رادیو زمانه- اکبر فلاحزاده-مردم میروند به ورزشگاهها که کمی از روزمرگی و دشواریهای زندگی و گشت ارشاد و … خلاص شوند و نفسی تازه کنند، اما حیرتزده میبینند که طلبههای مبلغ، لبخند زنان منتظرشان هستند تا به راه راست هدایتشان کنند.
انبوهی مسجد و حسینیه و امامزاده و اردوهای راهیان نور و گشتهای تبلیغی و ارشادی و برنامههای اسلامی رادیویی و تلویزیونی کم است، در سینماها و تئاترها و تفرجگاهها و ورزشگاهها هم مردم را راحت نمیگذارند.
زنان را که به کلی از ورود به ورزشگاه ممنوع کردهاند. اما مردان جوان تماشاگر را هم به حال خودشان نمیگذارند. برای آخوندها والیبال و فوتبال فرقی ندارد؛ هرچه ورزشگاه پرتر، بهتر.
همین چندی پیش در ورودی سالن شش هزار نفری غدیر ارومیه، در بازی رفت مرحله نیمه نهایی لیگ والیبال بین تیم والیبال شهرداری ارومیه و میزان مشهد، ده طلبه مبلغ، دو غرفه برای “پاسخ به شبهات دینی” دایر کردند.
معاون امور طلاب و دانشآموختگان حوزه علمیه آذربایجان غربی این برنامههای تبلیغی را “بسترساز مصونیت افکار و اعتقادات جوانان” دانسته است. به اعتقاد او ایجاد رابطه صمیمی و تنگاتنگ میان حوزه و مردم زمینهساز انس و الفت و ترویج ارزشهای دینی در جامعه میشود.
ایستگاههای ازدواج
این روحانیون در کنار تبلیغات دینی، به شیوه ایستگاههای صلواتی، “ایستگاههای ازدواج” و “کارگاه مشاوره ازدواج” بر پا میکنند تا با تشویق جوانان به ازدواج به قول خودشان جلوی فساد را بگیرند.
علی فرهادی با اشاره به تفاهمنامهای که وزارت ورزش و جوانان با حوزه علمیه قم داشته است، گفته که در راستای این تفاهمنامه، روحانیون مبلغ در دو بازی دیگر نیز در ورزشگاه آزادی حضور داشتهاند: در بازی پرسپولیس و استقلال ۲۵ روحانی و در بازی ایران و کره جنوبی نیز ۵۰ روحانی در ورزشگاه آزادی به جوانان مشاوره دادهاند.
در شهرآورد هفتاد و ششم تهران تعداد روحانیون مبلغ دو برابر شد و به ۱۰۰ نفر رسید.
بنا به ادعای فرهادی، جوانان برای گرفتن مشاوره از روحانیون هیچ محدودیتی ندارند و حضور روحانیون در دو بازی یاد شده “سبب شده تا روحانیون و جوانان درک شفاف، روشن و صمیمانهای از یکدیگر پیدا کنند.”
دغدغههای یک طلبه
اما آنطور که از یادداشتهای یک طلبه در وبلاگ شخصیاش، “آب و نان” برمیآید، نخستین حضور طلبهها در ورزشگاه با ترس و نگرانی هم همراه بوده است. نگرانیهای شخص او این بوده است که: “آیا مورد استقبال جوانان عزیز قرار میگیریم؟ سوالاتی که از ما پرسیده میشود بیشتر در چه موردی است؟ عکسالعمل تماشاگران بعد از برد یا باخت تیم ملی ایران، با ما چگونه خواهد بود؟”
این طلبه که همان زمان در بازی شهرآورد آبیها و قرمزها نیز شرکت کرده، در وبلاگش گزارش مشروحی از کم و کیف ارشاد جوانان داده است. او حسرت میخورد که چرا طلبههای دیگر از این محیط بزرگ تبلیغی غافل بودهاند و تاسف میخورد که چرا زودتر نیامده و از این لحاظ خودش را بازنده می داند: “و در آخر یک جمله به تو بگویم ای جوان پرسپولیسی و جوان استقلالی. من هم از روی شما شرمنده ام …. امروز چهار تایی و شش تایی واقعی منم …. باید برای بردم تلاش کنم و دیگر فرصتی برای جبران باختن نیست.”
