ایران وایر-بیژن روحانی- آب که نباشد آبادانی هم نیست. دریافتن این نکته هوش و فراست چندانی نمیخواهد، اما مدیریت آب در سرزمینی بزرگ، گرم و کم باران بیش از هوش، به کاردانی و همکاری دستگاههایی نیاز دارد که فراتر از نیازهای روزمره به فکر آینده زندگی در فلات ایران هم باشند. آیندهای که اکنون در سایه بحران آب میتواند هول انگیز باشد. در میان ضرورتهای زیست محیطی که عرصه را بر زندگی شهروندان ایرانی تنگ کرده است، مدیریت منابع آبی ارتباطی تنگاتنگ با رشد و توسعه ایران فردا نیز دارد. بهداشت، کشاورزی و صنعت هیچکدام در فقدان مدیریت صحیح آب امکان رشد ندارند.
ایران که سرزمینی خشک و نیمه خشک است در طول تاریخ همواره با پرسش مهم چگونگی مدیریت و توزیع آب رو به رو بوده؛ پرسشی دشوار که پاسخهای تاریخی به آن تا حدی جوابگوی جوامع ایران قدیم بوده است. از سد سازی در روزگار هخامنشیان تا ابداع و توسعه ساختار قناتها در نقاط مختلف ایران. اما این پاسخهای تاریخی اکنون دیگر جوابگوی کشوری هفتاد و پنج میلیون نفری نیست که به تصریح رهبرش میبایست حداقل صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد (بنگرید به: پی دی اف از سخنرانی های متعدد رهبر جمهوری اسلامی).
توسعه بدون آب؟
ایران کشوری با جمعیت جوان است که قصد دارد جایگاه برتر خود را حداقل در منطقه به دست آورد و بازیگری مهم در عرصه سیاست و اقتصاد باشد. در دیدگاه زمامداران کنونی ایران، داشتن منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز و همچنین نیروی جوان، شرط لازم و کافی برای توسعه است. اما به نظر میرسد آنچه در این میان پنهان مانده نقش اساسی آب است.
مدتهاست نهادهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی، برنامه محیط زیستی سازمان ملل، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) و اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت نسبت به بحران آب در جهان و از جمله در کشورهایی در غرب آسیا، یعنی جایی که ایران نیز در آن قرار دارد، هشدار میدهند. از سوی دیگر پیشبینیها نشان میهد تا سال ۲۰۵۰، یعنی کمتر از چهل سال دیگر، نیاز بشر به غذا بیش از هفتاد درصد افزونتر خواهد شد، این درحالی است که منابع آب شیرین دنیا که باید به کار تولید و تهیه غذا نیز بیایند به شدت محدود و تحت فشار هستند؛ فشارهایی ناشی از رشد جمیعت شهری و استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی آب.
سوء مدیریت آبی
ایران نه تنها نمیتواند از بابت آینده منابع آبی خیالش راحت باشد، بلکه عوامل زیادی سبب میشوند تا اتفاقا این موضوع را با نگرانی بیشتری دنبال کند. هم اکنون بحران آب در برخی مناطق ایران از جمله جنوب و جنوب شرقی، استانهای شمال شرقی و حتا مرکز نیز خود را نشان داده است. خشک شدن بسیاری از تالابهای ایران نیز به اعتقاد بسیاری با سوء مدیریت منابع آبی در ارتباط است. علاوه بر همه اینها، ایران هم اکنون در یک دوره خشکسالی قرار دارد و طبیعت نیز در این زمینه با ایرانیان مهربان نیست.
در این میان اما برخی از مسئولان هنوز هشدارهای ملی و بینالمللی را جدی نگرفتهاند. نشانه این امر عدم وجود یک برنامه کلان است که مدیریت آب را با منافع استراتژیک و امنیت ملی ایران در ارتباط ببیند.
با این حال هستند کسانی که مدام هشدارهای خود را به هر شکلی تکرار میکنند. یکی از افرادی که در سالجاری چندین بار پرده از روی واقیعتهایی تلخ برداشته، عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی در دوره اکبر هاشمی رفسنجانی است.
