محدودیتها و کاستیها مردم ایران را از قافله عقب نیانداخته است. آنها از هر فرصتی استفاده میکنند تا دور هم جمع شوند و فضایی شاد برای خود ایجاد کنند. دیسکوهای سیار در اتوبوس گردشگری هم یکی از این فضاهاست.
رادیو دویچه وله- جوانان در ایران با شنیدن نام "دیسکو" یاد سالنهای شلوغ و تاریک میافتند. مکانهایی پر از دود با صدای موزیک بلند که شنیدن هر صدای دیگری را غیر ممکن میکند. جائیکه میشود تا نزدیکیهای صبح رقص و پایکوبی کرد و نوشیدنیهای غیر مجاز نوشید. اما طی سالهای اخیر و علیرغم تمام سخنگیریها در ایران، گونهای متفاوت از دیسکو پدید آمده که در نوع خود بینظیر است.
شرایط ورودی
برای رفتن به این دیسکوها نیازی به تورهای خارج از کشور، نظیر آنتالیا و استانبول و رفتن به دیسکوهای روی کشتی نیست. کافیست یک آخر هفته آزاد را انتخاب و در یک تور گردشگری یک روزه ثبتنام کرد. این همان فرصتی است که نه تنها امکان سفر به نقاط دیگر در داخل کشور را فراهم میکند، بلکه وسیله نقلیه محلی میشود برای رقصیدن و شنیدن موزیک با صدای بلند. شرایط سنی و جنسیت هم هیچ محدودیتی ندارد. تنها محل برگزاری است که با توجه به تعداد افراد یک مینیبوس، اتوبوس وگاهی هم یک اتوبوس دوطبقه میشود.
حمیدرضا هاشمی که سالهاست به عنوان راهنمای تورهای داخلی و خارجی مشغول کاراست، به دویچهوله میگوید: «تورهای یک روزهی آخر هفته، بیشتر مورد استقبال قشر شاغل یا دانشجو است. آنها میخواهند زمان کوتاه آخر هفته خود را در کنار گروهی از دوستان یا دوستان جدیدی که در سفر با آنها آشنا میشوند به خوشی بگذرانند. به این شکل هم اوقات فراغت خودشان را میگذرانند و هم در سفر هستند.»
او در مورد اینکه چرا این تورها تبدیل به دیسکوهای سیار شدهاند میگوید: « دور هم جمع شدن و شادی کردن در حقیقت جزئی از روحیه ایرانیهاست. آنها همیشه دوستدار طبیعت و سرسبزی بودهاند و این ریشه در باورهای ایرانی از زمانهای دور دارد. از آنجا که این سفرها با تفریح و گردش در طبیعت آمیخته است، ناخودآگاه باعث بهوجود آمدن روحیهای شاد در بین مسافران میشود. آنها که این روز را به دور از زندگی شهری و دغدغهها سپری میکنند، فرصت پیش آمده را به بهترین شکل با آواز، رقص و شادی در کنار یکدیگر میگذرانند. میشود گفت، تورهای گردشگری با اتوبوسهای مسافرتی، حریمی خصوصی برای شادیها و دورهم بودنهای آنها میشود.»
نحوه برگزاری
در دیسکوهای سیار فرنگی، از دلهره و نگرانی بابت پلیس راه خبری نیست. اما در ایران پردهها کشیده میشوند و مسافران از خیر دیدن منظرههای اطراف میگذرند. البته بیشتر آنها علاقهی چندانی هم به تماشا کردن بیرون ندارند و رقصیدن در راهرو باریک اتوبوس یا میان صندلیها را به دیدن طبیعت ترجیح میدهند. وقتی به مقصد میرسند و باید پیاده شوند، تازه از دنیایی که برای خود ساختهاند به دنیای واقعی برمیگردند.
بدین ترتیب میل به شادی و تخلیه انرژیهای منفی، نبود مکانهای مناسب و قابل دسترس برای عموم، فشارهای اجتماعی و خیلی نکات دیگر، بهانهای برای استفاده از کوچکترین فرصتها و امکانات میشود؛ حتی اگر این فرصت به قیمت ندیدن منظرههای اطراف و دلهره مواجهه با پلیس راه در طول مسافرت باشد.
یلدا دانشجوی ۲۶ سالهای که در تورهای گردشگری زیادی شرکت کرده و حتی تجربه مسافرت گروهی با اتوبوس دوطبقه را هم دارد میگوید: «مسافرت با اتوبوس دو طبقه که گنجایش تقریبا ۷۰ نفر را دارد، چیز معمولی نیست. اما چند سال پیش به همراه ۶۸ نفر از دوستان و آشنایان با یک اتوبوس دو طبقه سفر یک روزهای به کاشان داشتیم. واقعا مسافرت فراموش نشدنی بود. از زمانیکه سوار شدیم تا زمانیکه پیاده شویم، شادی بود و خنده، آن هم از نوع دوطبقهای. آدم بعد از این مسافرتها برای چند روز شاد و سرحال میماند.»
شادی همراه با دلهره