کلکلها و کری خواندنها
این آخوند، در توجیه حضور در میان تماشاگران از دغدغههای میان طلبههای مبلغ میگوید : “با خودمان گفتیم چرا از ورزشگاه؟ وقتی آنهایی که یک روز و یک شب قبل از بازی از کیلومترها فاصله میآیند تا تیمشان را تشویق کنند، چرا ماها درکنارشان نباشیم؟ اصلا مگر ماها یک روزی طرفدار یکی از این تیمها نبودیم؟ این فرصت خوبی بود تا ما هم در کلکلها و کری خواندنهای دوستانه آنها شرکت کنیم؛ مثل شش تاییها، چهار تاییها، سی سی، سی ثانیه و …. برای همین شب قبل از بازی رفتیم کمپ ورزشگاه (محل اسکان تماشاگران) و شب خوبی را آنجا با طرفداران گذراندیم .…”
او با انتشار عکسهای حضور خودش در ورزشگاه و کنار جوانان میپرسد: “به راستی وجوه مشترک من طلبه با یک جوان استقلالی و پرسپولیسی چیست؟”
در ادامه از یک جوان نقل میکند که گفته است “در عمر خودم با هیچ روحانی حرف نزدم چون نتوانستم و نخواستم، اما امروز وقتی دیدم طرفدار تیم من هستی علاقهمند شدم بدانم مگر روحانیون هم طرفدار استقلال یا پرسپولیس هستند؟ باورش برایش سخت بود. اگرچه بعضی از دوستان ما واقعا طرفدار هیچ یک از تیمها نبودند و به عشق خودِ جوانها آمده بودند ولی بسیاری از روحانیون علاوه بر علاقه به جوانان پاک این مرز و بوم، طرفدار یکی از این دو تیم بودند و بعضا بین خود روحانیون هم کلکلهای ورزشی جالبی رد و بدل میشد و حتی بین روحانیون و جوانها، که خود مقدمه دوستی و ارتباط صمیمانه بین آنها میشد.”
این طلبه برای خنثی کردن نظر منفی مردم به روحانیون حاکم و فحشها و جوکها و لطیفههای جوانان علیه آخوندها، از یک جوان استقلالی نقل میکند که: “حاج آقا! خیلی حلالمان کنید. من تا الان خیلی به شما حرفهای بیربطی زدم و به دوستانتان بگویید مرا حلال کنند. من هم به او گفتم شما هم به دوستانتان بگویید ما را حلال کنند، ماها هم به شما بدی کردیم …. ماها هم غافل بودیم و خیلی زودتر از اینها باید میآمدیم.”
این طلبه که از حضور خودش در ورزشگاه به وجد آمده به انتقاد بعضی از همکاران طلبهاش هم که به علت شعارهای تحقیر آمیز و فحشها و متللکهای تماشاگران به آخوندها، مخالف حضور روحانیون در ورزشگاهها هستند، پاسخ میدهد:
“ماها در این مدت، کم مورد انتقاد نگرفتیم. انتقادها و ایرادهای بنی اسرائیلی که مثلا در شان روحانیون نیست در این گونه فضاها که سرشار از هیجان و احتمال بروز حوادث پیشبینی نشده است، قرار گیرند. یا اینکه چه لزومی برای این کار وجود دارد؟ چه حوادثی؟ چه شانی؟ مگر این جوانها همانهایی نبودند که والفجرها و مرصادها آفریدند و شاید در امتحانی دیگر خیلی قویتر و استوارتر باشند.”
یک جوان که به قول این طلبه از سردرگمیها و خسته شدنها و بیکاریهای خود و از اینکه در این جامعه درک نمیشود، گله داشته است؛ گفته که “در کنار یک روحانی استقلالی و پرسپولیسی احساس آرامش دارم. احساس میکنم مال خودم هستی.”
اینگونه نظرات سبب شده که او به موثر بودن شیوه تبلیغیاش مطمئن و مصمم شود که باز هم به وزشگاه بیاید.
حاجی بیا اینجا!
