محمد بابایی: فارسی، از جدائی ها حکایت می کند


شاید کردها تنها ملتی در این منطقه باشند که از دهها سال پیش در جنبش های خود عملا نهاد دین را از سیاست تفکیک کرده اند. ضمن حفظ دینداری عمیقشان، مستقلانه سیاست ورزی می کنند. در بیش از نیم قرن مبارزات این ملت در تمام کشورهای منطقه، عنصر مذهب وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ است. این غرور زبانی و فرهنگی کردها، کم نظیر و احترام برانگیز است.



طی صد سال گذشته، تمرکز بیش از حد بر روی فرهنگ و زبان فارسی در سرزمین چند زبانی و چند ملیتی ایران، به ناهنجاریها، بحرانها و شکافهای عمیقی دامن زده است که بخش مهمی از آنها در حال حاضر  از دیده ها پنهان است.
بررسی رفتار صاحبنطران کشور بحران زده افغانستان نشان خواهد داد که با وجود آنکه به لحاظ توسعه اجتماعی بسیار از  ایران دور هستند ولی می توان اذعان کرد که ایران در زمینه قومی و زبانی، چندین دهه از افغانستان عقب تر است.
افغانستان کشور اقلیت هاست. اختلاف عمده در آنجا میان تاجیکها و پشتونهاست. هر دو قوم نیز مسلمان سنی حنفی هستند. گرچه افغانستان یکی از مذهبی ترین جوامع اسلامی است ولی مذهب نتوانسته  است عامل وحدت قومی باشد و تفاوتهای زبانی و فرهنگی همچنان پررنگ است.
از ابتدای پیدایش نهادهای مدرن در افغانستان، صاحبنطران پشتون تبار، که موثرترین قوم افغانستان هستند، متوجه ضعف کتابت زبان خود در مقابل فارسی که زبان رسمی است می شوند. با تصویب قوانین و تحمیل شرایط خود، زبان فارسی را تا حدودی تضعیف و تبعیض مثبت برای پشتو در نظر می گیرند. محمود طرزی صد سال پیش در مقاله‌ بلندی با عنوان زبان و اهمیت آن  در سراج‌الاخبار نوشت: "یکی از مکارم اخلاق حسنه ملتی هر ملت، محافظه کردن زبان و اصلاح و ترقی دادن آن است. زبان رسمی دولت متبوعه مقدسه ما زبان فارسی و زبان ملتی ما زبان افغانی می‌باشد. وی بارها در نوشته‌های خود تأکید می‌کند که "هر قوم و هر ملت به زبان قومی و ملتی خود زنده است."  نتیجه چنین تشخیص های دقیق و به موقع، این شده است که سرود ملی افغانستان، زادگاه زبان فارسی، در حال حاضر به زبان پشتوست؛ در حالی که سرود ملی پاکستان، کشوری که فارس بومی ندارد به فارسی است.
افغانستان هم اکنون دچار صدها بحران خارجی و داخلی است. اما موفق شده است که بطور رسمی کشوری دو زبانه باشد، که موفقیتی فوق العاده است. اگر زیاده خواهی زبانی تاجیکها (که همانند همقطاران ايرانی‌شان نگرشی تمامیت خواهانه نسبت به زبان دارند) و همچنين طالبانیسم مذهبی گسترده‌ی پشتونها، عرصه را تنگ نكند، طوری كه بتوانند يكدیگر را تحمل کنند و نپاشند، افغانستان در انتهای تونلی است که مردم ایران هنوز وارد آن نشده اند.
ایران نیز مانند افغانستان کشور اقلیت هاست. با یک تفاوت بزرگ؛ اکثریت مطلق مردم ایران، پیرو مذهب شیعه هستند. اگر گیلکی و مازندرانی و تالشی و لری و بختیاری و حتی شوشتری و درفولی و سمنانی.... را فارس حساب نکنیم، زبان مادری هیچ قومی در ایران اکثریت ندارد.
مذهب شیعه غیر سیاسی، نهاد قدرتمندی بنام مرجعیت دارد. از طرف دیگر تاریخ این مذهب بگونه ای بوده که فرهنگ آن حامل نوعی فرهنگ اقلیت شده است. در عراق برای تفکیک اقوام عمده می گویند: کرد، شیعه و سنی. اين در حالیست که خود کردها سنی و بسیار پایبند مذهبند؛ حتی گاهي بیشتر از اعراب هم وطن خود. با اين وجود به وضوح ميتوان ديد كه عنصر نژادی و زبانیِ در میان کردها بسیار قوی تر از مذهب ظاهر شده است.
