زندگی پشت ماسک/گزارش: نسرین نیکنام
اهواز-بروال- میان همهمه شهر اهواز صدای افرادی که از هر گوشه میدان داد میزنند و مردم را به خریدن ماسک دعوت میکنند بیش از صداهای دیگر به گوش میرسد؛ یکی قیمت را پایینتر میگوید شاید مشتری بیشتری جلب کند و عدهای دیگر از قید سود آن گذشتهاند و فقط میخواهند ماسکهایشان را بفروشند تا از دستش راحت شوند. اصرار ماسکفروشان و قیمت ماسکها عدهای را مجاب میکند که ماسک بخرند و عدهای را نه؛ انگار با خاک اخت شدهاند و دیگر اصراری برای بیرون کردنش ندارند و فقط به خدای خود توکل کردهاند که شاید معجزهای شود و با بارش باران، خاک رخت بربندد و شهر را برای همیشه ترک کند.
اپیزود اول
اول نادری ساعت 18
از دور چند پسر جوان که جعبههای ماسک در دست دارند و یکصدا فریاد میزنند ماسک و سپس میخندند، توجه را جلب میکنند. با توقف چند تاکسی در حاشیه میدان یکی از آنها به سرعت خودش را از میان ماشینها به مسافرانی که از تاکسیها پیاده میشوند میرساند و میگوید: «آقا، خانم، ماسک بدم، ماسک، دو تا هزار تومان.» لایهای خاک روی صورت و موهایش نشسته و مدام جملهاش را تکرار میکند، عدهای بیتفاوت عبور میکنند، اما همان لحظه ماشینی کنارش توقف میکند و یک ماسک از او میخرد و رد میشود.
نزدیکتر میروم، میپرسم: «روزی چند تا ماسک میفروشی؟» میگوید: «روزهای اول چون تعداد افرادی که ماسک میفروختند کم بود روزی دو جعبه میفروختم، اما الان دست زیاد شده و به هر میدانی که بروی چند نفری در حال فروش ماسک هستند؛ الان دیگر روزی یک جعبه میفروشم.» قیمت هر بسته 50 تایی ماسک ساده 10 هزار تومان است و پسرک هر کدام را دانهای 500 تومان میفروشد.
به ماسکی که در دست دارم اشاره میکند و میگوید: «این ماسکی که دارید ماسک فیلتردار و خیلی گران است چند خریدید؟ مردم توان خرید این ماسکها را ندارند.» میگویم: «مگر این ماسکها قیمتشان چند است؟» میگوید: «در بازار دو هزار و 500 تومان است و درنهایت بتوان سه هزار تومان آن را فروخت برای خانوادهای که سه یا چهار نفر هستند، صرف نمیکند که از این ماسکها بخرند.»
میگویم: «گویا استانداری از این ماسکهای فیلتردار در شهر توزیع کرده، شما نگرفتید؟» میگوید: «شنیدم همان روزهای اول که توفان خاک شد، هلالاحمر تعدادی از این ماسکها را توزیع کرد، اما آنقدر جمعیت زیاد بود که میتوان گفت به هیچکس نرسید.»
در میان این هیاهو پیرمردی فارغ از تمام این اتفاقات با چرخ دستیای که دارد آهسته از آن سوی میدان به سمت ایستگاههای تاکسی میآید، صدای بلند موسیقی محلی که از ضبط قدیمی چرخدستیاش در حال پخش است، لابهلای فریاد رانندگان تاکسی و ماسکفروشان گم میشود، گمان میکنم او به امید تهیه نانی
خود را به این سوی شهر رسانده بود.
اپیزود دوم
بازار عربها ساعت 19
اگر کسی از پدیده گردوخاک اهواز خبر نداشته باشد و وارد این بازار شود هیچوقت تصور نمیکند که این مردم 20 روز است با معضلی دستوپنجه نرم میکنند که زندگیها را مختل کرده است. مغازهدارها جنسهای خود را تبلیغ میکنند و دستفروشان اجناس خود را با کمترین قیمت به فروش میرسانند و مردم هم با دقت به دنبال یافتن اقلام مورد نظر خود هستند و با مغازهداران چانه میزنند. عدهای از همان ماســــــکفروشان ورودی بازار تجمع کردهاند و میخواهند روزیشان را از دست همشهریهایشان بگیرند، اما اینجا کسی به فکر خرید ماسک نیست. از خانوادهای که دستهجمعی برای خرید آمده بودند، میپرسم «مسئولان استانی اصرار دارند که مردم برای مواقع ضروری از خانه خارج شوند، چرا امروز را برای خرید انتخاب کردید؟»
پدر خانواده با تعجب میگوید: «گویا روزهای دیگر را ندیدید که این را میگویید. امروز هوا خوب است، از آن طرف بیشتر از یک هفته است که خانوادهام از خانه بیرون نیامدهاند، امروز لازم بود برای تهیه لوازم ضروری بیرون بیاییم.» میپرسم: «خب چرا ماسک نزدید؟» مادر خانواده میگوید: «از روز اول تا امروز بیشتر از 10 ماسک خریدهایم اما این ماسکها فایده ندارند. یکبار که استفاده میکنید باید دور بیندازید و در این شرایط آب و هوایی دوام ندارند. نمیتوانیم برای خرید ماسک روزی چند هزار تومان هزینه کنیم.» سکوت میکنم و آنها دور میشوند و فارغ از مشکلات شهر برای تهیه مایحتاج زندگی به راه خود ادامه میدهند.
