جمهوری اسلامی؛ خطری برای امنیت جهانی/مجید محمدی
همزیستی مسالمت آمیز با دشمنان همزیستی مسالمت آمیز
کسانی که خطر امنیتی جمهوری اسلامی برای منطقه و دنیا را نمیبینند سر در برف کردهاند. عباراتی مثل «همزیستی»، «مسالمت آمیز» و «همزیستی مسالمت آمیز» حتی یک بار توسط خامنهای به کار نرفته است.
لابی جمهوری اسلامی در خارج کشور، مقامات دولت روانی، اصلاحطلبان مذهبی، اسلامگرایان مستقر در خارج از کشور و چپهای ایرانی داخل و خارج کشور معتقدند که طرح خطر امنیتی جمهوری اسلامی برای منطقه و دنیا شیوع «ایران هراسی» و «اسلام هراسی» توسط دولتهای غربی و رسانههای غربی است. این گروهها آرزوهای قلبی خود برای داشتن یک ایران مسالمت جو و رعایت کنندهی قوانین بین المللی (در صورت خوشبینی بدانها) یا تبلیغات سیاسی خود (در صورت واقع بینی) را با واقعیت امروز حکومت اشتباه گرفتهاند. حکومت هر روز تلاش میکند خلاف این دیدگاه را با اعمال خود ثابت کند اما گروهی هستند که رفتار حکومت را نادیده میگیرند و میخواهند غربیان با رژیمی که دشمن همزیستی مسالمت آمیز است همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند
برای نشان دادن این واقعیت به سه دسته شواهد اشاره میکنم:
۱) سخنان روشن مقامات قدرتمند نظام که مراکز تصمیم گیری را در اختیار دارند در این باب،
۲) اقدامات ضد امنیتی و تروریستی نظام در خارج کشور، و
۳) ایجاد جنگ های مذهبی در داخل و خارج کشور.
نخست از اقدامات رژیم شروع کنیم:
مداخله جویی نظامی
امروز جمهوری اسلامی با اعزام نیروی نظامی، ارسال اسلحه، و تامین مالی گروههای تروریستی در لبنان، غزه، عراق، سوریه، افغانستان، یمن، بحرین، سودان و عربستان سعودی حضور دارد. این امور به یک زبان از سوی برخی مقامات نظامی و سیاسی انکار و به زبانی دیگر از سوی برخی دیگر از آنها تایید شده است. نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل و خود گروههای تروریستی به این امور اذعان کردهاند. دهها گزارش در باب ارسال اسلحه از سوی جمهوری اسلامی در شرایط تحریم به دیگر کشورها در رسانهها منتشر شده است. فرمانده سپاه قدس در خاک عراق حضور داشته و عکسهای وی در این مناطق بارها منتشر شده است. چندین فیلم حضور نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه را گواهی میدهند. صدها کشتهی جمهوری اسلامی در سوریه و عراق در داخل کشور تشییع و دفن شدهاند و گزارشهای آن را رسانههای داخلی با عناوین غلط انداز (مدافعین حرم) منتشر کردهاند. سه دهه عملیات تروریستی رژیم در خارج از کشور نیز موید خطر امنیتی این رژیم یاغی است.
جنگ مذهبی و فرقهای
پس از بروز داعش و اقدامات سریع آن در سرکوب اقلیتها برای کسانی که اخبار منطقه را دنبال میکنند روشن شده است که جنگ مذهبی تا چه حد می تواند به ناامنی و کشتار در خاورمیانه منجر شود. جمهوری اسلامی کارهای داعش را در دورهای طولانی تر علیه بهاییان، یهودیان و مسیحیان ایرانی انجام داده است. جمهوری اسلامی زمانی به اعدام بهاییان میپرداخت که توئیتر و فیسبوک و یوتیوب وجود نداشت و مقامات رژیم هم همه چیز را از عمومی پنهان میکردند، در حالی که داعش کارهای خود را در معرض دید عموم قرار میدهد.
اقدامات جمهوری اسلامی در بسط شیعه در کشورهایی مثل مالزی و سودان به عکس العمل مستقیم دومتهای این کشورها انجامیده است (محکومیت اعمال مبلغان شیعه در مالزی توسط حکومت این کشور، سپتامبر ۲۰۱۳؛ بسته شدن رایزنی فرهنگی توسط سودان در دوم سپتامبر ۲۰۱۴). رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی در کشورهای آفریقایی عمدتا به مراکز ترویج شیعه تبدیل شدهاند که این امر در کشورهایی با اکثریت سنی یا مسیحی و اقلیت کوچک شیعه تنش زاست. در داخل کشور نیز تلاش برای شیعهسازی سنیان و تغییر بافت جمعیتی مناطق سنینشین همچنان ادامه داشته است. این اقدامات علیه جمعیتهای شیعه در کشورهای مجاور عمل کرده است. کشتار شیعیان پاکستانی توسط سپاه صحابه نوعی عکس العمل به سرکوب اقلیت سنی در مرزهای شرقی ایران است.