در حالی که ملت هم فرهنگ و هم زبان عربِ عراقی، درگیر کینه های هزار سال پیش خود هستند، کردها  در معادلات سیاسی فقط به کردستان و هویت کردی سرزمین خود می اندیشند. در حال حاضر منافع خود را بیشتر در جانبداری از شیعیان می دانند، گرچه هیچ سیاستمدار عرب و ترک و فارس و شیعه و سنی تردیدی در این ندارد که عنصر قومی و زبانی کرد در مناطق کرد نشین، بر هر موضوع دیگر اولویت دارد. در ترکیه و ایران و سوریه وضع کردها کمابیش همین است. شاید کردها تنها ملتی در این منطقه باشند که از دهها سال پیش در جنبش های خود عملا نهاد دین را از سیاست تفکیک کرده اند. ضمن حفظ دینداری عمیقشان، مستقلانه سیاست ورزی می کنند. در بیش از نیم قرن مبارزات این ملت در تمام کشورهای منطقه، عنصر مذهب وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ است. این غرور زبانی و فرهنگی کردها، کم نظیر و احترام برانگیز است.
اما همین عنصر نژادی و فرهنگی قدرتمند و شاید بی نظیر، در ایران کاملا مقهور مذهب شیعه شده است. منظور از کرد در ایران، کردهای سنی است در حالی که بخش قابل توجهی از کردهای ایرانی، شیعه هستند و جمعیت آنها در همان حدود کردهای سنی است. کرمانشاه بزرگترین شهر کرد نشین ایران در اصل شیعه است. کردهای شیعه ایران به کلی خرج خود را از سایر کردها جدا کرده اند. احزاب سابقه دار کرد هم این را بخوبی می دانند که در مناطق شیعه نشین کرد، پایگاه مردمی آنها خیلی بیشتر از تبریز و اهواز و مشهد نیست. اگر پشتونها و تاجیکها نیز شیعه بودند اکنون وضع در افغانستان به کلی فرق می کرد.
نهاد قدرتمند مرجعیت غیر سیاسی و فرهنگ اقلیتی شیعه با پیشینه هزار ساله، در ایران به چنان چسب اجتماعی تبدیل شده است که پانصد سال فارس و ترک را تقریبا بدون کمترین مسئله در کنار هم حفظ کرده است. چنین کاری نه از ناسیونالسم عرب در عراق و بحرین برآمده و نه از اسلام حنفی در افغانستان. مذهب شیعه نقش اصلی را تا کنون در وحدت قومی ایران داشته است.
آموزش همزمان ترکی و فارسی تجربه کوتاهی در آذربایجان و پس از پیدایش مدارس مدرن دارد. دلیل اصلی عمر کوتاه این دوران و سراسری و اجباری شدن زبان فارسی، سرکوب، توسط دیگران نیست. بلکه میل به ملت سازی مدرنِ بی‌مسئله‌ی تك‌زبانه، باعث شد زبان فارسی با پیشینه هزار ساله‌ی ادبی و دیوانی در بستر اشتراکات عمیق مذهبی، زمینه‌ي مناسبی براي اين منظور تشخيص داده شود؛ و دولت وقت بتواند با کمترین مقاومتی از سوي اقوام متفاوت، چنین سرنوشتی را به آنها تحمیل کند. روشنفکران و سیاستمداران آذربایجانی در این تحمیل زبانی اگر نگوئیم نقش اول، بالاترین نقشها را داشتند.
اکنون بعد از سی و سه سال حاکمیت نظام اسلامی بر مبنای مذهب شیعه، مرجعیت غیر سیاسی شیعه کاملا تضعیف شده است. استفاده ابزاری گسترده از مذهب هر فرصتی را در آینده نزدیک از احیای این نهاد گرفته است. قشر باسواد و تعیین کننده جامعه نیز چندان نیازی به مرجع  مذهبی احساس نمی کند. بعبارت دیگر ایران از پوشش و چتر انحصاری و بی نظیرِ مذهب شیعه عبور کرده است و  به همین دلیل مسئله قومی و زبانی، اصلی ترین مسئله آینده کشور خواهد بود. در حال حاضر نیز تنها حافظ کلیت کشور چسب قدرت است و دیگر هیچ.
