دنیای زنان دنیای مردان

صحبت در مورد دنیای زنان و مردان از هنگام پیدایش و تکامل زندگی بشری یکی از موضوعات مورد بحث و گفتگو در زمان حال و آینده بوده و می باشد. اما این صحبتها همیشه تحت تاثیر فرهنگ و سنتها و باورهاست که شرایط صحبت در مورد آنرا تعیین می کند. به گونه ای که در هر قسمت از این کره خاکی، شکل و تعریف مختص به خود ر ادارد که به درستی با شرایط موجود مورد بحث قرارمی گیرد.

دنیای زنان دنیای مردان
 
 
 ایران پرس نیوز- صحبت در مورد دنیای زنان و مردان از هنگام پیدایش و تکامل زندگی بشری یکی از موضوعات مورد بحث و گفتگو در زمان حال و آینده بوده و می باشد. اما این صحبتها همیشه تحت تاثیر فرهنگ و سنتها و باورهاست که شرایط صحبت در مورد آنرا تعیین می کند. به گونه ای که در هر قسمت از این کره خاکی، شکل و تعریف مختص به خود ر ادارد که به درستی با شرایط موجود مورد بحث قرارمی گیرد.
 
زنان در مثلهای ملل دیگر؟
 یک: زن سلیطه شوهر مرد است. (مثل فارسی)
 
دو: زنان بدبخت سالی دو بچه می زایند.(مثل فارسی)
 
سه: زن نداری،غم نداری. (مثل فارسی)
 
چهار: زن رو اگر توی شیشه بکنی باز هم کاری رو که می خواد می کنه.(مثل فارسی)
 
پنج: زن قلعه است و مرد زندانی او. (مثل ژاپنی)
 
شش: زنان و شیشه همیشه در خطرند. (مثل اسپانیایی)
 
هفت: زن نه تنها یک همسر است بلکه یک کوه طلاست. (مثل اسپانیایی)
 
هشت: زن هرچه زیادتر در آینه بنگرد کمتر به خانه علاقه مند می شود. (مثل بریتانیایی)
 
نه: زن مغرور و دیوانه کردار است. (مثل بریتانیایی)
 
ده: زن و گربه وقتی خوبند که پایبند خانه باشند. (مثل ایتالیایی)
 
 
 مردان در مثلهای ملل دیگر؟
 یک: مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که ابتدا سنگهای ریز را برداشت. (مثل چینی)
 
دو: مرد خوش اقبال با دوستی روبه رو می شود، مرد بد اقبال با زن خوشگل. (مثل چینی)
 
سه: مردها از ته دل می خندند، زنها فقط با دهانشان. (مثل عربی)
 
چهار: مرد خانه سازد و زن خانه ویران کند. (مثل فارسی)
 
پنج: مرد بی مروت، زن است عابد بی طمع و رهزن.(مثل فارسی)
 
شش: مرد بزرگ است که قلب کودک منش خود را از دست نمی دهد.(کتاب مقدس)
 
هفت: مادر زن یادش نیست که روزی هم خودش شوهر داشته. (مثل بریتانیایی)
 
هشت: مرد زن می گیرد چون خسته و مللول شده است و زن به خاطر کنجکاوی شوهر می کند. (مثل بریتانیایی)
 
نه: مرد پر مو یا بسیار نیرومند است یا شهوانی. (ایتالیایی)
 
ده: مردی که خانه ی خاموش دارد زن ندارد. (روس)
 
 
حلقه، روانشاد فروغ فرخزاد
 
دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه ی زر
 
راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر
 
راز این حلقه که در چهره ی او، این همه تابش و رخشندگی است
 
مرد حیران شد و گفت:
 
حلقه ی خوشبختی است، حلقه ی زندگی است
 
همه گفتند مبارک باشد، دخترک گفت
 
دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد
 
سالها رفت و شبی
 
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر، دید در نقش فروزنده ی او
 
روزهایی که به امید وفای شوهر به هدر رفته، هدر
 
زن پریشان شد و نالید که وای، وای
 
این حلقه که در چهره ی او بازهم تابش و رخشندگی است
 
حلقه ی بردگی و بندگی است.
 


Comments (0)