تصویری کوچک اما موحش، از اقتصاد ايران
ایران اسرار- این روزها وضعیت وخیم اقتصاد و اینکه فلج اقتصادی روز به روز جدیتر و عمیقتر میشود، بحث روز است. در یک گفتگوی تلویزیونی دو تن از مقامهای رژیم، یحیی آلاسحاق وزیر بازرگانی پیشین و یکی از مقامهای کنونی اتاق بازرگانی و حسین عبده تبریزی کارشناس اقتصادی و مشاور وزیر مسکن و شهرسازی دولت روحانی، تصویر موحشی از اقتصاد کشور ارائه میدهند که بیتردید بهمنظور سیاهنمایی نیست حتماً واقعیت بسا تیرهتر از آن است؛ اما این تصویر کمک میکند که ابعاد ویرانی اقتصادی را که این رژیم ضدایرانی به بار آورده، بهتر دریابیم.
یحیی آل اسحق: «در رابطه با مسائل و چالشهای اقتصادی، یک سری واقعیتها وجود دارد که اولین آن بیکاری است. ما در حال حاضر حدود 8 میلیون بیکار داریم که 4میلیون نفر آنها تحصیلکرده هستند. این یک چالش بسیار بزرگ است. آقای نوبخت میگفت برای حل این (معضل) و برای اینکه یک تکانی بدهیم، 800هزار میلیارد تومان پول سرمایهگذاری لازم است؛ حالا از کجا؟ و چه شکلی؟ این یک چالش بزرگ است. یا مثلاً معیشت مردم، واقعیت این است که در جریانهای انتخابات ما رفتیم دیدیم بخشهای متوسط به پایین، واقعاً وضعیتشان خوب نیست. درآمدشان کفاف هزینههایشان را نمیکند. واقعاً جدای از تعارف، مردم در مشکلات هستند.
(در زمینه) رکود اقتصادی، در حال حاضر وضعیت صنایع بهطور کلی و مخصوصاً واحدهای کوچک و متوسط خیلی خراب است. وقتی آقای وزیر (نعمتزاده) میآید میگوید 14هزار واحد تولیدی در شهرکها تعطیل شده و (صنایع) از تعطیلی به ورشکستگی رسیده است. این وضعیت رکود، وضعیت تقاضا، وضعیت موجودی انبارها، چکهای برگشتی، وضعیتی است که برای مردم کاملاً محسوس است» (تلویزیون رژیم 22اسفند 94).
به این ترتیب باید پرسید آیا جای آبادی هنوز باقی مانده است؟ اما واقعیت این است که آنچه گفته شد جزیی ناچیز و بیان گوشهیی از ویرانه بزرگی به نام اقتصاد ایران است. اکنون وضعیت اشتغال و بیکاری را از زبان مقام دیگری که در این گفتگو شرکت داشت، یعنی عبده تبریزی بخوانیم:
«ما چیزی حدود 60میلیون نفر در سنین 15 تا 65سال داریم که از این عده اکنون فقط 22میلیون نفر کار میکنند. یعنی عده قابل ملاحظهای مشارکتشان در اقتصاد بسیار کم است. (نرخ مشارکت اقتصادی) بین خانمها 16 تا 18درصد است و بین آقایان هم بین 65 و 66درصد است و یک لشکری از دانشجویان بیکار داریم. بخش عمدهیی از 4میلیون دانشجویی که داریم ترجیح میدادند که بروند سر کار ولی چون فعلاً کار نیست به تحصیل ادامه میدهند از لیسانس به فوقلیسانس. ارتقاء شغلی ندارند فعلاً دارند دورهشان را میگذرانند».
البته آمار واقعی بیکاران کشور بسا بیش از اینهاست. چند روز پیش یک کارشناس حکومتی دیگر به نام رزاقی، در تلویزیون رژیم از وجود 15میلیون بیکار در کشور سخن گفت که به واقعیت نزدیکتر است.
آل اسحاق در ادامه سخنان خود به تعطیلی فزاینده صنایع و واحدهای تولیدی اشاره کرد و گفت: «ما در هر شهر و استانی، دو سه شهر که صنعتی داریم که این شهرکها مملو ماشینآلات است و از آب گاز، نیروی انسانی، برخوردار است که یا بهکلی تعطیلند یا با 20درصد، 30درصد ظرفیت دارند کار میکنند».
راستی چرا در حالی که ظاهراً همه عناصر برای تولید وجود دارد، در حالی که طی سالهای گذشته با افزایش شگفتانگیز قیمت نفت، تنها از محل درآمد نفت بیش از 800میلیارد دلار به سوی کشور ما سرازیر شد، اما وضع اینگونه است. چرا؟ اعتراف همین دو مهره رژیم گویاست:
آل اسحاق: «وضعیت فساد اکنون دیگر از مسائل اجتماعی است ولی در عینحال ریشه در اقتصاد دارد. انواع و اقسام فساد اکنون رواج دارد؛ از جمله در بانکها، اگر به نظام بانکی رسیدگی نکنیم، ممکن است شرایطی پیش بیاید که دیگر نشود آن را جمع کرد».
آل اسحاق به یکی دیگر از موارد فساد و اختلاس در صندوقهای بازنشستگی اشاره میکند و میگوید: «ما 3میلیون کارمند داریم و 3میلیون بازنشسته که 30سال پول به این صندوق ریختهاند، اما دولتهای مختلف به عناوین مختلف دست بردهاند تو جیب این صندوق».
به این ترتیب اولاً روشن شد که چرا مهرههای حکومت آخوندی این اعترافها را میکنند، چون «شرایطی پیش آمده که ممکن است دیگر نشود جمعش کرد!». ثانیاً علت اصلی این وضع در سادهترین بیان یک چیز بیشتر نیست، فساد و غارت! یا به قول این مقام رژیم، هر دولتی که آمده دست کرده است در جیب مردم. بنابراین راهحل اقتصاد ایران هم قبل از هر چیز، قطع دست این دزدان از جیب ملت است.