آیا منازعه تازهای در خاورمیانه در راه است؟
به باور ناظران سیاسی غرب، دستیابی به توافق هستهای با ایران از چنان ظرفیتی برخوردار است که میتواند تناسب قوا در منطقه خاورمیانه را دگرگون کند. ولی سایه منازعه تازهای در منطقه میان ایران و عربستان سعودی پدیدار میشود.
دویچه وله - پایگاه اینترنتی هفته نامه "دی تسایت" آلمان در تاریخ ۲۹ نوامبر در مقالهای به قلم "میشائیل تومان" چرخش در مناقشه بر سر برنامه اتمی ایران را نتیجه ملاقاتی پنهانی میان مقامات ایرانی و آمریکایی در عمان دانسته است.
طبق این گزارش، نمایندگان واشنگتن و تهران در این سلطاننشین خلیج فارس این منطق خشمآلود از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ تا کنون را به دور انداختند که نمیتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند.
نتیجه این اقدام توافق هستهای آخر هفته گذشته با ایران بود. ولی این توافق افزون بر آن میتواند بسیاری چیزهایی را که ما تا کنون از خاورنزدیک و میانه میدانیم زیر و رو کند.
به نظر میرسد که موضوع مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه موقتا به پایان رسیده است. در سوریه این امکان بینظیر پیش آمده که آمریکاییها و ایرانیان مستقیما برای مهار جنگ مذاکره کنند. برای هر دو طرف، سازمان القاعده و متحدانش دشمنانی با پایگاهی محکم در سوریه محسوب میشوند. این موضوع حتا اندیشه طرفین را درباره یکدیگر تغییر میدهد. در تاریخ ۲۲ ژانویه کنفرانس بعدی سوریه برگزار میشود و باید دید که آیا این نشست دستاورد بیشتری برای مناسبات میان آمریکا و ایران دارد یا نه.
نویسنده مقاله خاطر نشان میسازد که بدبینان خواهند گفت این مساله نمیتواند به تحقق بپیوندد، چرا که ایران در مورد برنامه هستهای خود فریبکاری میکند و کنگره آمریکا میتواند توافقنامه هستهای را تخریب کند. بدبینان حق را به جانب خود میدانند، چرا که سرچشمه همه بدبینیها در خود خاورمیانه است.
اما اگر حق را به جانب خود ندانند و بخواهند در این موضوع تازه شانسی ببینند، فرصت خوبی فراهم آمده تا در "جام جهاننما" بنگرند.
سعودیها خود را مغبون میبینند
این مقاله میافزاید، جای انکار نیست با هر گامی که آمریکاییها و ایرانیان به هم نزدیک شوند، سعودیها و آمریکاییها از هم دور میشوند. این امر مشکلآفرین است. دلایل آن در سیاست خویشتندارانه آمریکا نهفته است. از آنجا که آمریکاییها در مداخلههای نظامی محتاط هستند، کشورهای حاشیه خلیج فارس فکر میکنند که در مقابله با ایران بیپشت و پناه ماندهاند.
از آنجا که ایالات متحده آمریکا در سوریه به طرفداری کامل از سنیها مداخله نکرده، سعودیها به خاطر ترسی که از بلندپروازیهای ایران دارند، تصور میکنند که آمریکاییها آنان را تنها گذاشتهاند. به همین دلیل سعودیها یکتنه پیش میروند: در پشتیبانی از کودتای ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر، در تسلیح اسلامگرایان در سوریه و در زورآزمایی محلی با ایران که شاید روزی باعث شود هر دو کشور سلاح اتمی داشته باشند.
عربستان سعودی صحنه را ترک نمیکند، بلکه فقط دارد بند ناف خود را از قدرت مسلط منطقه یعنی آمریکا میبرد. این کشور نمیخواهد با خطمشی تنشزدایی در برابر ایران همراه شود.
به ندرت میشد این موضوع را به وضوحی دید که این هفته در همایش بنیاد کوربر در برلین دیده شد: شاهزاده ترکیالفیصل رئیس پیشین سازمان امنیت عربستان سعودی و وزیر خارجه احتمالی آینده این کشور، در سالن این همایش، جنگ لفظی آشکاری را با حسین موسویان مذاکرهکننده پیشین ایران در نشستهای اتمی به پیش برد.
شاهزاده سعودی ایران را تقبیح کرد که "کشورهای عربی را بیثبات میکند" و موسویان در پاسخ او گفت "چرا پادشاه عربستان آمریکا را به حمله به ایران تشویق میکند؟". موسویان سپس سعودیها را متهم کرد که سی سال پیش از صدام حسین در جنگ با ایران پشتیبانی مالی کردند "زمانی که او ۱۰۰ هزار ایرانی را کشت". شاهزاده ترکی سخن موسویان را قطع کرد و از او پرسید پاسداران انقلاب ایران در کشور از جنگ ویران شده سوریه چه میکنند، "آیا رفتهاند دیدنیهای این کشور را ببینند؟".
ضرورت میانجیگری
این رویداد نشان میدهد که مناسبات میان دو قدرت بزرگ در منطقه خلیج فارس تا چه اندازه از هم گسیخته است. عربستان سعودی و ایران در زمانی به جان هم میافتند که آمریکاییها در این فکر هستند خود را از منازعات در خاورمیانه دور نگاه دارند. هر قدر آمریکاییها نفت و گاز بیشتری در کشور خود تولید کنند، به همان نسبت علایق آنان نسبت به این منطقه بحرانخیز کاهش مییابد.
مشکل جدید هم در همینجاست: اگر سایه نظامی آمریکا از منطقه خلیج فارس رخت بربندد، این خطر پدید میآید که بدون آمریکاییها خیلی آسانتر یک درگیری نظامی تازه رخ دهد.
بنابراین در کنار مذاکرات اتمی با ایران، گفتوگوهای موازی میان سعودیها و ایرانیان هم لازم است. باید اقداماتی برای اعتمادسازی در منطقه خلیجفارس صورت گیرد، از جمله برای تحدید مسابقه تسلیحاتی، ایجاد خط تلفن اضطراری و نیز عقبکشیدن نیروهای نظامی به مناطق مرکزی هر کشوری.
برای میانجیگری در این زمینه شاید آمریکاییها زیاد مناسب نباشند، بلکه کسانی که بازی تنشزدایی را از تاریخ خود بهتر از هر کشوری میشناسند: یعنی اروپاییان.