شیوع ادبیات جاهطلبی
مقامهای جمهوری اسلامی نه تنها در خارج از کشور مداخلهی نظامی دارند بلکه در داخل بدان افتخار هم میکنند یا دیگران را بدان تهدید میکنند. پس از ابراز قدرت حوثیها در صنعا، علیرضا زاکانی عضو مجلس میگوید: «ایران اکنون در منطقه سه پایتخت دارد که پس از بغداد، دمشق و بیروت با گرفتن صنعا هدف یکپارچهسازی خود را در منطقه به سرانجام میرساند. به امید خدا پس از یمن نوبت به عربستان میرسد تا مردمش حکومت واقعی اسلامی را از نزدیک احساس کنند. یمن چیزی بیش از هزار و صد مایل مرز مشترک با عربستان دارد که امیدواریم از این طریق اسلام و جنبش مقاومت وارد عربستان شده و این نظام را به چالش بکشد.» (الف ۲ مهر ۱۳۹۳)
خطیب نماز رسمی عید قربان میگوید: «حج و بیتالله اسیر دست وهابیون است.» (الف ۱۳ مهر ۱۳۹۳) نزدیک به این مضمون هزاران بار توسط مقامهای جمهوری اسلامی تکرار شده است. این سخن وقتی به سیاست ترجمه شود دقیقا به معنای خواست جمهوری اسلامی در ساقط کردن حکومت سعودی و در اختیار گرفتن بخشی از خاک عربستان سعودی است. آیا مقامات جمهوری اسلامی حاضرند حاکمیت نقطهای از ایران را با دیگر کشورها شریک شوند؟
همزیستی مسالمتآمیز غیر ممکن است
محمد حسین نجات معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه میگوید: «به هیچ وجه امری به نام همزیستی مسالمتآمیز با آمریکا نداریم. مثل این است که بگوییم در زمان امام حسین، ایشان و یزید با هم همزیستی مسالمتآمیز داشتهاند. یا حضرت رسول و ابوسفیان همزیستی مسالمتآمیز داشتهاند. حضرت رسول آمده که ابوسفیان را بردارد و با کفر مبارزه کند. ما آمدیم که استکبار نباشد و با ظلم مبارزه کنیم. امام در اوج پذیرش قطعنامه به فرماندهان خود فرمودند این کینههای مبارک خود را حفظ کنید برای رویارویی اصلی همه اسلام با همه کفر.» (فارس ۸ مهر ۱۳۹۳) اینها وقتی همزیستی را غیر ممکن میدانند نمیخواهند از قدرت کنارهگیری یا خودکشی کنند بلکه میخواهند طرف دیگر را از میان بردارند.
افرادی مثل نجات در ایران نظامیانی نیستند که از مقامات سیاسی پیروی کنند و سخنانشان جنبهی تبلیغاتی صرف داشته باشد. آنها خود در مقام تصمیم گیری و اجرای سیاست داخلی و خارجیاند و عین این سخنان از زبان خامنهای هم صدها بار شنیده شده است. خامنهای اصرار دارد که کینه از ایالات متحده فراموش نشود. آنها این کینه را در همهی آموزشهای نظامی و فرهنگی و مذهبی خود انتقال می دهند.
عباراتی مثل «همزیستی»، «مسالمت آمیز» و «همزیستی مسالمت آمیز» حتی یکبار توسط خامنهای به کار نرفته است (جستجو در مجموعهی سخنان و پیامهای وی این را نشان می دهد). خامنهای همیشه خود را در قالب امام اول شیعیان میدیده است و دولتهای غربی را در مقام مشرکان و کفار. حتی پیامبر اسلام نیز در دورهای با مخالفان خود صلح کرد اما خامنهای می خواهد آتش خصومت همواره برقرار باشد.
خامنهای برای نشان دادن خود به عنوان رهبری سازش ناپذیر هیچگاه از عباراتی مثل مصالحه یا انعطاف نیز با لحنی مثبت استفاده نکرده است. او در شرایط فشار اقتصادی تحریمها فقط از «نرمش قهرمانانه» یاد کرد تا با مذاکرات دولت روحانی نیازهای مالی حکومت برای آتش افروزی در منطقه و فساد مقامات فراهم شود و فشار تحریمها کاهش یابد.
نقش دیپلماتها و اصلاح طلبان
محمد جواد ظریف و روحانی تغییر چهره داده شده (از یک عنصر امنیتی به شیخ دیپلمات توسط رسانههای دولتی) و قبل از آنها خاتمی دکور این حکومت بودند و نقش فرعی و ثانوی داشتند. سردار نجات و زاکانی نظرات خامنهای را بیان میکنند، قدرت سخت را در کشور در اختیار دارند و در باب مداخلات منطقهای تصمیم می گیرند. نقش حسن روحانی نیز به عنوان یک امنیتی کاهش مخاطرات امنیتی رژیم در شرایطی است که حکومت برای دیگر کشورها مخاطرات امنیتی ایجاد میکند. تخصص روحانی وقتی می گوید «لااقل این رئیس جمهور در امنیت ملی متخصص است اگر در چیز دیگری تخصص نداشته باشد» (الف ۱۵ مهر ۱۳۹۳) دقیقا این است که هزینههای جاهطلبی و تنش زایی جمهوری اسلامی را کاهش دهد.
*****************************
منبع:وب سایت خودنویس