بهار عربی و آینده کردستان

حسن داعی

کردستان ایران ترکیه سوریه عراق بارزانی

بهار عربی و آینده کردستان
مسعود بارزانی در ردای رهبر یک کشور مستقل 
در اولین روزهای آوریل امسال، مسعود بارزانی، پرزیدنت اقلیم کردستان عراق میهمان رسمی دولت آمریکا در واشنگتن بود و از وی مانند رهبر یک کشور مستقل پذیرائی شد. بارزانی با پرزیدنت اوباما، هیلاری کلینتون و جو بایدن دیدار و گفتگو کرد. 
بارزانی در جریان سفر به واشنگتن، در برابر سازمان تازه تاسیس شده "شورای اقتصادی آمریکا - کردستان" (USKBC ) سخنرانی کرد و از کمپانی های آمریکائی برای سرمایه گذاری در این منطقه بدون آنکه نیازی به تایید دولت مرکزی عراق داشته باشند دعوت کرد. ژنرال جیم جونز مشاور سابق امنیت ملی اوباما رئیس این شورا است.
چند روز پس از سفر واشنگتن، بارزانی به ترکیه سفر کرد و در آنجا نیز از وی به گرمی استقبال شد و رئیس جمهور و نخست وزیر با او دیدار و گفتگو کردند. این بار، ترکیه برای کسی فرش قرمز پهن کرده بود که سه سال قبل، از وی بعنوان راهزن یاد میکرد و او را به حمایت از جنجگویان کرد "پ کا کا" متهم مینمود.
یک ماه پس از سفر بارزانی، دولت ترکیه و اقلیم کردستان بطور رسمی راه اندازی یک پروژه عظیم خط لوله برای انتقال نفت کردستان به ترکیه را اعلام کردند. این موضوع بشدت مورد اعتراض دولت مرکزی عراق قرار گرفت و بستن قرارداد نفتی بین کردستان با یک کشور خارجی را مغایر یکپارچگی کشور اعلام نمود. اعتراضی که با بی توجهی ترکیه و کردستان روبرو شد.
سفرهای دیپلماتیک بارزانی و قراردادهای بزرگ اقتصادی بین اقلیم کردستان و طرف های خارجی زمانی اهمیت بیشتری می یابد که به فضای سیاسی عراق نگاه کنیم. از پایان سال گذشته که نیروهای نظامی آمریکا از عراق خارج شده اند، اختلاف بین نوری المالکی از یکطرف و نیروهای سیاسی دیگر یعنی سنی ها و کردها به اوج خود رسیده است. مالکی دستور دستگیری طارق الهاشمی معاون رئیس جمهور و رهبر ائتلاف سنی ها را داد. هاشمی گریخت و مدتی در اقلیم کردستان پناهنده شد و اکنون نیز میزبان دولت ترکیه است. از طرف دیگر، مسعود بارزانی اخطار کرده است که اگر اوضاع بهمین روال پیش رود، وی در ماه سپتامبر از کردها نظرخواهی میکند تا در باره استقلال کردستان تصمیم بگیرند.
آیا کردستان عراق در مسیر استقلال گام برمیدارد و در اینصورت، تآثیر آن بر موقعیت کردهای سوریه، ترکیه و ایران چه خواهد بود؟ رمز گشائی از آینده کردستان زمانی امکان پذیر است که آن را در بستر بهار عربی و تغییرات شگرفی که در منطقه در حال وقوع است مورد بررسی قرار داده و یک جنگ واقعی که در خاورمیانه در جریان است را مورد توجه قرار دهیم. جنگی برای تسلط بر منطقه بین دو اردوگاه که با تمام قوا به میدان آمده اند: در یکطرف رژیم ایران، بشار اسد، دولت نوری المالکی و حزب الله لبنان قرار دارند و در طرف دیگر، ترکیه، عربستان و متحدان عرب آنها صف کشیده اند. کردستان عراق در این اردو قرار گرفته است.
 
