده و ضرورت و اهمیت نقش خانواده نسبت به روزگاران گذشته کمتر میشود». مسلما جامعه ایران از این تغییرات فرهنگی مستثنی نیست. تکانههای ناشی از اعتبارات نوین جامعه را در هم مینوردد و با موعظه و تبلیغ بهشت و جهنم، نمیتوان جوان رودر رو با فضای مجازی را از این تکانهها دور کرد. توجه نکردن به این تکانهها تنها تخریب و فرو پاشی فرهنگی را روز به روز بیشتر میکند، در حالیکه برنامه ریزی و سیاستگذاری برای شرایط جدید دست آوردهایی دارد که موجب زایش روابط و گروههای میشود که منبع تولید سرمایه اجتماعی هستند.
عکس آرشیوی
در همین رابطه (مریم.د ) برنامه ساز رادیو ۴۹ ساله میگوید: «شاید بهتر باشم نظرم را همراه با آماری ارائه کنم. چندی پیش در وب سایت آفتاب گزارشی را خواندم که دولت برای مجمع عمومی سازمان ملل در زمینه ایدز تهیه کرده بود. در این گزارش که حتما هم دقیق نیست نوشته شده بود که مطابق آخرین بررسیها ۱۵/۹ درصد مردان مجرد و ۴/۵ درصد زنان مجرد پیش از ۱۹ سالگی آمیزش جنسی نامشروع داشتهاند و ۱/۴درصد از دختران دانشجوی ۲۰ تا ۲۴ ساله در یکی از دانشگاههای کشور قبل از ۱۵ سالگی ارتباط جنسی داشتهاند. این درصد در گروه زیر ۱۸ سال به ۶/۹ درصد میرسید. در بخش دیگری از گزارش دولت به سازمان ملل هم آمده بود که ۱۵/۱ درصد از پسران زیر ۱۵ سال رابطه نامشروع داشتهاند که این رقم برای زیر ۱۸ سالها به ۲۷/۵ درصد میرسد. نتایج بخش دیگری از این مطالعه تاسفبرانگیز تصریح میکند که از بین کسانی که ارتباط جنسی در یک سال داشتهاند،۲۱/۱ درصد با بیش از یک شریک جنسی رابطه برقرار کردهاند. سوال من از مسولان فرهنگی جامعه این است که شما به لحاظ بهداشتی و آموزشی و تبعات دیگر چه برنامهریزی به جز بازداشت یا مجازات داشتهاید که در میان گروههای مختلف سنی روابطی که میتواند همان رابطه درست خارج از ازدواج را تخریب نکند به وجود نیاید.
مریم که تحصیلاتش علوم سیاسی است و برنامههای برای کودکان و خانواده ساخته معتقد است: «همه ادیان بزرگ جهان مخالف روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج هستند، اما همه آنها به طور مساوی در کنترل رفتارهای جنسی پیروانشان موثر نیستند، بنابراین در کشورهای مثل آمریکا که جامعه مسیحی قوی دارد دولت به بهانه دستورات دینی از وظایف خود سر باز نمیزند و برای این دسته از مردم برنامه ریزی میکند.»