تصور اینکه در آینده، مردم تبریز خواندن و نوشتن به فارسی را همچنان به طور انحصاری خواهند پذیرفت، قطعا دور از واقع بینی است. تکیه و تاکید بر حضور چند صد ساله فارسی در مناطق ترک نشین و ادامه آن، نه تنها اعتبار گذشته این حضور را مخدوش می کند، منجر به واکنشهای تند و عصبی هم می شود. منصفانه ترین و مودبانه ترین جواب این است که فارسی از یونانی و لاتین و عربی بالاتر نیست. اکنون زبان چند هزار ساله یونانی فقط در محافل آکادمیک کاربرد دارد و حتی زبان درجه دو هم نیست. زمانی که به یونانی فلسفه و شعر و ادبیات تولید می شد، از انگلیسی یک ورق نوشته باقی نمانده است.
حقیقت این است که عرصه روشنفکری فارس تبار کشور ما، یا به اهمیت بحران پی نبرده است و یا به آن اهمیتی نمی دهد. از میشل فوکو تا یونان باستان در اینجا فلسفه بافی می شود. بقول محمد قائد  "مسافر فرنگی در ایران حیرت می‌كند از این همه تفلسف و نقد و نظر و تئوری و پارادایم و سالنهای پر از شنوندۀ‌ سخنرانیهایی كه در خارجه یك‌بیستم این هم مشتری ندارد. نه نقد كم است، نه كتاب صعب‌فكورانه، نه حملۀ‌ عالمانه، نه دعوای فاضلانه و نه غور در معانی مغزفرسا." اما نخبگان و تئوری پردازان و پارادایم سازان از درک بحرانهای واقعی عاجزند. نه تنها عاجزند، بعضا به طبل این بحرانها نیز ، خواسته یا ناخواسه می کوبند.
فعالان قومی در رسانه های خود معمولا این مسئله را عنوان می کنند که جامعه مدنی و روشنفکری فارس زبان، همواره به آنها کم توجهی کرده است. مسئله، غم انگیز تر این است که روشنفکرِان وطن پرست، آشکارا شعار "هارای هارای من تورکم" در آذربایجان را ندیده و یا حتی به سخره می گیرند.
روشنفکران فارسی زبان دانسته و یا ندانسته به تشدید فاصله دامن می زنند که برطرف کردن آن بطور ویژه در زمانی که چسب قدرت در ایران تضعیف شود، امری محال خواهد بود. بسیاری از متولیان زبان فارسی تازه متوجه خواهند شد تسلط یک جانبه زبان فارسی چه کینه ای را دامن زده است. در این شرایط دم زدن از برادری و برابری و گفتگو، دیگر کارساز نخواهد بود.
دفاع مرحوم آیت. منتظری از حقوق شهروندی بهائیان نه از منظر حقوق بشری؛ بلکه از منظر مرجع تقلید مسلم شیعه که آئین بهائی را فرقه ای ساخته بیگانگان می پندارد، قابل ستایش است. آن هم در عصری که وکالت بهائیان در دادگاه های مدنی نیز ممکن است دردسر ساز باشد.  دفاع آن مرجع تقلید، سرمایه ای برای آینده ایران است.
جامعه مدنی فارسی زبان در حال حاضر بیشترین مسئولیت را دارد. اگر آنان مایلند فارسی بعنوان زبان ارتباطی در آینده‌ی ایران باقی بماند، بهترین روش دفاع از آن، دفاع از حق ظهور سایر زبانها آن هم در شرایط فعلی است، نه زمانی که کار از کار گذشته باشد. البته بخشی از آنها که شرایط یک جانبه فعلی را می پسندند، هم اکنون نیز اعتباری میان سایر قومیتها ندارند.
تجربه کشورهائی مثل سوئیس و کانادا با توجه به تفاوتها فرهنگی، فعلا امری دست نیافتنی است. اما تجربه پشتون ها در افغانستان فوق العاده است. آنان بدون اینکه فارسی را به کناری بگذارند عملا در نهادینه کردن کشوری دو زبانه، موفقیت در خور توجهی کسب کرده اند.
 
منبع: وبلاگ نهالستان
- See more at: http://www.tribun.com/teori/rasismfars/1821-2014-04-07-09-32-32#sthash.0DBjVxW0.dpuf

الاربعاء 9 أبريل 2014
           

هدهد نیوز | سیاست | مسائل ملي | جامعه وحقوق | دانش و فن آورى | زنان ومردان | ورزش | ديدكاه | گفتگو | فرهنگ و هنر | تروريسم | محيط زيست | گوناگون | ميراث | ويدئو | سلامت | سرگرمى