ترکیه ابرقدرت منطقه ای و متحد اقلیم کردستان 
در سپتامبر ۲۰۱۱ همزمان با سقوط قذافی در لیبی و در اوج بهار عربی، طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به کشورهای عربی سفر کرد. صدها هزار نفر از مردم در مصر، لیبی و تونس از وی همچون یک قهرمان ملی و تاریخی استقبال کردند. برای مردم عرب، اردوغان الگوی یک جامعه بهتر بود، جامعه ای که در آن مذهب و سنت آنان مورد احترام قرار میگرفت و آبادانی کشور و رفاه مردم نیز هدف اصلی دولت بود. 
چند ماه بعد، در آوریل ۲۰۱۲، شورای روابط خارجی آمریکا گزارش بسیار مهمی در رابطه با ترکیه منتشر کرد. دراین گزارش که زیر نظر مادلین آلبرایت وزیر خارجه سابق آمریکا در زمان بیل کلینتون و استفان هادلی مشاور امنیت ملی جرج بوش تهیه شده است، ترکیه بعنوان قدرت برتر منطقه معرفی میشود و با اشاره به اهمیت این کشور برای شکل دهی به تحولات خاورمیانه، از دولت آمریکا میخواهد تا ترکیه را بعنوان متحد استراتژیک خود بازشناخته و وارد روابط جدیدی با این کشور گردد. روابطی که در آن، جایگاه جدید ترکیه بعنوان یک ابرقدرت منطقه ای مورد نظر قرار گرفته باشد. یعنی همان جایگاهی که چین در دهه هفتاد در آسیا داشت و آمریکا روابط استراتژیک با این کشور برقرار نمود. 
گزارش جدید شورای روابط خارجی آمریکا بیش از هرچیز بازتابی از نیاز آمریکا و غرب به ترکیه است تا اولا با ایفای نقش الگو و بدست گرفتن رهبری جریانات اسلامی در خاورمیانه، از قدرت گیری جریانات رادیکال و ضد غرب جلوگیری نماید. ثانیا، ترکیه نقش کلیدی در انتقال نفت و گاز از آسیای مرکزی به اروپا برعهده دارد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، علیرغم تلاش های گسترده آمریکا و اروپا، انتقال نفت و گاز جمهوری های جدید آسیای مرکزی کماکان زیر کنترل روسیه باقی مانده است و اروپا بطور استراتژیک به راهی مستقل از مسکو برای تامین انرژی خود نیاز دارد. خط لوله و گاز جدید از آذربایجان به ترکیه و خط لوله های نفت و گاز از کردستان عراق به بندر سیحان در ترکیه، بارقه امیدی برای اروپاست و از همین رو، جایگاه ترکیه برای اروپا بازهم افزایش یافته است.
ظهور ترکیه بعنوان یک ابرقدرت منطقه ای و نیاز غرب به این کشور، تنها زائیده بهار عربی و تحولات اخیر خاورمیانه نیست. از دهسال پیش که حزب عدالت و توسعه ترکیه قدرت را در این کشور بدست گرفته، تولید ناخالص ملی ترکیه سه برابر شده است، رفرم سیاسی بطور جدی پیگیری میشود، دست نظامیان از سیاست کوتاهتر شده است و علیرغم نمونه های بسیاری که از نقض حقوق بشر در این کشور بخصوص در رابطه با کردها بچشم میخورد، باید تاکید کرد که دموکراسی در این کشور نهادینه تر شده است.
اگرچه تحولات منطقه و بهار عربی، زمینه بسیار مناسبی برای ظهور ترکیه در جایگاه یک ابرقدرت منطقه است اما پاشنه آشیل ترکیه، نیاز روز افزون به کشورهای خارجی برای تامین نفت و گاز میباشد. ترکیه سالانه ۵۰ میلیارد دلار برای واردات نفت گاز هزینه می پردازد. از اینرو، تهیه انرژی ارزان برای اقتصاد شتابان ترکیه، اهمیتی استراتژیک برای این کشور دارد و همینجاست که آنکارا به اقلیم کردستان و منابع زیر زمینی آن چشم دوخته است.
 
