تپه های باستانی خویس،شوش،خوزستان،ایران

آثار،باستانی،مردم،اهواز،خوزستان،ایران،عیلامی،خویس،شوش،تخریب،تحریف،عرب،تپه ها،

خواسپس،خواپیس،خواییس،خویس ،خواسپس نام رودخانه کرخه به زبان یونانی در زمان حکومت سلوکیان بوده است وآشوریان وبابلیان وعیلامیان آنرا "اقنو" یعنی آب شیرین می نامیدند

درمسیر شوش به طرف اهواز که حرکت می کنی شاوور را که پشت سر می گذاری درسمت راست بعد از پل شاوور تابلویی جلب توجه می کند به روستای خویس درزبان مردم عرب و یا به نام جدیداین روستا میثم تمار خوش آمدید.
 
با فاصله اندکی از جاده روستای خویس از توابع شوش می رسی . شاید خویس برای مردم عرب نهر خایس وبوی متعفن نهری رابه یاد آوردکه به روایت برخی نهری از کنار این روستا می گذشت که مهجور وکم آب شد تااینکه آبش متعفن وبد بو شد.ولی به نظر می رسد که تعبیری ظاهری از نام متشابه با واژه خایس (متعفن وبدبو)عربی است .
 
#خواسپس،خواپیس،خواییس،خویس ،خواسپس نام رودخانه کرخه به زبان یونانی در زمان حکومت سلوکیان بوده است وآشوریان وبابلیان وعیلامیان آنرا "اقنو" یعنی آب شیرین می نامیدند(دنیای گمشده عیلام.والتر هنس ،ص.8) .#
 
این رود در عهد میسان به کرخه تغییر نام داد که کرخ به زبان سریانی به معنای قلعه می باشد که کرخ میسان معروف همان قلعه میسان می شودکه برلب رودکرخه بوده است.وبه زبان عربی کرخ به معنای زیادی ووفور آب است .
 
باوجود تپه های باستانی کنار رودخانه کرخه ونزدیک روستای خویس بعید نیست که نام خویس همان خواسپس یونانی باشد.که روزگاری شهروروستاهای زیادی را در دل خود جای می دادودر راه ومسیر شوش ودور انتاش بوده که امروزه تپه های سر به فلک کشیده وپر از تکه های سفال تایید کننده این نظریه است .نمی دانم این شهر در زمان عیلامیان چه نام داشته اما امروز از آن شهر ومعابد سربه فلک کشیده بر لب رودخواییس چیزی جز تپه هایی خاکی با سفال های ناهمگون وبه هم ریخته نمانده است.
شاید این شهر ایوه یا اوه با واو مشدد است که در گاه نامه آشوریان درزمان سارگون دوم تعدادی از آنها به سامره تبعید شدند.
که ازنژاد سامی وبه زبان آرامی سخن می گفتند .ويا شايد شهر "شم اقنو"باشد (باستان شناسی ایلام.دنیل پاتس ،ص.469)
ویا ممکن است هر شهر معروف عیلامی در جنوب شوش باشد که تا دوره اسلامی مسکون بوده ،چون سفال های موجود در این تپه از کوزه های دفن اجساد یافت می شود تا کوزه ها وسفال های رنگی وساده اسلامی .
در تپه کوچکی که در جهت شمال قرار دارد هنوز دیواره های خشتی بزرگی نمایان است که ممکن است دیوار قصر یا معبدی باشد ،در همان جهت تپه ای وجود دارد که شکسته های کوزه های بزرگی دیده می شود که استخوان های زیادی در اطراف آنها پخش شده اند که بر اثر حفاریهای غیر قانونی اجساد درون کوزه های بزرگ به بیرون ریخته شده تا شاید به گنجی برسند.
در مشرق تپه بزرگ تعدادی تپه وجود داردکه با لودر های کشاورزان کاملا تسطیح شده واز بین رفته اند که از دور شکسته های سفال وتکه های به هم ریخته آجر نمایان است ،ومانند بسیاری از دیگر تپه های عیلامی خوزستان ازبین رفته اند وتبدیل به زمین کشاورزی شده اند.
 
##اما از همه بدتر ساختمان های جنگل بانی یا پایگاه حفاظت محیط زیست است که بر فراز بلندترین تپه ساخته شده وحدود 2000متر از سطح تپه را کاملا از بین برده وتبدیل به خانه نگهبانی وساختمان اداری کرده است که جای تعجب دارد این همه زمین مانده چرا باید همچین سازه ای بر تپه ای باستانی ساخته شود آن هم تپه ای که برای میراث فرهنگی شوش کاملا شناخته شده وثبت شده است.##
 
تپه های روستای خویس به شکل متسلسل ویک پارچه ودر کنار هم وبا فاصله خیلی کم از درون روستاآغاز می شوند آنجایی که تبدیل به آخور گوسفندان روستا شده وجایی دیگر تپه ای منزل گله داری از مردم همان روستا شده است .وهرروز لودری به جان تپه ای می افتد تا طویله ای برای گوسفندان ساخته شود ویا چند متری به زمین کشاورزی برخی افزایش یابد ..
 
