انتخابات در ایران/ علی کعبی
انتخابات فی نفسه مصداق حکومت مردم بر مردم است و یونانیان در قرن ششم قبل از میلاد برای مهارجور و ستم حاکمان دولت شهرهای خود ان را بوجود اوردند و به نوعی حکومت دمکراسی یا مردم برمردم برای اداره شهرهای خود بوجود اوردند، کسانی مثل سقراط و افلاطون از طرفداران پروپا قرص این نوع حکومت بودند و افلاطون دررساله محاوره ای جمهوریت خود چندین بار از مزایای این نوع حکومت سخن گفته است و ارسطو به عنوان شاگرد افلاطون از بزرگترین منتقدان این نوع حکومت بوده و حکومت استبدادی اما عادل را بر حکومت مردمی ترجیح میداده است.
از بدو انقلاب اسلامی شاید در هیچ کشوری درجهان همچون ایران انتخابات برگذار نشده است ان هم از انواع و اقسام آن، انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس، انتخابات شوراها، انتخابات شورای نگهبان و ... ولی ایا این کمیت تاییدی بر کیفیت و مصداقیت این انتخابهاست؟ جواب نفی مطلق را میتوان درعملکرد نظام در حوزه سیاست داخلی و خارجی و شیوه مملکت داری فردی پیدا کرد که ریشه در قانون اساسی نامتجانس و متضاد با روح دمکراسی به معنای اصیل ان دارد.
صرفه نظر از شعارهای کلیشه ای و وعده های تکراری نامزدان در ایران 4 نوع حوزه انتخاباتی وجود دارد.
حوزه اول: نامزدان پایتخت میباشند که معمولا این افراد مهره های درون حلقه ای احزاب و گروههای مقتدر و موثرمیباشند که سر هر کدام به جایی بند است، گروهی به بیت رهبری، حزبی به سپاه و دستگاه امنیتی و گروهی به جریانهای دیگر از جمله جریان باصطلاح اصلاح طلب و ... نمایندگی مجلس برای این گروهها وسیله ای در جهت بدست گرفتن پستهای سنگین تر همچون ریاست مجلس و در صورت امکان تسهیل مسیر برای به دست گرفتن دستگاه اجرایی کشورمیباشد در واقع ورود این افراد به مجلس معمولا بنا به خواست قدرتمندان نظام انجام میشود هرچند ممکن است اقلیتی مستقل مثلا باصطلاح جسور و منتقد وارد مجلس میشوند که تنها نقش سوپاپ اطمینان را بازی میکنند.
حوزه دوم: نامزدان شهرهای بزرگ و یا قطب های صنعتی: که انها معمولا لایه های سوم و چهارم احزاب مادر و گروههای مقتدر نظام میباشند که با رای طبقه متوسط رو به بالای جامعه چون دانشگاهیان و دانشجویان و فرهنگیان و تمویل بازاریان و وارد کارزار انتخاباتی میشوند.
حوزه سوم: نامزدانی هستند که در شهرهای کوچک و متوسط و معمولا قومی که معمولا از خانواده های مقتدر محلی چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ جایگاه اجتماعی خود را نامزد میکنند، خانواده مقتدرتر و داراتر و نزدیکتر به دستگاه امنیت توانایی بیشتری در فرستادن نامزد خود به مجلس را دارد، از این لحاظ که نمایندگان این شهرها بیشتر نقش سیاه لشکری را در مجلس دارند تا نقش نماینده چرا که اینگونه افراد از پیش ارتباط و بده بستانهای خود را با تصمیم گیرندگان محلی و نیز درون دستگاه نظام در بالا را انجام داده اند.
البته شهرهایی هستند که میتوان انها را به دلیل جایگاه صنعتی و اقتصادی و نیز به لحاظ قومی بودن شهروندان حوزه نقش میانه نوع دوم و نوع سوم دارند، تفاوت ریشه ای صنعتی بودن مرکز شهر و نیز ترکیب مختلط بومیان و مهاجران ونیز اختلاف قومیتی بومیان حومه شهر که معمولا فقیر و اکثریت هستند تایید صلاحیت نامزدان را با حساسیت بیشتری مواجه میکند ضمن اینکه نامزدان تایید شده نیز وعده های دروغین بیشتری به شهروندان بخصوص به حومه نشینان داده " تابلو چاخان تحویل مردم داده " و از لحاظ مالی به نسبت هزینه های مالی به نسبت سنگین تری در جهت تبلیغات متحمل میشوند چرا که درصد بالایی از این هزینه ها صرف خرید ارا میشود، این حوزه عملا نقش حوزه گروه سوم را دارد تا گروه دوم چرا که با توجه به اعمال نفوذ دستگاه امنیتی حتی الامکان نامزد بیخطر به مجلس راه میابد.
بطور کلی نامزدان راه یافته به مجلس از حوزه دوم وسوم و بخصوص لایه میانی انها در پایان دوره 4 ساله به نسبت دارایی متمولترین و به همان نسبت کم کارترین نمایندگان مجلس میباشند.
با توجه به اینکه زبان تنها سلاح نماینده مجلس است شکی در این نیست که نامزدی از فیلتر صد خان گذشته ووارد مجلس میشود که کمتر منتقد شرایط غیر قابل تحمل موجود باشد بهمین دلیل دستگاه اطلاعاتی نظام حتی الامکان از ورود نامزد عملگرا به مجلس جلوگیری میکند هرچند بطور نسبی و در مقایسه احتمالا تعداد بسیار بسیار کمی از عملگرایان وارد مجلس شده که اجبارا همان یک دوره اخرین دوره انها میباشد . ضمن اینکه کسی که واقعا با هدف خدمت وارد کارزار انتخاباتی میشود بیاندیشد که آیا سیستم حاکم اجازه چنین کاری به او میدهد وامکان اصلاح در خانه ای که از پایبست خراب است وجود دارد؟؟!!
انتخابات در ایران همچون فلکه ای است که مردم با شرکت در انتخابات تنها کاری که میکنند تاب خوردن حول این فلکه است بدون اینکه به انجامی برسند و به عبارت عامیانه ترتنها یه سرکاری متمدنانه میباشد وتاریخچه
.انتخابات در ایران مصداقی بر این سخن مارک تواین است که گفت: اگر انتخابات چیزی را تغییر میداد فرصت انجام ان به مردم داده نمیشد.