اتحاد استراتژیک ترکیه و اقلیم کردستان در زمینه نفت و گاز
 
در اکتبر ۲۰۱۱، بزرگترین کمپانی نفتی جهان یعنی اگزون موبیل بطور مستقیم وارد معامله با دولت کردستان شد و یک قرارداد بسیار مهم برای اکتشاف نفت در این منطقه امضاء کرد. این قرار داد بشدت مورد اعتراض دولت مرکزی عراق و نوری المالکی قرار گرفت که آنرا مغایر یکپارچگی عراق خواند و قول داد که به هر قیمت جلوی آنرا خواهد گرفت. اگزون موبیل عقب ننشست و در ژوئن ۲۰۱۲، نوری المالکی با ارسال نامه ای به اوباما از وی خواست تا مانع همکاری این غول نفتی با دولت خودمختار کردستان عراق شود. درخواستی که بدون پاسخ ماند.
نوری المالکی تهدید کرده بود که اگر اگزون موبیل به قرار داد خود با کردستان ادامه دهد، این کمپانی از ورود به بازار نفت و گاز در دیگر مناطق عراق محروم خواهد شد. اما تهدید مالکی بی نتیجه ماند. همین مسئله به تنهائی نشان میدهد که نفت و گاز کردستان جایگاه ویژه و استراتژیکی در تامین نیازهای آینده منطقه دارد و کمپانی بزرگی چون اگزون که بخش سیاسی و تصمیم گیری آن در واشنگتن، بسیار قوی است و بدون حساب و کتاب وارد هیچ قرار دادی نمی شود، به اهمیت کردستان و ارتقاء جایگاه این اقلیم در آینده منطقه بخوبی واقف است.
ذخائر نفتی کردستان نزدیک به ۵۰ میلیارد بشکه نفت است. ذخائر گازی این منطقه که بتازگی کشف شده اند بیش از ٣ تریلیون متر مکعب میباشد که برابر با سیصد سال مصرف ترکیه است. از اینرو، منطقه کردستان به یکی از فعالترین مناطق اقتصادی در خاورمیانه تبدیل شده است و هجوم روز افزون سرمایه های خارجی به اقلیم کردستان، تاییدی بر این نظریه است که آینده اقتصادی بسیار درخشانی در برابر خویش دارد. هم اکنون دهها شرکت نفت و گاز اروپائی و آمریکائی در حال فعالیت و سرمایه گذاری در این منطقه اند.
در ماه مه ۲۰۱۲ ترکیه و کردستان مشترکا اعلام کردند که پروژه خط لوله نفت از کردستان به بندر سیحان ترکیه راه اندازی شده است و تا تابستان ۲۰۱٣ به بهره برداری میرسد. این خط لوله روزی یک میلیون بشکه نفت به ترکیه صادر خواهد کرد. بخش دوم این پروژه در سال ۲۰۱۴ خواهد بود که این خط لوله را به لوله قبلی کرکوک - ترکیه وصل میکند و بدین ترتیب ظرفیت صادرات کردستان را بازهم افزایش خواهد داد. بخشی از این نفت صادراتی، در پالایشگاههای ترکیه تصفیه و مجددا به کردستان صادر خواهد شد. 
 
دعوای دولت نوری المالکی با کردستان بر سر نفت
تصمیم اقلیم کردستان برای بستن قرارداد با کمپانی های خارجی و بی توجهی به اخطارهای دولت نوری المالکی عمدتا ناشی از تلاش های دولت مرکزی برای تضعیف کردستان و دیگر نیروهای سیاسی و اقلیت های قومی است که با زیاده خواهی و دیکتاتور مآبی نوری المالکی مبارزه میکنند. از سال ۲۰۰٣ تاکنون، هنوز قانون نفت و گاز در عراق به تصویب نرسیده است و علیرغم فشار کردستان، دولت مرکزی در این زمینه وقت کشی میکند. طبق توافق نامه موقت بین گروههای سیاسی و قومی در عراق، همه نفت و گاز کشور بایستی توسط دولت مرکزی بفروش برسد و ۱۷ درصد از این درآمد به کردستان پرداخت شود. از اینرو، علیرغم اختلافاتی که بر سر ذخائر کرکوک و اینکه آیا در کردستان واقع شده اند یا خیر، اقلیم کردستان نفت خود را از طریق دولت مرکزی به فروش میرساند اما نوری المالکی با بهانه های گوناگون از پرداخت سهمیه کردستان خودداری کرده است. بهمین جهت از آوریل امسال، بارزانی دستور قطع صادرات نفت از این اقلیم را صادر کرد و دعوا با دولت مرکزی وارد مراحل جدیدی شد.
اما فاکتور دیگری که اقلیم کردستان را به تصمیم گیری مستفل از دولت مرکزی سوق داد، تحولات سیاسی عراق است. تحولاتی که در آستانه خروج آمریکا از این کشور در پایان سال گذشته اوج گرفت و اکنون به بلوغ رسیده اند. این تحولات نیز بطور مستقیم با بهار عربی و تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه گره خورده اند.
 