نمی دانم در اینجا مقصر مردم فقیر وبی اطلاع روستا هستند یا کارشناسان خبره وباسوادمیراث فرهنگی استان که خواسته نا خواسته این روند تخریب آثار خوزستان را یاری می کنند ولی آن روستایی که از تاریخ وآثار تاریخی اطلاعی ندارد ،کدام برنامه آموزشی برای مردم ساکن کنار آثار باستانی ترتیب داده شده که ازآنها انتظار محافظت آثار داشته باشیم یا به کدام کشاورز آموزش داده ایم که به فکر آثار باشدوقتی آثار کنار روستاها به دروغ به اقوام دیگری منتسب شود آن کشاورز وگله دار حسی نسبت به آثار خود نخواهدیافت ..در اینجا دروغ های برخی وبی توجهی به مردم وساکنان اصلی این سرزمین باعث شده که مردم نسبت به این آثار بی تفاوت باشند.که اگر حقیقت به مردم بیان شود شاید بیشتر از آثار گذشتگان خود محافظت کنند .
 
هرچه هست این تپه دردل خود حقایق نهفته فراوانی دارند که روزی آنها را برملا خواهد کرد وصفحه ای بر تاریخ این سرزمین خواهند افزود.اما آیا تاآن روزها چیزی از آثار گرانبهای این سرزمین باقی خواهند ماند یا نه ؟؟
 
خویس روستایی با مردمي عرب از قبیله ها وطوایف مختلف که درکنار هم سالیان سال زندگی کرده وهمدیگر را خوب می شناسند وکافی در اول روستا سراغ کسی ر
ا بگیری تادر منزلش راهنمائیت خواهند کرد وتعارف گرمی خواهند نمود واین جمله معروف را خواهند گفت که همه این روستامنزل شماست هنوز صمیمیت درروستا حکم فرماست هرچند که دیوارهای خانه ها بین مردم فاصله انداخته ولی مردم با صفا ومهربان درکنارهم زندگی می کنند .پیرمردها با دشداشه ای سفید وچفیه های سفید ورنگی درکنارهم ایستاده ویا در گوشه ای گرم صحبت اند .هنوز صدای آواز گله داران دم غروب به گوش می رسدوصبح با صدای حرکت گله ها مردم از خواببیدارمی شوند .
زمین های کشاورزی تا روستاهای چعب بیت خشان وآن طرف تر سرسبز وخرم وگندم زارها با نسیم می رقصند.
تپه های باستانی این روستا مشرف بر کرخه اند واز فراز آنهامی توان تپه های سربه فلک کشیده آن طرف رود خانه کرخه را دید که شاید آنها هم مانند این تپه ها زخم خورده تیغ لودر باشند ویا به شکل دیگری آسیب دیده اند.
در فاصله بین روستای خویس وشاوور کوره های آجر پزی به سبک سنتی که یاد آور روزهای گذشته وشکوه شوش اند به کار خود ادامه می دهند هنوز کوره های آجر به سبک قدیم خشت های گلی خشک شده را می پزند وازآنها اجرهای زبره می سازند که تا حدودی شبیه به آجرهای باستانی اند با اندکی تفاوت در اندازه آجرهای ساخته شده ...
 
خويس نامي که قدمتش با تپه های باستانیش عجین شده ورودخانه خواسپس آن هنوز جاری است اما نیاز به کاوش های باستان شناسی دقیق دارد تا بتوان با دقت نظر قطعی درمورد آن داد ولی هرچه هست بی شک قدمتی عیلامی تا اسلامی دارد زیرا سفال هایش شاهد وگویای این جریان سیر زندگی بشری در این روستاست .
 
به امید روزی که کاوشگری منصف این تپه ها را کاوش کند وحقیقت وجودی آنها را بازگو کند نه آنکه بخواهد آنها راهرطور شده به دوره ساسانی نسبت دهد وحقیقت عیلام وعیلامیان را بپوشاند ...
 
 
 
منابع:
 
باستان شناسی ایلام.دنیل پاتس ، انتشارات سمت .تهران1389
دنیای گمشده عیلام.والتر هنس .نشرعلمی فرهنگی .تهران1388.
بازدید از تپه ها وتحقیقات میدانی وعکسبرداری از تمام زوایای تپه های خویس ...26.1.1395
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

حسین فرج الله (ابو عرفان)-شوشتر