او در یادداشت دیگری از حضور در بازی تیم ملی ابراز خرسندی بیشتری میکند چون اختلاف بین تیمها جای خود را به اتحاد در تیم ملی داده و از فحش و بدو بیراه خبری نبوده است: “کلام قاصر است از این همه لطف جوانان به طلبههای جوان و شاید همین مولفه باعث همبستگی ماها شده بود. وقتی میدیدند ماها همصدا با آنان از تیم ملی کشورمان دفاع میکنیم و آرزوی بُردش را داریم، به این نتیجه رسیدند که قشر روحانیون هم مثل خودشان ساده و صمیمی هستند و شاید در دلشان میگفتند که ماها هم به آنها بیخود بدبین بودیم. دلهای پاک آنان خود به خود ما را مجذوبشان میکرد، تا آنجایی که وقتی بیش از ۱۰ هزار نفر صدایم کردند که حاجی بیا اینجا، دیگر نتوانستم جلوی پاهایم را بگیرم و بی اختیار همراه دوست عزیزم بینشان رفتیم و ناگهان با تشویق عجیب آنان روبهرو شدیم که واقعا قابل توصیف نیست.”
او حضور طلبهها در ورزشگاه را خوش یمن میداند چون مدعی است که تماشاگران برد تیم ملی را از “پاقدم” آنها میدانستند.
بعد از بازی، یک صندلی هم از جا کنده نشد
محمدحسن نبوی، معاون تبلیغ حوزههای علمیه در گفتوگو با خبرگزاری رسا، در توجیه حضور طلبهها در شهرآورد تیمهای فوتبال استقلال و پرسپولیس از ضرورت “استفاده از فرصت تبلیغ در ورزشگاه” برای جوانان سخن گفته است.
به گفته او بخش قابل توجهی از جوانان هنگام برگزاری مسابقات ورزشی نزدیک به هفت تا هشت ساعت یا روی صندلی مینشینند یا در راهروهای ورزشگاه، مشغول رفتوآمد هستند: “یعنی به طور مثال بین ۸۰ تا ۱۲۰ هزار جوان در ورزشگاه آزادی به مدت هفت تا هشت ساعت قبل از شروع مسابقه یا بازی بیکار هستند و بسیاری از آنان نیاز به معارف در ابعاد مختلف دارند.”
او مدعی شده که مبلغان به میان تماشاگران منتظر بازی فوتبال در بیرون استادیوم رفته و تا صبح نخوابیدهاند تا به سوالات جوانان پاسخ بدهند. به ادعای نبوی، با حضور طلبهها در میان تماشاگران از دعوا و درگیریهای معمول کاسته شده به طوری که بعد از بازی، یک صندلی هم از جای خود کنده نشده است.
او از قول یک جوان تماشاگر نقل میکند که “ما فکر کردیم شما مقصود و منظور خاصی دارید و در جلسات اول که آمدید ما به شما ناسزا میگفتیم که چرا به ورزشگاه آمدهاید، اما حالا میبینیم شماها هم جوانید، راحتید و مثل خودمانید و راحت حرف میزنید.”
معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزههای علمیه مدعی است که “حضور روحانیان در ورزشگاه زمینهساز ارتباط با امامان جماعت” میشود .
ترس از اشاعه افکار و عقاید و ادیان دیگر
نبوی همچنین در توجیه حضور طلاب در میان تماشاگران به اشاعه افکار و عقاید و ادیان دیگر یا به قول او “فعالیت تبلیغی فرقههای منحرف” در ورزشگاه اشاره میکند : “پس از حضور در ورزشگاه متوجه شدیم که بسیاری از فرقههای منحرف از فرصت حضور جوانان در ورزشگاه برای تبلیغ خود و انحراف جوانان استفاده میکنند. این جوانان همه بچه شیعه و مسلمان هستند، چرا بهاییت باید از این فرصت استفاده کند و تبلیغ فرقه باطل خود را بکند اما ما که شیعه هستیم و محبت امام حسین در رگ و پوستمان است، تبلیغشان را نکنیم؟”
او همچنین به اختلاف نظرها درباره حضور طلبهها در ورزشگاهها اشاره کرده است. از جمله روزنامهای که به گفته او حضور روحانیون در ورزشگاهها را “مرموز” دانسته چون آن را “در شان روحانیون” نمیدانسته است.
به گفته نبوی، “کسانی که چنین مطالبی را مطرح میکنند یا حوزه علمیه را نمیشناسند یا نمیدانند وظیفه طلبه چیست. وقتی کسی برود احکام وضو بگوید و نماز جماعت را در حد گسترده بهجا بیاورد، چهطور میتواند مرموز باشد؟ آیا نفوذ اسلام و تشیع مرموز است؟”