تحولات عراق و پولاریزه شدن وضعیت سیاسی
خروج آمریکا از عراق: تا وقتی آمریکا در عراق حضور داشت، یک تعادل سیاسی ناپایدار، غیرعادلانه و شکننده در این کشور ادامه داشت. با خروج آمریکا، این تعادل بهم خورد و اوضاع سیاسی بشدت پولازیزه گردید. نوری المالکی بطور آشکار به پایمال کردن حقوق رقبای خود برخاست بگونه ای که بسیاری از کارشناسان وی را صدام حسین جدید معرفی میکنند. صدام حسینی که این بار متحد جمهوری اسلامی است.
مالکی در رفتار سیاسی خود روی چند فاکتور حساب باز میکند. نخست تجربه ایکه از انفعال و گاها نگاه مثبت اوباما به خود دارد. بعنوان مثال، در مارس ۲۰۱۰ انتخابات پارلمانی عراق برگزار شد و لیست العراقیه به رهبری ایاد علاوی اکثریت آراء را بدست آورد اما مخالفت جمهوری اسلامی راه وی برای نخست وزیری را مسدود کرد. جمهوری اسلامی خواهان ادامه نخست وزیری مالکی بود و سرانجام ده ماه پس از انتخابات، کابینه جدید نوری المالکی در دسامبر ۲۰۱۰ از مجلس رای اعتماد گرفت. آنچه باعث شگفتی بسیاری از کارشناسان گردید، حمایت آنزمان کاخ سفید از نخست وزیری مالکی بود. یکی از دلائلی که طرفداران سیاست کاخ سفید مطرح میکردند این بود که نخست وزیری ایاد علاوی باعث خشم رژیم ایران میشد و در نتیجه احتمال بروز درگیری های جدید قومی و سیاسی در این کشور افزایش می یافت و این چشم انداز برای اوباما که خواهان خروج بدون دردسر نیروهای نظامی آمریکا از عراق در پایان ۲۰۱۱ بود قابل قبول نبود. 
از طرف دیگر، اوباما برای انتخاب مجدد در پست ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر ۲۰۱۲ به آرامش در عراق نیاز دارد و مالکی را تنها گزینه موجود برای حفظ آرامش میداند. نیاز آمریکا به دولت مالکی دلائل دیگری هم دارد.
سیاست آمریکا برای مهار جمهوری اسلامی روی تحریم های کمرشکن نفتی استوار گردیده است. این سیاست در صورتی امکان موفقیت دارد که قیمت نفت در بازار جهانی افزایش نیابد. ورود نفت عراق به بازار نفت از افزایش قیمت نفت جلوگیری میکند. در حال حاضر عراق بیش از دو میلیون بشکه نفت صادر میکند و این میزان بطور چشمگیری درحال افزایش است بگونه ای که تا هشت سال دیگر عراق روزی ۱۲ میلیون بشکه تولید خواهد داشت. به باور آمریکا، تلاش برای حذف مالکی، عراق را با یک بحران عمیق سیاسی و احتمالا درگیری های نظامی روبرو میکند، سناریوئی که تولید نفت این کشور را با مشکل روبرو خواهد کرد. 
بهار عربی و اوضاع سیاسی عراق: اما فاکتور اصلی که روی اوضاع سیاسی عراق تآثیر گذاشته، بهار عربی است که متحد مالکی یعنی جمهوری اسلامی را بشدت ضعیف کرده است و با سقوط بشار اسد، انزوا و ضعف رژیم ایران عمیق تر خواهد شد. به موازات آن، گروههای سنی در عراق از تحولات منطقه و بهار عربی سود میبرند و با یافتن متحدان جدید در سوریه و ترکیه و دیگر کشورهای عربی، از جرات بیشتری برای مقابله با زیاده خواهی های نوری المالکی برخوردار شده اند. همین فاکتور، یعنی تضعیف روز افزون جمهوری اسلامی بعنوان متحد مالکی و دست بالا گرفتن سنی ها در منطقه، یکی از مهمترین عواملی است که تعادل ناپایداری که قبلا بنفع مالکی بود را بهم زد و نخست وزیر عراق را بر سر یک دو راهی قرار داد: یا به شرائط جدید تن داده و خواست اکثریت را بپذیرد و کنار بکشد یا آنکه به کمک جمهوری اسلامی سرکوب و فشار را افزایش دهد. مالکی گزینه دوم را برگزیده است. 
به این فاکتورها، بایستی قدرت گیری و ارتقاء موقعیت کردستان عراق و در چشم انداز کوتاه مدت، فعال تر شدن کردهای سوریه را هم اضافه کرد تا با وضعیت شکننده نوری المالکی آشنا شویم. از همین رو، پناه دادن ترکیه به طارق الهاشمی رهبر سنی های عراق حساب شده و با توجه به تعادل سیاسی جدید در عراق میباشد. نوری المالکی با پرونده سازی علیه هاشمی در صدد دستگیری و محاکمه وی بجرم تروریسم میباشد!
تصمیم دولت طیب اردوغان برای بستن قرار دادهای نفت و گاز و پروژه خط لوله جدید با کردستان عراق و بی توجهی به اخطارهای نوری المالکی را نیز باید در همین راستا یعنی چشم انداز تضعیف مالکی - جمهوری اسلامی تحلیل کرد. ترکیه با تقویت کردستان عراق و حمایت از سنی ها، روند تضعیف نوری المالکی و متحد وی ایران را تشدید میکند. این یک انتخاب استراتژیک و حساب شده برای ترکیه است که در چهارچوب خصومت منطقه ای بین ترکیه با جمهوری اسلامی قابل توضیح میباشد. 
 