اپیزود سوم
بیمارستان امام خمینی ساعت 21
ورودی اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) مملو از جمعیت است. همه شتابزده از اینسو به آنسو میروند. بیماران در تختهای مختلف در بیرون و داخل اورژانس بستری هستند. راهی از میان جمعیت پیدا میکنم و به سراغ بیماران میروم، هیچکس توان صحبت کردن ندارد. بهشدت سرفه میکنند و ماسکهای اکسیژن به دهانشان است. از یکی از همراهان میپرسم مشکل بیمارتان چیست، میگوید: «دو روز است از شدت سرفه نمیتواند نفس بکشد. دیروز از اسپری استفاده کرد کمی بهتر شد اما امروز از صبح اینجاییم و ماسک اکسیژن یک دقیقه هم از دهانش دور نشده اما وضعیتش بهتر نشده است.»
میپرسم: «شنیدهام که پس از سفر وزیر بهداشت به تمام مراکز درمانی اعلام کردهاند که باید خدمات به افرادی که به دلیل گرد و خاک دچار مشکل شدهاند رایگان باشد، حتی پس از ترخیص هم بیمار میتواند تا 10 روز از خدمات رایگان استفاده کند، درست است؟» میگوید: «من هم شنیدهام اما هنوز نمیدانم که هزینهای باید پرداخت کنیم یا نه، زمان ترخیص معلوم میشود.»
همه افراد بستری شرایطی مانند یکدیگر دارند، از مسئولان بیمارستان میخواهم که آماری از وضعیت بیماران و مشکلاتی که مردم با آن درگیر بودند و اینکه چه خدماتی دریافت کردهاند، ارائه دهند اما آنان ارائه این آمارها را منوط به دریافت نامه و معرفینامه از حراست دانشگاه جندیشاپور میدانند و میگویند: «نمیتوانیم این آمارها را در اختیار خبرنگاران قرار دهیم.» حال مردم شهر منتظرند تا ببینند برنامهها و اقداماتی که مسئولان برای مبارزه با پدیده گرد و خاک از آن سخن میگویند چه زمانی آنها را از این بحران نجات خواهد داد.
ماسک نبود دستمال خیس استفاده کنید
سیدسعید سیدیان، رئیس مرکز بهداشت خوزستان تنها از مردم میخواهد که در این شرایط از منزل خارج نشوند و حتما از ماسکهای مناسب استفاده کنند. او میگوید: «اگر ماسک در دسترس نبود، میتوانید پارچه نخی را خیس کنید و جلوی بینی و دهان خود بگیرید که این کار مانع نفوذ حجم زیادی از آلایندهها به داخل ریهها میشود.»
او با اشاره به اینکه بیماران قلبی، ریوی، سالمندان و کودکان در این شرایط جوی بیشتر در معرض خطر هستند، تاکید میکند: «بیماران قلبی و ریوی چنانچه داروهایی برای شرایط اضطراری آنها تجویز شده، حتما از این داروها استفاده کنند و افراد اگر دچار تنگی نفس شدند به سرعت به مراکز درمانی مراجعه کنند.» او با اشاره به اینکه در این شرایط، مصرف شیر میتواند در کاهش عوارض ناشی از گردوخاک تاثیرگذار باشد، درباره اینکه چه ماسکی خوب است، میگوید: «بهترین ماسکی که شهروندان میتوانند در این شرایط از آن استفاده کنند، در دستهبندی (P2 (N99 و (P3 (N100 هستند که به ترتیب 200 و 2500 تومان هستند و این نوع ماسکها هماکنون در داروخانه هلالاحمر موجود هستند و با قیمت پایینی عرضه میشوند.»