ایران تا سی سال دیگر کشور ارواح می شود؟
آقای کلانتری ابتدا در تیرماه سالجاری در گفتگو با روزنامه قانون هشدار داد اگر وضعیت فعلی مدیریت منابع آبی اصلاح نشود ایران تا سی سال دیگر کشور ارواح میشود چون همه کشور به کویر تبدیل خواهد شد. او با اشاره به ته کشیدن ذخایر آبهای زیرزمینی و همچنین بحرانی شدن وضعیت تالابهایی مانند دریاچه ارومیه، هامون، بختگان، پریشان، گاوخونی، هور العظیم، جازموریان، تشک و غیره هشدار داده بود پیکرههای آبی طبیعی در ایران در حال از بین رفتن هستند. مساله بحران آب در ایران به گفته او «از تهدیدهای آمریکا و اسراییل نیز خطرناکتر هستند».
اما هشدارهای کلانتری به اینجا ختم نمیشود. او در گفتگویی جدید با مجله «نمایه تهران» (شماره دومـ مهر و آبان ۱۳۹۲) نه تنها به جزییات بیشتری از این چشمانداز هولناک اشاره کرده بلکه دلایل آن را نیز تا حد زیادی نشان داده است.
او به زبان ساده میگوید ایرانیان در دهههای اخیر بیش از حد از ذخایر آبهای زیرزمینی خود استفاده کرده و سهم نسلهای آینده را نیز برداشت کردهاند. این فشار فزاینده به طور عمده به مصرف کشاورزی رسیده است. به گفته کلانتری، کشاورزی در ایران تولیدی حقیر بوده که نتوانسته پاسخگوی نیازهای ما باشد، اما منابع حیاتی آب را تا حد ممکن بلعیده است. به گفته وزیر پیشین کشاورزی، از یک سو الگوی مصرف آب در ایران تغییر کرده و از سوی دیگر به دلیل عدم سرمایهگذاریهای لازم بهرهوری آب در کشور، به ویژه در بخش کشاورزی بسیاری پایین و تنها در حد ۳۶ درصد است. نیاز به تولید محصول بیشتر در بخش کشاورزی باعث شده تا چاههای عمیق و نیمه عمیق فراوان ته مانده آبهای زیرزمینی را بالا بکشند. از سوی دیگر سد سازی نیز حقآبه و جیره زیستی تالابهای ایران را قطع کرده است. این عوامل به اضافه خشکسالی و باران کم ایران را با بحرانی جدی رو به رو کرده است که حتا با بارش باران نیز به این زودیها برطرف نخواهد شد. بیلان منفی آب در ایران در حال حاضر یازده میلیارد مترمکعب است که مقابله با آن به یک برنامه ویژه و اضطراری نیاز دارد.
عیسی کلانتری از شهرهایی نام میبرد که به زعم او دیگر از نظر هیدرولوژیکی شهرهای مردهاند زیرا ذخایر آبی آنها به پایان رسیده، سفرههای آب زیرزمینی خشک شده و جای آن را خاک گرفته و حتا اگر باران نیز ببارد دیگر نمیتواند آن مخازن را پر کند. شهرهایی مانند نیشابور که زمانی سبزترین شهر خراسان بوده و یا همدان و شاهرود و رفسنجان در زمره شهرهایی هستند که تمام منابع آبی اطراف آنها به پایان رسیده است.
۳۰۰ هزار چاه ذخایر آب را میبلعند
آنچه عیسی کلانتری و دیگر دستاندرکاران منابع طبیعی از آن به عنوان یکی از دلایل اصلی نابودی ذخایر زیر زمینی آب نام میبرند افزایش باور نکردنی تعداد چاههای غیر مجاز است. آمار دقیقی از تعداد چاههای آب غیرمجاز در کل ایران در دست نیست. وزارت نیرو و نمایندگان مجلس از حدود ۱۱۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در سرتاسر کشور خبر میدهد، این در حالی است که کارشناسانی مانند کلانتری این رقم را حدود ۳۰۰ هزار حلقه اعلام میکنند.
این چاهها در بسیاری از نقاط ایران آبی را که تالابها و دریاچههای را تغذیه میکرد مکیده و باعث خشکی آنها شدهاند. به عنوان مثال طبق آمار سازمان محیط زیست استان فارس، از مجموع ۱۲۰۰ حلقه چاهی که در اطراف دریاچه پریشان یا فامور وجود دارد، بیش از ۳۰۰ حلقه چاه آن غیرمجاز است و بیش از حد معمول از منابع زیر زمینی آب برداشت میکند. به گفته کارشناسان محیط زیست این چاهها جزو عوامل مستقیم خشک شدن دریاچه پریشان هستند.
