المپیک لندن: ماجرای غم انگیز پرچمدار کاروان ورزشی ایران آینه مدیریت ورزشی جمهوری اسلامی
پاریس-رادیو فرانسه-رقابتهای المپیک لندن با شور و شوق فراوان آغاز شده و سطح مسابقات تا به حال بسیار بالا بوده است. در این میان، تا به امروز، نتایج کاروان ورزشی ایران بسیار ضعیف بوده. گرچه در مسابقات انجام شده امید زیادی به کسب مدال برای ورزشکاران ایرانی نبود، ولی متأسفانه باز هم مسائل حاشیهای حول و حوش کاروان ورزشی ایران، بیش از جنبههای صرف ورزشی، جلب توجه کرده است.
توضیحات بیشتر از رامتین جباری، روزنامهنگار ورزشی، ساکن سوئد:
|
روزهای المپیک یک جشنوارهی ورزشی جهانی است برای تمامی ورزشدوستان و حتی کسانی که رویدادهای تاریخی را به هر شکل دنبال میکنند. یعنی شما وقتی نگاهی به شبکههای تلویزیونی میکنید، تیتر اصلی همهی خبرها نتایجی است که قهرمانهای کشورها در لندن، در پی آن هستند که به دست بیاورند.
در مقایسه با المپیکهای قبل، رقابتها در لندن بسیار جذابتر و خیلی سختتر شدهاند و ما میبینیم که حتی قهرمانهای بزرگ و پرافتخار با انگیزهی بیشتری در المپیک لندن حضور پیدا کردهاند که یکی از دلایل اصلیاش هم شهر میزبان است که برای سومینبار میزبانی مسابقات را بر عهده دارد و به نوعی یک موقعیت نوستالژیک برای این اتفاق مهم تاریخی به شمار میرود.
آقای جباری، بپردازیم به نتایج کاروان ورزشی ایران در المپیک لندن. تا به امروز، ورزشکاران ایرانی نتایج خوبی به دست نیاوردهاند و متأسفانه باز هم در بسیاری از رشتهها، مسائل حاشیهای اطراف رقابت ورزشکاران ایرانی بیشتر بوده تا اینکه واقعاً بخواهیم به صرف جنبهی ورزشی آنها بپردازیم.
وقتی به جدول مدالها نگاه میکنیم، اگر چین و امریکا را که عملاً خودشان را از تمامی کشورهای شرکت کننده در المپیک جدا کردهاند، فاکتور بگیریم، کاروان ورزشی ایران جایی در جدول مدالها ندارد و این یک نقطهی ضعف بزرگ به شمار میرود. چرا که مثلاً کشوری مثل کرهی شمالی، از روزهای اول المپیک با به دست آوردن مدال در این جدول بوده و الان با چهار طلا و یک برنز، در میان ۱۰ کشور اول قرار دارد.
ولی ما وقتی کاروان ایران را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که متأسفانه به دلیل سوءمدیریت حاکم بر ورزش ایران، ما با دست خودمان، آن انگیزه و اشتیاق را از قهرمانان خودمان میگیریم. نمونهاش، زهرا دهقان، این نمایندهی پرافتخار ایران و به خصوص بانوان ایران در تیروکمان است که با وجود جو و استرسی که در المپیک وجود دارد، بدون همراه و بدون مربیای که سالها با او کار کرده، باید رقابت کند و با اینکه بازنده بود، کاملاً سربلند بود.
اما این یک نمونه است برای کاروان ورزشی ایران. یعنی ما میبینیم با توجه به درگیریهایی که در فدراسیونهای ورزشی از جمله در فدراسیون شنا، فدراسیون قایقسواری، حتی در فدراسیون دو میدانی و بقیهی فدراسیونها وجود داشتند، کاروان ورزشی ایران با انگیزه و اشتیاقی که باید، حضور پیدا نکرده است. امروز احسان حدادی که به همراه حمید نیکفر در رشتهی دوومیدانی شرکت دارد، اما تنها نمایندهای است که ما از او امید مدال در این رشته را داریم، تمام این مدت تک و تنها بوده و تمام اردوهایش را به تنهایی برگزار کرده است. همهی اینها دست به دست هم میدهد که ما حتی آن پتانسیل خودمان را هم نتوانیم در المپیک بروز بدهیم.