عکس آرشیوی
در همین ایران که مرتب بر پوشش تبلیغ میکنند و آنرا موجب سلامت جامعه میدانند چه اتفاقی افتاده است؟ من افرادی را میشناسم که با پوششهای مختلف رابطه آزاد جنسی دارند. با شوهر یا بی شوهر و در سنین مختلف. بنابراین به جای موعظه میبایست به فکر راه حل بود. به فکر قوانینی که این روابط را تعریف و حقوق و مسئولیتهای ناشی از آن را ترویج کند
غلامحسین رئیسی، حقوقدان در رابطه با قوانین جمهوری اسلامی نسبت به روابط خارج از ازدواج میگوید: «در قوانين به روشنی چيزی در اين خصوص وجود ندارد. آنچه در همه عرصهها چه در محل كار و يا دانشگاه وجود دارد، تابعی از محرم و نامحرم و مشروع و نامشروع بودن رابطه بين طرفين است. همه روابط بر محور حرام يا حلال بودن درارتباط است. همين موضوع بازار ازدواج موقت را توسعه میدهد و در برخي موارد به غير واقعي بودن و عدم رضايت در تن دادن به ارتباط بخصوص در محيط كار و يا برای بدست آورده حقی چنانچه امروزه در جامعه متداول است. برخی تن به ارتباط بدون رضايت واقعی میدهند. مثلا زنان زندانی برای تمديد مرخصی ممكن است با چنين مواردی در ارتباط با كاركنان زندانها و واحدهای اجرای احكام دادگستری روبهرو شوند. ممكن است ارتباط در ظاهر مشروع باشد اما در واقع رضايت واقعی بصورت عقد موقت و در اثر نياز روی میدهد.»
ارتباط بين مردان با دختران زیر ۱۸ سال نيز تابعی از همين مساله مشروعيت يا عدم مشروعيت است و قانونی مشخص موجود نیست. تنها جايی كه به طرز خاصی در قالب ازدواج زير سن قانونی به اين موضوع در قانون پرداخته است در فرض آسيب ديدهگی دختر در اثر ازدواج در سن كودكی زير ١٣ سال است. قانون جديد خانواده نیز مجروح شدن دختر كودك و يا حتی مرگ او ناشئ از عمل جنسی در حالتی كه كودك با اجازه پدرش درسن كودكي زير ١٣ سال به عقد مردی ولو ٨٠ ساله در آورده باشد و در اثر ان بيمار يا فوت شود برای پدر و مادر و آن مردمجازاتی در نظر گرفته است اين تا حد ناچيزی مفيد و البته نادرست ارزيابی ميشود نادرست به دليل اينكه اين نوع ازدواج ممنوع نشده است و باشرايطی مجاز شمرده شده است. خوب به دليل اينكه كاملا بیتفاوت نسبت به آن نيست. درباره دوست پسر و دختر هم قانون ساكت است و هر نوع ارتباط كه به تماس بدنی منجر شود و خارج از ازدواج باشد حسب مورد جرم شناخته شده است و حداقل فعل حرام و حداكثر زنا محسوب میگردد.
بدون شک بررسی دقیق و کارشناسی چنین پدیده اجتماعی نیاز به وقت و حوصله بیشتر از این مقاله را دارد. ما برای آنکه بتوانیم تکانههای ناشی از گذار را بر روی روابط عاطفی و جنسی بررسی کنیم نیازمندیم که از هویت تغییر، سطح و جهت آن، مدت و وسعت تغییرات و بخصوص آهنگی که ایجاد میکند اطلاعات کافی داشته باشم. باید بدانیم تغییرات چه قلمرویی را در بر میگیرد و چه مدتی دوام و پایداری دارد و اصولا از سطح دوام و استمرار و الگوهای حاکم بر آن مطلع باشیم. متغییرهایی که میبایست به وسیله گروههای تحقیقاتی هدفمند، بررسی شود تا جامعهشناسان و برنامهریزان اجتماعی با تکیه بر آن به تحلیلی درست از چشم انداز و واقعیتی که هماکنون در روابط جنسی و الگوهای آن وجود دارد دست یابند. اما در کشور ما ایران به دلیل گناه و تابو بودن چنین موضوعاتی اقدامات اساسی پژوهشی صورت نمیگیرد و بدون پژوهش حتی نمیتوان به تحلیل ابتدایی چنین موضوعاتی پرداخت.
اما در پایان میتوان به یک نکته اساسی اشاره کرد. آنچه در روابط جنسی و عاطفی میان نسلهای مختلف در ایران اتفاق میافتد گذار است نه زوال. دگرگونی و فرآیندهای ناشی از ساخته شدن که نگرشی پویا و دیالکتیک را برای درک و فهم و تحلیل صحیح میطلبد. باز ساختی که وجود دارد و قابل کتمان نیست.