گزارشهای دیگر حاکی از آن است که در خراسان نیز تنها بیش از دو هزار چاه غیرمجاز وجود دارد، چاههایی که از یک سو فعالیت کشاورزان به آن وابسته است و از سوی دیگر آینده فرزندان همین کشاورزان را به تباهی میکشاند.
ایران در زمینه مدیریت چاههای غیر مجاز تاکنون نتوانسته سیاست درستی اعمال کند و تصمیمی قاطع برای برخورد با آنها بگیرد. در سال ۱۳۸۹ طرحی در مجلس تصویب شد که مطابق آن وزارت نیرو مکلف میشد برای تمام چاههای غیرمجازی که تا پیش از سال ۱۳۸۵ حفر شده بودند مجوز صادر کند، به بیان دیگر بخش اعظم چاههای غیر مجاز در ایران میتوانستند مجاز و قانونی شوند. از آنجا که بسیاری از این چاهها در مناطقی قرار دارند که بیلان آب در آنها به شدت منفی است، دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور با اجرای این مصوبه مخالفت کردهاند. اما در حالی که طرح ساماندهی چاههای غیرمجاز به دلیل مخالفتها متوقف مانده ، هیچ طرح دیگری برای ساماندهی این چاهها که جزو عوامل اصلی نابودی منابع آبهای زیرزمینی هستند در جریان نیست.
تنش های داخلی، دیپلماسی خارجی
سالهاست کارشناسان حوزه منابع طبیعی هشدار میدهند جنگهای آینده بر سر تصاحب و کنترل منابع آبی خواهد بود، منابعی که به عنوان مثال در خاورمیانه هماکنون نیز مورد مناقشه هستند. ایران نیز نمیتواند از رقابت بر سر منابع آبی با هماسیگان خود غافل شود. اهمیت این موضوع چنان است که دولت روحانی در برنامههای ارائه شدهاش به مجلس، در بخش مربوط به محیط زیست «دیپلماسی آب» را نیز به عنوان یکی از راهکارهای مهم برای کاهش تنش با همسایگان در نظر گرفته است.
گرچه ایران نیاز دارد اختلاف بر سر منابع آبی با برخی همسایگان مانند افغانستان را به سرعت حل کند و یا برای مسائل پیچیدهتری مانند مهار آبهای دجله و فرات در سرشاخههای آن که تاثیراتش را بر محیط زیست ایران نیز برجای گذاشته چارهای بیندیشد تا از اختلافات منطقهای جلوگیری کند، اما نزاع بر سر آب چند وقتی است در داخل خود ایران بالا گرفته است.
نزاعهای محلی و استانی که نشانه دیگری از عمیق شدن بحران مدیریت آب است. حمله کشاورزان اصفهانی به تاسیسات آب رسانی به استان یزد در زمستان سال ۱۳۹۱ و یا تشکیل زنجیره انسانی در اعتراض به انتقال آب رودخانه کارون به اصفهان تنها دو نمونه از این موارد است.
شواهد ناسا از بحران آب
تحقیقات جدید ناسا که نتایج آن در فوریه سال ۲۰۱۳ منتشر شد نشان میدهد بخشهایی از خاورمیانه که در برگیرنده مناطق وسیعی از ایران نیز هست، منابع آبی خود را طی دهه گذشته به سرعت از دست داده اند و این روند همچنان نیز ادامه دارد. این تحقیقات نیز نشان میدهد ۶۰ درصد از این کاهش ذخایر آبی به دلیل بیرون کشیدن آب از سفرههای زیرزمینی بوده است و این باز هم تاکید دیگری است بر بحران مدیریت آب.
نه تنها ناسا و یا وزیر پیشین کشاورزی ایران، بلکه «مرکز ملی اقلیمشناسی ایران» نیز تایید میکند کشور وارد یک دوره بحرانی خشکسالی و کم آبی شده که با سوء مدیریت عوارض آن شدیدتر خواهد شد. دولت ایران اگر بخواهد مساله بحران آب را مدیریت و توسعه کشور را برای نسلهای آینده نیز تضمین کند، فهرست بلند بالایی از اقدامات و باید و نبایدها پیش روی خود خواهد یافت. مثلا:
در نظر گرفتن مدیریت یکپارچه و دوری از مدیریت استانی؛
افزایش بهرهوری از آب در بخش کشاورزی؛
و همچنین آمایش سرزمین با محوریت آب و محیط زیست.
اینها جزو ضروریترین و فوریترین مواردی است که باید در آن سرمایهگذاری کرد.