ما در رشتههای مادر، رشتههای پرمدالی مثل شنا، دوومیدانی و ژیمناستیک عملاً حضور نداریم. تنها کاری که میکنیم، فقط حرف زدن از این رشتهها است و هیچ اتفاق عملیای برای برنامهریزی و کسب موفقیت در این رشتهها نداریم و مانند گذشته امید ما رشتههای سنتی ایران مثل کشی، وزنهبرداری و به سنوات چند دورهی اخیر المپیک، تکواندو است.
|
آقای جباری، یکی از مسائل حاشیهای ورزشکاران ایرانی، مسئلهی رقابت بوکس علی مظاهری، پرچمدار کاروان ورزشی ایران است که در برابر حریف کوبایی خود، به دلیل اشتباه داوری شکست خورد. گذشته از اشتباه داوری، شما رفتار خود مظاهری را که در اعتراض به کار داور با حریفش دست نداد و رینگ را ترک کرد را چگونه ارزیابی میکنید؟ و از آن تعجبانگیزتر، شاید رفتار مقامات ورزشی ایران و افرادی که آنجا حضور داشتند، از مربی ایشان گرفته تا دیگر افراد مسئول باشد که هیچکدام کاری نکردند که بخواهند شکایت کنند، اعتراض کنند و جالبتر اینکه بعضی از مسئولین ورزشی ایران علی مظاهری را به باد انتقاد گرفتند که چرا رینگ بوکس را ترک کرده و ممکن است برای مدت زمان طولانیای محروم بشود.
اتفاقی که دو شب پیش در رینگ بوکس در المپیک لندن افتاد، به شدت غمانگیز بود و یک خاطرهی تلخ را برای همهی ایرانیان رقم زد. در این بازی، یک ناداوری محض اتفاق افتاد و این نه تنها حرف ایرانیها یا کارشناسهای ایرانی است که شاید بیشتر از روی احساسات باشد، بلکه کارشناسان بینالمللی در این رشته هم تایید کردند که داور نتوانست انصاف را رعایت کند و سه اخطاری که در ۵۶ ثانیه به نمایندهی ایران داد، عملاً او را بازنده کرد.
در اینکه حرکت مظاهری بعد از باخت چقدر درست بود یا غلط، خیلی دور از انصاف است که من بخواهم راجع به آن نظر بدهم. برای اینکه باید در آن لحظه دقیقاً جای مظاهری قرار داشت تا بتوان نظر داد. باید تمام سختیهایی را که علی مظاهری برای المپیک کشید و حتی تمام حمایتهایی که از او نشد و او یکتنه به انگیزهی حضور در این مسابقات تحمل کرد و ناگهان و در کمتر از یک دقیقه، سرنوشتش اینچنین رقم خورد را در نظر داشت و با توجه به این مسئله، اینکه چقدر این عکسالعمل منطقی بود، حق است که فقط شخص مظاهری در مورد آن نظر بدهد. اما به هرحال، ما از قوانین هم مطلع هستیم که نپذیرفتن تصمیم داور که صورت ظاهری آن، دست دادن و شرکت در مراسم پایانی برای اعلام نتیجه است، میتواند تبعاتی برای کاروان ایران داشته باشد.
اما غمانگیز وقتی بود که آقای افشازاده در مصاحبهای همین را بهانه کردند برای اینکه ترک کردن رینگ از جانب مظاهری، حق اعتراض را از ما گرفت. در صورتیکه چه حرکت مظاهری درست بود یا نادرست، باید از این ورزشکار که به عنوان پرچمدار مسئولیتی دوچندان داشت، حمایت میشد و مسئولین ما تمام راههای ممکن را میرفتند.
نکتهی غمانگیزتر این است که ما عملاً در بازی خارج از میدان مسابقات حضور نداریم که بخواهیم واکنشی نشان بدهیم. ما صاحب هیچ کرسی بینالمللی نیستیم، در هیچ هیأترئیسهی نمایندهی ایران حضور ندارد و درست یا غلط، متأسفانه بعضی تصمیمها خارج از میدان مسابقه گرفته میشود. بالطبع، کاری که داور مسابقه انجام داد، یک تصمیم تماماً شخصی نبود و اگر نخواهیم خیلی دید "داییجان ناپلئونی" هم به اتفاقی که افتاد داشته باشیم، اما نمیتوانیم از شایعاتی که در ارتباط با فشارهایی که بعضاً از سوی بعضی کشورهای صاحب قدرت برای تغییر بعضی نتایج، به ویژه در المپیک وجود دارد و گاهاً به اثبات هم رسیده، به راحتی بگذریم.
نکتهی غمانگیزی که میتوان آن را به اتفاقی که در بوکس افتاد، تعمیم داد، این است که امروز انتخابات هیأت رییسه "فیلا" در لندن برگزار شده و امیر خادم که کاندیدای هیأت رئیسه بوده، رأی نمیآورد و در حالی این اتفاق میافتد که نمایندهی قطر در این هیأت رئیسه انتخاب میشود و این خیلی ناراحت کننده است که کشوری که به هیچ عنوان صاحب کشتی نیست، در هیأت رئیسهی فیلا نماینده دارد و ایران جایی در آنجا ندارد.
اگر ما همین را به سایر ورزشها تعمیم بدهیم، به راحتی نتیجه میگیریم که عدم حمایت خود ما در داخل کشور، از چهرههای بینالمللیمان که میتوانند در جوامع بینالمللی نقش داشته باشند، میتواند چنین اتفاقاتی را برای ما رقم بزند.