آیا کردستان بسوی استقلال پیش میرود؟
ترکیه مخالف استفلال کردستان عراق: چند هفته پیش و در اوج درگیری لفظی بین کردستان و دولت نوری المالکی، مسعود بارزانی گفت که اگر اوضاع بهمین منوال پیش رود، در ماه سپتامبر طی یک رفراندوم از ملت کرد نظرخواهی میکند تا در باره استفلال کردستان نظر دهند. آیا واقعا بارزانی و کردستان دراین مسیر حرکت میکنند یا وی بلوف زده است؟ آیا شرائط منطقه ای برای استقلال کردستان مساعد است؟ لااقل میتوان گفت که دو متحد اصلی کردستان یعنی ترکیه و آمریکا با این امر بشدت مخالفند و آنرا خط قرمزی برای خود میدانند.
در ترکیه، بسیاری از صاحب نظران سیاسی از دولت اردوغان انتقاد میکنند و میگویند که اتحاد سیاسی و اقتصادی با کردستان عراق میتواند آثار سیاسی مخربی برای امنیت ملی ترکیه داشته باشد و در درازمدت زمینه های استقلال کردستان عراق و در نتیجه مجموعه کردهای منطقه را فراهم کند. در مقابل، دولت ترکیه براین باور است که اتحاد استراتژیک با بارزانی، کردهای عراق را شریک ترکیه میکند ودر اولین گام آنها جلوی فعالیت های نظامی حزب کارگران کردستان ترکیه (پ کا کا) را خواهند گرفت. 
اردوغان معتقد است که مسئله کردها در ترکیه را نمی توان نادیده گرفت و برای این کشور که در جایگاه ابرقدرت منطقه ای قرار گرفته است، باید مسئله کردها بطور بینادین حل شود و حقوق آنها به رسمیت شناخته شود. در همین راستا، اتحاد استراتژیک با اقلیم کردستان عراق میتواند به حل این مسئله کردهای ترکیه و جلوگیری از رشد جریانات رادیکال کمک کند. در مقابل، منتقدان براین باورند که ظرفیت بارزانی و کردهای عراق برای تآثیر گذاری روی کردهای ترکیه بسیار محدود است و نباید در باره آن گزافه گوئی نمود.
در هفته های اخیر بارزانی نقش هماهنگ کننده جریانات کرد در سوریه را بعهده گرفته است و با جمع کردن گروههای رقیب کرد در اقلیم کردستان، آنان را بسوی هماهنگی و اتحاد عمل و همراهی با اپوزیسیون کل سوریه تشویق میکند. این فعالیت های بارزانی در هماهنگی با ترکیه است. آنکارا نقش کلیدی در هماهنگی اپوزیسیون سوریه دارد و روی حمایت بارزانی برای کنترل کردهای سوریه حساب باز کرده است. نگرانی ترکیه در اینجاست که با سقوط بشار اسد و اوجگیری اختلافات مذهبی و قومی در این کشور، کردهای سوریه نیز در جهت استقلال حرکت کنند و در این مسیر به جنجگویان تند روی کرد در ترکیه نیز پناه دهند. در اینصورت بخش رادیکال تر جریانات کرد در ترکیه تقویت خواهند شد.
آمریکا مخالف استقلال کردستان عراق: دولت آمریکا نیز به چند دلیل مشخص، مخالف گرایشات استقلال طلبانه در کردستان عراق میباشد که میتوان به چند نمونه از این دلائل اشاره کرد:
نخست آنکه حرکت کردستان بسوی استقلال، به بروز درگیری نظامی در عراق منجر میشود و برای آمریکا در شرائط کنونی که آماده خروج از افغانستان میشود، دخالت نظامی در منطقه آنهم در بهار عربی بسیار خطرناک و ناپسند می باشد.
دومین دلیل مخالفت آمریکا با استقلال کردستان عراق این است که در حال حاضر، حضور سنی ها و کردها در دولت عراق، قدرت نوری المالکی را محدود و دست وی برای اتحاد کامل با رژیم ایران را بسته تر میکنند. در صورت جدائی کردستان و بدنبال آن جدائی سیاسی بین شیعیان و سنی ها (که با توجه به تحولات سوریه محتمل بنظر میرسد) نوری المالکی به رژیم ایران نزدیک تر شده و دست ملایان برای کنترل کامل جنوب عراق بازتر میشود.
با نفوذ بیشتر جمهوری اسلامی در جنوب عراق، دست رژیم ایران برای دخالت در کشور همسایه عراق یعنی عربستان و تحریک شیعیان این کشور بازتر میشود. گسترش ناآرامی به عربستان و شیخ نشین های خلیج  سناریوی غیر قابل قبول برای واشنگتن است.
در صورت استقلال کردستان، عراق شاهد ناآرامی و درگیری های طولانی مدت و غیر قابل کنترل میشود. این مسئله جریان نفت و گاز در این کشور و همچنین سرمایه گذاریهای جدید در کردستان را بطور جدی بخطر میاندازد. آمریکا یک عراق نسبتا آرام و نخست وزیری که با رژیم ایران رابطه دارد را به عراق ناآرام ترجیح میدهد. 
 
