سینمای سیاسی ایران بعد از انقلاب
صدای امریکا-بحران در سینمای ایران همچنان ادامه دارد. اختلافات وزارت ارشاد و حوزه هنری از یک سو و دست به عصا شدن وزارت ارشاد در صدور مجوز برای ساخت فیلم های جدید به خصوص بعداز انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، مشکل را برای فیلمسازان دو چندان کرده است.
فیلمنامه ها،ماه ها در وزارت ارشاد مورد ارزیابی قرار می گیرند. حال و هوای سینمای ایران به گونه ای است که هر سناریویی با مایه های ریز انتقادی،چه اجتماعی و چه سیاسی، یا به کل از جریان حذف و یا با ممیزی و سانسور های شدید مواجه می شوند.
دست اندرکاران و متولیان سینمای ایران، با توجه به تجربه های پیشین، محافظه کارانه تر از قبل، سینمای ایران را وارد مرحله تازه ای کرده اند که بسیار غریب و ناآشنا به نظر می رسد. به دیگر سخن، عرصه فعالیت برای فیلمساز مستقل، هر روز مشکل تر می شود. هر فیلمی با هر نگاه انتقادی، برچسب فیلم سیاسی به خود می گیرد. حال آنکه فیلم های اجتماعی با مفاهیم انتقادی و فیلم با ژانر سیاسی، دو مقوله کاملا مجزا در سینماست.
شرایط سیاسی قبل از انقلاب، به فیلمسازان مستقل، فرصت داده بود که افکار اعتراضی را به سمت جستارهای سیاسی ببرند و به تحلیل ریشه های نافرهنگ، در جامعه ایران و به نشانه های باقی مانده آن، تا سال های قبل از انقلاب بپردازند.
در نگاهی کلی، از روزی که " اوگانیانس" کارگردان فیلم "حاج آقا آکتور سینما" کارکتر اصلی فیلم یعنی حاج آقا با تفکرات مذهبی را وادار به تماشای رقص دختر عریان کرد آن هم سه سال قبل از صدور قانون کشف حجاب توسط رضا شاه ، تا گاو شدن شخصیت اول فیلم داریوش مهرجویی در اعتراض به نافرهنگ های سیاه جامعه، تا دلسرد شدن قیصر از سیستم قضایی کشور و تصمیمش در مورد انتقام با ترویج لوتی گری و مردانگی، و دست آخر " سفر سنگ" و " گوزن ها" پرونده فیلم های سیاسی دوران قبل از انقلاب بسته می شود. این فیلم های سیاسی قبل ازانقلاب ایران، نه مطلق اما اغلب فیلم های سیاهی آمیخته با ریزه انتقادهایی از وضعیت اجتماع ایران آن دوران بودند که در نبود شرایط آزاد، در ژانر سیاسی جا خوش می کردند.
اما پس انقلاب نیز، اوضاع سینمای سیاسی از لحاظ ساختاری، تغییر چندانی نکرد و این تجربه پیشین، تا روز پسین با آن بود. جز اضافه شدن چاشنی ایدئولوژی در ماهیت فیلم های سیاسی دولتی.
سینمای سیاسی بعداز انقلاب نیز، دوره های مختلفی را پشت سرگذاشته است.این دوره ها از مبتذل خواندن سینما از همان روزهای نخست آغاز شد که دیدگاهی کاملا سیاسی نشات گرفته از باورهای ایدئولوژیکی بود.
سینمای جنگ مقطع دیگری از سینمای سیاسی ایران بود که تمام تلاشش را در جهت شکستن تابوی ترس از مرگ، در میان جوانان به کار گرفت. فضای دوم خرداد و ماجراهای پس از آن، رویکرد جدید این ژانر سینمای ایران بود که از فیلم های نسبتا ژورنالیستی مقطعی آغاز و تا ساخت چند فیلم نسبتا دقیق از تعریف سیاسی حال و هوای آن دوران از جمله " اعتراض" بر روی پرده رفت. این روند ادامه داشت تا اینکه نظام حاکم با بزرگترین چالش سیاسی خود از سوی مردم روبرو شد؛ جریان انتخابات و حوادث پس از آن.
تفاوت دوره آخر با دیگر دوره ها ، عدم حضور فیلمسازان مستقل بود که پیشتر با رویکرد های سیاسی ، در نقطه مقابل تفکرات حاکم، فیلم سیاسی را اساس کار خود قرار داده و در توازن نسبی در فضای سینمای سیاسی ایران نقش داشتند. به عبارت ساده تر، در دوره آخر دیگر حضور فیلمساز مستقل تحمل نشد و به بی سابقه ترین شکل ممکن با آن برخورد شد. در فضای نبود جریانات مستقل در پرداختن به چالشی ترین موضوع سیاسی داخلی ایران، فیلمی به نام " قلاده های طلا " ساخته شد. نقد فیلم به لحاظ تکنیکی و اصول فیلمسازی، داستان دیگر و در عین حال نگاه سیاسی و باور نویسنده و کارگردان نیز اساسا مقوله ای دیگر است. اما اینجا این سوال مطرح است که به راستی نگاه دست اندرکاران سینمای ایران به مخاطبان و فیلمسازان مستقل سینما چگونه است و دادن صفاتی چون سیاسی ترین فیلم سینمای ایران به این فیلم در زمینه حوادث پس از انتخابات برای چیست؟
در مجموع می توان گفت در سینمای پس از انقلاب، فیلمسازان سیاسی وابسته به سیستم، از نقطه نظر به سر رسیدن تاریخ مصرف رواج تفکرات حکومتی و عدم شناخت نو و به روز از فضای جامعه ایران و درنقطه مقابل، فیلمسازان مستقل، به دلایل عدم شناخت دقیق و اصولی از تعریف و اساس سینمای سیاسی و صرفا در جهت ادای دین به جامعه به عنوان گوش شنوا،چشم بینا و زبان گویای جامعه خویش، هیچ کدام موفق به ارائه اثری ماندگار جز موارد نادر نشدند.