تحولات منطقه و آینده کردستان
در دهه ۹۰ میلادی و بدنبال جنگ کویت و شکست صدام حسین، کشورهای غربی به کمک کردهای عراق آمدند وبا حمایت نظامی، مالی و سیاسی آمریکا و متحدانش، اقلیم کردستان خودمختاری عملی کسب کرد. این موقعیت جدید تاثیر محسوس و مثبتی در وضعیت کردهای ایران، ترکیه و سوریه نداشت.
اکنون بیست سال از آنروز میگذرد. این بار یک جنگ واقعی بین ترکیه، عربستان و متحدان آنها از یکطرف با جمهوری اسلامی، نوری المالکی و متحدانشان در طرف دیگر در جریان است. این بار نیز اقلیم کردستان در اردوی غالب و برندگان این جنگ قرار گرفته است. کردستان با استفاده از کارت برنده نفت و گاز در جستجوی آن است که به جایگاه و موقعیت جدیدی دست یابد. 
در حال حاضر، شرائط منطقه ای و بین المللی برای استقلال کردستان مساعد نیست و بنظر میرسد که هدف بارزانی و اقلیم کردستان، اجرای بی کم و کاست خودمختاری و کسب همه حقوق اقتصادی و سیاسی است که این خودمختاری بهمراه دارد. تحولات آینده کردستان عراق بطور مستقیم به تحولات داخلی عراق وابسته است. این تحولات نیز به سرنوشت بشار اسد و مهمتر از آن به سرنوشت جمهوری اسلامی گره خورده است.
در همین راستا باید به آینده سوریه نگاه کرد. آیا در فردای سقوط بشار اسد، کردهای این کشور به حقوق ملی خود و خواست اعلام شده شان یعنی خودمختاری دست می یابند؟ بهمین ترتیب باید به این سوال پاسخ داد که ترکیه در مسیر حرکت خود بسوی یک ابرقدرت منطقه ای، آیا حقوق مردم کرد را مورد نظر قرار خواهد داد یا خیر. 
بهار عربی زمینه مناسبی برای ارتقاء جایگاه کردستان عراق و در مرحله بعد کردهای سوریه فراهم کرده است. آیا این موقعیت جدید تآثیر مستقیمی روی کردهای ایران خواهد گذاشت؟ بسیاری از کارشناسان مسائل ایران براین باورند که تغییر وضعیت کردهای ایران در درجه اول به تغییر رژیم ایران وابسته است نه وضعیت کردهای ساکن در کشورهای همجوار.
بنظر میرسد که تحولات کردستان درست مانند بهار عربی و تغییرات شگرفی که بهمراه دارد، هنوز در آغاز راه است. بنابراین نمی توان بطور قاطع در مورد آینده کردستان نظر داد. آنچه به یقین میتوان گفت آینده بهتری برای کردهای منطقه در ایران، ترکیه، سوریه و عراق میباشد.
 
۱۹ جولای ۲۰۱۲ 
منبع:اخبار روز


Comments (0)